محلول
معنی کلمه محلول در لغت نامه دهخدا

محلول

معنی کلمه محلول در لغت نامه دهخدا

محلول. [ م َ ] ( ع ص ) گداخته شده و حل شده. ذوب شده. ( ناظم الاطباء ). حل کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). حل شده چنانکه قند یا کلوخ در آب. آب کرده : قند محلول ؛ قند آب کرده ؛ محلول گنه گنه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
به مشک سوده محلول در عرق ماند
که بر حریر نویسد کسی به خطغبار.سعدی.- محلول گردیدن ؛ باز شدن. حل شدن :
جز عهد و وفای تو که محلول نگردد
هر عهد که بستم هوسی بود و هوایی.سعدی.رجوع به حل شود. || در اصطلاح پزشکی و شیمی ماده ای که مولکولهایش در مایعی به نام حلال با مولکولهای حلال مخلوط و یکی شده است بطوری که ظاهراً هر دو یک ماده بنظر آیند ، مانند محلول قند در آب و محلول یُد در الکل. ج ، محلولات.

معنی کلمه محلول در فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ۱ - حل شده . ۲ - چیزی که در مایعی حل شده باشد.

معنی کلمه محلول در فرهنگ عمید

۱. (شیمی ) ماده ای که از حل شدن ماده ای دیگر در مایع به وجود می آید.
۲. (صفت ) حل شده.

معنی کلمه محلول در فرهنگ فارسی

حل کرده شده، چیزی که درمایعی حل شده باشد
( اسم ) ۱ - آنچه که در مایعی حل شده باشد حل شده . ۲ - ( اسم ) ماده ای که مولکولهایش در مایعی ( بنام حلال ) با مولکولهای حلال مخلوط و یکی شده است بطوری که ظاهرا هر دو یک ماده بنظر آیند مانند محلول قند در آب و محلول ید در الکل جمع : محلولات .

معنی کلمه محلول در فرهنگستان زبان و ادب

{solution} [شیمی، مهندسی بسپار] هرنوع مخلوط همگن به صورت مایع یا گاز یا جامد

معنی کلمه محلول در دانشنامه عمومی

در دانش شیمی، محلول به ترکیب همگن دو یا چند ماده گفته می شود. در حل کردن ماده ای در ماده دیگر، یکی از مواد حل شونده و دیگری حلال خوانده می شود. برای مثال آب نبات ( حل شونده ) در هنگام خوردن در بزاق دهان ( حلال ) حل می شود. شاید تصور بعضی افراد از محلول، حل شدن ماده ای جامد مثل نمک یا شکر در آب باشد اما محلول ها به شکل گاز در مایع ( نوشابه ) یا گاز در گاز ( هوا ) یا جامد در جامد ( آلیاژ ) وجود دارند. تمام محلول ها بر اساس فعل و انفعالات ( برهمکنش ) بین مولکول ها و یون های حلاّل و حل شونده طبقه بندی می شوند و در نتیجه از انرژی آزاد مولکول های مواد کم می شود. البته محلول همان مخلوط یکنواخت یا همگن است و خاصیت یکسان دارد. از خواص دیگر محلول ها می توان به این مورد اشاره کرد که مواد تشکیل دهنده آنها خواص اولیه خود را حفظ می کنند برای مثال محلول آب و نمک را اگر روی سطحی شیب دار بریزیم جاری می شود و جاری شدن از خواص آب است و اگر آن را بچشیم شور است که شوری هم از خواص نمک است.
منظور از ترکیب همگن این است که اجزای تشکیل دهنده مخلوط در یک فاز باشند. خواص مخلوط ( غلظت، دما، چگالی و… ) به طور یکنواخت در حجم مخلوط هستند. معمولاً ماده ای که به مقدار بیشتری در مخلوط موجود باشد، حلال نامیده می شود. حلال می تواند گاز، مایع یا جامد باشد. به مواد دیگری که در محلول موجود هستند ( به غیر از حلال ) حل شونده می گویند. حلال در هر فاز فیزیکی باشد، محلول هم در همان فاز خواهد بود. در کل محلول ها را بر اساس نوع حلال به دو دسته تقسیم می کنند:
• محلول آبی ( aq ) : محلول هایی که حلال آن ها آب ( H2O ) است.
• محلول غیر آبی ( sol ) : محلول هایی که حلال آن ها غیر از آب است.
از نظر شیمیدانان نامحلول مطلق وجود ندارد؛ زیرا تمام مواد هر چند به مقدار بسیار ناچیز در هم حل می شوند.

معنی کلمه محلول در دانشنامه آزاد فارسی

محلول (solution)
مخلوط دو یا چند ماده به منظور تشکیل فازی همگن. یکی از مواد حلالو دیگری جسم حل شوندهای است که در حلال حل می شود. اجزای سازندۀ محلول ممکن است جامد، مایعیا گازباشند. مقدار حلال معمولاً بیشتر است با این حال اگر یکی از اجزای سازنده مایع باشد، حتی اگر مقدار آن بیشتر نباشد، آن را حلال در نظر می گیرند.

معنی کلمه محلول در ویکی واژه

soluzione
حل شده.
چیزی که در مایعی حل شده باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه محلول

سپیده دم که خور از روی آب شعله برآرد بیا و آتش محلول خور ز آب معقّد
یا نقشبندی از زر محلول برکشد جنبنده خار پشتی بر لوح لاجورد
سپهر زیبقی از اضطراب اوست مدام بسان زیبق محلول گشته بی آرام
در آب خضر که محلول اوست مایه لطف که در لطافت محلول ریخت بی چونش؟
همیشه تا سخن دو طبع دانا گهی محلول باشد گاه معقود
دست فصاد آتش محلول از دل آب بسته چون آورد
به مشک سودهٔ محلول در عرق ماند که بر حریر نویسد کسی به خط غبار
شراب لعل ز جام بلور کش که به هم دو جوهرند یکی منعقد دگر محلول
چون کلبه استاد صناعت رخ گیتی پر زیبق محلول شد و سیم مصفا
بیا ساقی آن طلق محلول را که زیرک کند غافل گول را