ته نشست
معنی کلمه ته نشست در فرهنگ معین
معنی کلمه ته نشست در فرهنگ عمید
۲. طبقه ای از زمین که در نتیجۀ رسوب مواد موجود در آب دریاها تشکیل شده است.
معنی کلمه ته نشست در فرهنگ فارسی
معنی کلمه ته نشست در ویکی واژه
مادهای که در آب رودها و مردابها و دریاها رسوب میشود.
طبقهای از زمین که نتیجة رسوب مواد محلول یا مخلوط در آب دریاها و روده
آن چه ته نشین میشود.
جملاتی از کاربرد کلمه ته نشست
ز بس گداخت مرا روزگار همچو هلال ز چشم حادثه پنهان شدم نشسته نشسته
گرد زمین خفته نشستی به روی چرخ پشت فلک به خاک زمین گشتی آشنا
اثر نبود سعیدا ز من به روی زمین چو گرد و خاک نمایان شدم نشسته نشسته
در انتظار جمال تو بر سر کویت رفیق نام گدایان شدم نشسته نشسته
دو هفته نشستند گردان به می می و نقل بود و دف و چنگ و نی
باز آمد و بگذشت و من خسته نشسته بر رهگذرش در هوس بوس و کناری
ز بسکه تشنهٔ لعل لب بتان گشتم اسیر چاه زنخدان شدم نشسته نشسته
بیشتر استان را نواحی جلگهای تشکیل میدهد. تالاب ایبریا، ناحیه گود و فرورفته مردابی ای است که از جریانهای آتشفشانی به وجود آمده و بعدها از ته نشست رودخانهای پوشیده شدهاست.
همه ساله نشستهای گوناگونی در زمینه فردوسیپژوهی و شاهنامهپژوهی در ایران و جهان برگزار شده و میشود. از آن دسته نشست فردوسیپژوهی در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با همکاری سرای اهل قلم و بنیاد فردوسی و برگزاری نشست عصری با فردوسی در ایتالیا را میتوان نام برد.
چو نیرو کند با سرو یال و شاخ پدر پیر گشته نشسته به کاخ
به پوست تخت قناعت ز دیو نفس خلاص به زور صبر، سلیمان شدم نشسته نشسته
ز بار کلفت و غم همچو پای خواب آلود نهان به گوشهٔ دامان شدم نشسته نشسته