معنی کلمه بوالهوس در لغت نامه دهخدا
امروز مال و جاه خسان دارند
بازار دهر بوالهوسان دارند.خاقانی.مطرب چو طوطی بوالهوس انگشت و لب در کار و بس
از سینه بربط نفس در حلق مزمار آمده.خاقانی.سعدیا دامن توحید گرفتن کاریست
که نه از پنجه هر بوالهوسی برخیزد.سعدی.جهاندیده ای گفتش ای بوالهوس
ترا خود غم خویشتن بود و بس.سعدی.توجه بیشتر از عاشقان با بوالهوس دارد
کریمان دوست تردارند مهمان طفیلی را.صائب.رجوع به بلهوس شود.