تبس. [ ت َ ب َ ] ( اِمص ) تبش. تفسیدگی. ازتبسیدن یا تفسیدن. تفتگی. حرارت. گرمی : هر که از کین تو دارد دل سیه چون لوبیا از دو سنگ آس غم بی توش گردد چون عدس گر سموم قهر تو بر روی دریا بگذرد از تف او در تک دریا پدید آید تبس.سوزنی. تبس. [ ت ِ ب ِ ] ( اِخ ) تب. پایتخت قدیمی بئوسی که امروز بنام «تیوا» مشهور است. رجوع به تب و فرهنگ ایران باستان ص 144 شود. تبس. [ ت َ ب َ ] ( اِخ ) شهری به ماد: اسکندر چون شنید که داریوش ( سوم ) از همدان رفته است راه خود را بماد تغییر داده شتافت تا به داریوش برسد. در آخر «پاره تاکن » شهری است تبس نام در آنجا به اسکندر گفتند که داریوش عزیمت باختر کرده. ( ایران باستان ج 2 ص 1441 ). تبس. [ ت َ ب َ ] ( اِخ ) نام یکی از شهرهای خراسان است... ( فرهنگ نظام ). رجوع به طبس شود.
معنی کلمه تبس در فرهنگ فارسی
شهری در یونان قدیم. پایتخت قدیم بئوسی که بواسطه افسانه های ادیب و هفت رئیس شهرت یافته ۱۶٠٠٠ سکنه. ساکنان وی در زمان اپامینونداس باتفوق اسپارت بمنازعه برخاستند. شهری به ماد اسکندر چون شنید که داریوش از همدان رفته است راه خود را بماد تغییر داده شتافت تا به داریوش برسد .
معنی کلمه تبس در دانشنامه آزاد فارسی
تِبْس رجوع شود به:تب (مصر)
معنی کلمه تبس در ویکی واژه
یکی از شهرهای باستانی تمدن کهن مصر باستان. تبس ممکن است هیچ تفاوتی در تلفظ و مفهوم با طبس نداشته باشد؛ ولی هر دو واژه از یک زبان ریشه گرفتهاند.
جملاتی از کاربرد کلمه تبس
تغافل چند خون سازد دل حسرت نگاهان را تبسم زیر لب چون موج تا کی در گهر پیچی
مُسَدِّد: آنچه به سبب کثافت و یبوست در مجاری محتبس شده منع دفع مواد واجبالدفع کند. مثل: سفیداب، یا به سبب لزوجه باعث تسدید گردد. مانند: لعابها.
ای لعل یار ضبط تبسم مروت است تا نشکنی به خنده نمکدان آفتاب
صد مشعله افروخته گردد به چراغی این نور تو داری و دگر مقتبسانند
غنچه تبسم نمود تا لب لعل که بود ابر شده سیل خیز دیده گریان کیست
به سؤالم لب شیرین به تبسم بگشای گوجوابی همه گرهست به دشنامی چند
آپوفیس، که از تبار هیکسوسی بود و در شهر اواریس در دلتای نیل فرمانروایی میکرد، به دلایلی ناشناخته وارد جنگ با شاه تبسی سِقِنِنرَع تائو دوم از دودمان هفدهم شد.
هر دم تبسم می کنی بر چشم گریان خلق را از پسته خندان کشی روغن عجب بادام را
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به پیونیک، آرارات ایروان، برق شیراز، ویتبسک، میکا و العهد اشاره کرد.
پروین بنمودست باعدای تو دندان تا در رخ احباب تو کردست تبسم
حسناف یکی از هنرمندان حاضر در پروژه «راه ابریشم» بود و سابقه همکاری با هنرمندان ایرانی مانند حمید متبسم و پژمان حدادی را دارد. وی در اردیبهشت ۱۳۹۶ در کنسرتی با عنوان «محبت بیپایانم» به همراه بابک خادمی، در تالار رودکی تهران به روی صحنه رفت. او همچنین در سال ۱۳۹۶، به همراه ارکستر فیلارمونیک تهران در تالار وحدت به اجرای برنامه پرداخت.
اثر مهم او جذوة المقتبس فی ذکر ولاة الاندلس منبع اصلاعات ارزشمندی در مورد بزرگان اندلس است.
دزدیدن تبسم پیداست از لب او آبی که در عقیق است ناچار مینماید
هنوز ای گل ندیده غنچه ای روی تبسم را ز حسرت پشت دست خود گزیدنها چه می دانی
این واحد در شهرهای ویلنیوس، بیلسک پودلاسکی، گرودنو، نول، لپیل، لیدا، سوراژ، ویازما، موژایسک، ویتبسک، گاگارین، اسمولنسک و وارنا فعالیت میکرد و ۴۱٬۳۴۰ نفر را اعدام کرد.
کتابدار باید از کار خود لذت ببرد و با مراجعهکننده با تبسم و خشنودی برخورد نماید، بهطوریکه افراد جذب کتابخانهها شوند. کتابدار باید از خود مایه بگذارد و نگذارد که مراجعهکننده بدون اینکه نیازش بر طرف شود از کتابخانه بیرون آید.
نسیم الصبا قادم اذ تبسم فقدم و قل للصبا خیر مقدم
در تاریخ اول ژوئن ۱۹۰۱ محمد المهدی بن محمد السنوسی، پیشوای وقت طریقت سنوسیه و عموی احمد، درگذشت. او قبل از فوتش احمد را به جانشینی برگزید. ضمناً در آن زمان، امیر احمد به عنوان جانشین خلیفه عثمانی در شمال آفریقا محسوب میشد. عنوان وی در نامه های رسمی 《المقتبس النور القدوسی، امیر احمد بن شریف السنوسی》بود.
چرخه تبان با رویدادهای مربوط به کادموس، بنیانگذار شهر، و بعدها با کارهای لایوس و ادیپ در تبس ارتباط دارد؛ مجموعهای از داستانها که در نهایت منجر به غارت شهر به دست اپیگونها شد. متون حماسی اولیه نشان میدهند ادیپ بعد از این وحی که یوکاسته مادرش بود، به حکومت بر تبس ادامه دادهاست، او بعداً بار دیگر ازدواج میکند و از زن دوم خود صاحب فرزند میشود—این داستان بهطور قابل توجهی با داستانی که از طریق تراژدی و متون اسطورهای بعدی میدانیم، متفاوت است.
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال آرسنال کییف، باشگاه فوتبال تاوریا سیمفروپول، باشگاه فوتبال چورنومورتس اودسا، باشگاه فوتبال شاختیور سالیهورسک، و باشگاه فوتبال ویتبسک اشاره کرد.