خصایل

معنی کلمه خصایل در لغت نامه دهخدا

خصایل. [ خ َ ی ِ ] ( اِ ) خصائل. خصلتها. صفتها. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه خصایل در فرهنگ معین

(خَ یِ ) [ ع . خصائل ] (اِ. ) جِ خصیلت ، خصلت ها، صفات .

معنی کلمه خصایل در فرهنگ عمید

= خصلت

معنی کلمه خصایل در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع خصیلت ( خصیله ) خصلتها صفات .

معنی کلمه خصایل در ویکی واژه

خصائل
جِ خصیلت ؛ خصلت‌ها، صفات.

جملاتی از کاربرد کلمه خصایل

کی ز تو شیرین شود مذاق فروغی بی کرم خسرو خجسته خصایل
پادشاه ون ژو خصایل بسیار نیکویی داشت و به پادشاه فرهنگی معروف است. او به همراه فرزندش وو ژو جامعهٔ آرمانی دوران یائو، شون و یورا دوباره در تاریخ چین باستان احیا کرد. در دوره‌های بعد، پادشاهان دودمان ژو نتوانستند قلمروی خود را به صورت ایالتی کاملاً متمرکز اداره کنند، زیرا این کار مستلزم شبکهٔ ارتباطی مناسب، نظام پولی قابل اجراء و تجربهٔ سیاسی بسیار بود که آنان فاقد آن بودند. از این رو، آن‌ها بخش وسیعی از سرزمینشان را قطعه قطعه کردند و به خویشاوندان حکمران ژو و روسای اصلی قبایل دیگر که در این پیروزی به آن‌ها کمک کرده بودند، سپردند. در نتیجه، نظامی ملوک‌الطوایفی به وجود آمد.
خدای پسر ابدی، در عیسی مسیح تجسد گردید. از طریق او همه موجودات آفریده شده – سیرت و خصایل پدر آشکار گردیده – رستگاری بشر به انجام رسیده – و جهان داوری می‌گردد. بالفطره خدای ازلی، او همچنین انسان حقیقی شد - عیسی مسیح. او به‌واسطه روح القدس در رحم قرار گرفت و از مریم باکره زاده شد. او زیست و مانند بشر وسوسه را تجربه نمود، ولیکن الگوی کامل عدالت و محبت خدا گشت. او با معجزات خود قدرت خدا را عیان ساخت و به عنوان مسیح موعود خدا، تأیید گردید. او داوطلبانه به جای ما بر صلیب رفت و برای گناهان ما رنج کشید و جان سپرد و از میان مردگان برخاست و به آسمان عروج نمود تا در قبال ما در معبد آسمانی خدمت کند. او دوباره برای رستگاری نهایی امت خویش و نوسازی و ترمیم همه چیز با شکوه و جلال خواهد آمد.
آقای بازار، عبارت تمثیلی ابداعی توسط سرمایه‌گذار و اقتصاددان آمریکایی، بنجامین گراهام، می­‌باشد، که نخستین‌بار در سال ۱۹۴۹ و در کتابی با عنوان سرمایه‌گذار هوشمند [انگلیسی ۱] پیشنهاد داده شد؛ از این عبارت به‌منظور بیان خصایل غیرمنطقی و متناقض بازار سهام، و همچنین مخاطرات ناشی از گروه­‌زدگی، استفاده می‌شود.
اما صدق، بزرگان ما می‌فرمایند که این خلق ارذل خصایل است، چه ماده خصومت و زیان‌زدگی صدق است. هر کس نهج صدق ورزد پیش هیچ کس عزتی نیابد. مرد باید که تا بتواند پیش مخدومان و دوستان خوش‌آمد و دروغ و سخن به ریا گوید و صدق الامیر کار فرماید؛ هر چه بر مزاج مردم راست آید آن در لفظ آرد. مثلا اگر بزرگی در نیم‌شب گوید که «اینک نماز پیشین است»، در حال پیش جهد و گوید که «راست فرمودی، امروز به غایت آفتاب گرم است» و در تاکید آن سوگند به مصحف و سه طلاق زن یاد کند. اگر در صحبت مخنثی پیر ممسک زشت صورت باشد، چون در سخن آید، او را پهلوان زمان و ...ن درست جهان و نوخاسته شیرین و یوسف مصری و حاتم طائی خطاب کند، تا از او زر و خلعت و مرتبت یابد، و دوستی آن کس در دل او متمکن شود.
با این خصایل ملکی بر خلاف رسم باید که سجدهٔ تو کند هر که آدم است
آن جناب به شاه ضیاءالدین مشهور بوده. در زمان شاه خدابنده در اصفهان وزارت نموده. به صحبت اهل حال و تربیت ارباب کمال جد و جهد بلیغ داشته. در خصایل ستوده و فضایل محموده، لوای شهرت افراشته. امیری صاحب کمالات و فقیری جامع حالات بوده و بعضی از مدارج سلوک را طی نموده. در سنهٔ ۹۸۸ مقتول گردید و به جنت خرامید. از اوست:
گفتم بدان بهشت شمایل که ای صنم گفتم بدان فرشته خصایل که ای پری
او را باشد به ذات مقتضیاتی بدیع ترا بود در صفات خصایل نادره
نیست گردون باهزاران دیده در صد دور قرن مثل تو شخصی بدین چندین خصایل یافته
خصایلش همه تهذیب دانشست و خرد جوارحش همه ترکیب بخششست و وقار
در معماری ایرانی، با وجود خصایلی چون تناسب و زیبایی سردرها و گنبدها و ایوان‌ها خصلتی که بیشتر شایستهٔ بررسی است گوهر معماری ایرانی و منطق ریاضی و عرفانی آن است. درونگرایی و گرایش معماران ایرانی به سوی حیاط‌ها، پادیاوها، گودال باغچه‌ها، هشتی‌ها و کلاه فرنگی‌ها که شبستان‌ها را گرداگرد خود گرفته‌است، از دیرباز جزء منطق ایرانی بوده‌است.[نیازمند منبع]
مجموعه ی خوبی شد زآن گه که وجودت پر گشته زمهر شه فرخنده خصایل
خصایل جمیل تو به دهر هرکه بنگرد وجود کاینات را دگر به هیچ نشمرد