بیات. [ ب َ ] ( ع مص ) بشب چنین کردن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به بیتوته شود. || شب بروز آوردن. شب زنده داری : پس شبی که آنرا به شب بیات نام نهاده بودند درآمد. ( تاریخ قم ص 256 ). || ( اِ ) شبانگاه. || ( ص ) نان شبینه. ( غیاث ). || شب مانده که یک شب بر آن گذشته باشد.( ناظم الاطباء ). شب مانده. ( فرهنگ فارسی معین ): نان بیات. || بیشتر در مورد گوشت یا مرغی بکار برند که دو سه روز در ماست یا سرکه یا نمک یا در زیربرف گذارند تا نازک شود. ( از یادداشت بخط مؤلف ). - بیات شدن ؛ بیات گردیدن گوشت و امثالهم. ( یادداشت بخط مؤلف ). - نان بیات ؛ نان شب مانده و شبینه.( ناظم الاطباء ). بیات. [ ب َ ] ( اِ ) نام شعبه ای از موسیقی. ( آنندراج ) ( غیاث ). - بیات اصفهان ؛ یکی از گوشه های همایون. ( فرهنگ فارسی معین ). - بیات ترک . رجوع به شور شود. بیات. [ ب َ ] ( اِ ) غصه و غم و افسوس. || تشویش. || توجه و اندیشه. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ). بیات. [ ب َ ] ( اِخ ) تیره ای از ایل اینانلواز ایلات خمسه فارس. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 86 ). بیات. [ ب َ] ( اِخ ) دهی از بخش موسیان شهرستان دشت میشان است و 280 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
معنی کلمه بیات در فرهنگ معین
( ~. ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - شب ماندن در جایی . ۲ - شبیخون زدن . (بَ ) (ص . ) فاقد تازگی (در مورد مواد پختنی ). ( ~. ) ( اِ. ) گوشه ای از موسیقی ایرانی .
معنی کلمه بیات در فرهنگ عمید
گوشه هایی در چند دستگاه: بیات اصفهان، بیات ترک. * بیات تُرک: (موسیقی ) از متعلقات دستگاه شور. * بیات زند: (موسیقی ) = * بیات ترک * بیات کُرد: (موسیقی ) از متعلقات دستگاه شور. ویژگی نان شب مانده.
معنی کلمه بیات در فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) شب ماندن بجایی . ۲ - هجوم بردن بدشمن در شب شبیخون زدن . ۳ - شب مانده : نان بیات . دهی از بخش موسیان شهرستان دشت میشان
معنی کلمه بیات در فرهنگستان زبان و ادب
{stale} [علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادۀ غذایی که تازگی آن بر اثر تغییر ساختار نشاسته از بین رفته است [علوم و فنّاوری غذا] ← بیات شده
معنی کلمه بیات در دانشنامه عمومی
بیات (افیون قره حصار). بیات ( به ترکی استانبولی: Bayat ) یک منطقهٔ مسکونی در ترکیه است که در استان افیون قره حصار واقع شده است. بیات (هشترود). بیات یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان قرانقو بخش مرکزی شهرستان هشترود واقع شده است.
معنی کلمه بیات در دانشنامه آزاد فارسی
بَیات (نیز: بایات؛ بیاووت؛ بایاوت؛ در لغت به معنی «بادولت و پرنعمت») قبیلۀ ترک، از ترکمانان غُز. بیات ها پیش از مهاجرت به آسیای جنوب غربی در اطراف رودخانه قراموران، از شاخه های رودخانه لئائوهو در شرق چین پراکنده بودند. اینان همزمان با سلاجقه به ایران وارد شدند و به تدریج تا عراق و آناتولی و شام پیش رفتند. بیات ها در قرن ۶ق دولت کوچکی در پشتکوه لرستان تشکیل دادند که در اوایل قرن ۷ق به دست شجاع الدین خورشید لر برافتاد. بیاووت/ بایاوت های خوارزم، که بستگان ترکان خاتون، مادر سلطان محمد خوارزمشاه، و همچنین خویشاوندان یکی از همسران محبوب او بودند، از این طریق ثروت و قدرت فراوانی به دست آوردند. بیات های شام و آناتولی بخشی از اتحادیۀ آق قویونلو بودند و در آغاز قرن ۱۰ق به قزلباشان پیوستند. نواحی کزار و کرهرود و بوزچلّو، پیش از صفویه مسکن گروهی بزرگ از بیات ها بود که اعقابشان هنوز در آن نواحی به سر می برند. شاه اسماعیل اول صفوی در اوایل سلطنت خود گروهی از این مردم را به داغستان و دربند انتقال داد. اغورلرسلطان بیات، حاکم گزّار و نایب الحکومۀ محمدباقر میرزا پسر خردسال شاه عباس در حکومت همدان، به دست شاهوردی خان حاکم لر کوچک به قتل رسید. جمع کثیری از بیات های کرکوک در عهد شاه طهماسب به حوالی تهران و هشتگرد انتقال یافتند. بیات های قم در ۹۵۵ـ۹۵۶ق کوشیدند مانع از تفوق القاص میرزا برادر شورشی شاه طهماسب بر این شهر شوند اما مغلوب شدند. گروهی از بیات های ایروان در اواخر دورۀ شاه عباس اول به گرجستان انتقال یافتند و در اوایل سلطنت شاه عباس دوم، حدود ۳۰۰ خانوار از بیات های ایروان در قلعۀ ماکو مستقر شدند. مصطفی بیگ بیات، جد خوانین بیات ماکو، سرکردۀ این مردم بود. حاج میرزا آقاسی از بیات های ایروان است. بیات های نیشابور، موسوم به قرابیات، از میانۀ قرن ۱۰ تا میانۀ قرن ۱۳ق، یکی از نیروهای مؤثر اجتماعی در خراسان بودند. اینان در ۹۹۷ـ۱۰۰۰ق مانع از چیرگی ازبکان بر قسمت هایی از خراسان شدند. عبدالمؤمن خان اشترخانی در ۱۰۰۰ق نیشابور را تصرف کرد و بسیاری از خوانین بیات را اعدام کرد. اولاد بابا الیاس در عصر شاه عباس حکومت اسفراین و نیشابور را دردست داشتند. جمعی از بیات های نیشابور به همراه بیات های کرکوک در عهده نادرشاه به افغانستان تبعید شدند. حسن خان بیات نیشابوری از سرداران بزرگ نادر بود. حکومت نیشابور تا عصر فتحعلی شاه با خاندان حسن خان بود. بیات های نیشابور امروزه در روستاهای بلوک خَرْوْ و سرولایت اسکان یافته اند.
معنی کلمه بیات در ویکی واژه
فاقد تازگی (در مورد مواد پختنی) شب ماندن در جایی. شبیخون زدن. گوشهای از موسیقی ایرانی.
جملاتی از کاربرد کلمه بیات
گذر از شرق به غرب او را به سمت مکانی ناکجاآبادی سوق داد که زمینه را برای فعالیت در عرصهٔ جستارنویسی هموار کرد. جستارهای او هر چند شامل حوزههای فلسفه، سیاست و ادبیات نیز میشوند اما اساساً به اندیشهورزی دربارهٔ تصویر، چه در حوزهٔ سینما (تکنگاریهایی دربارهٔ اورسن ولز، ویسکونتی، اُزو، ساتیاجیت رای، کیارستمی و چندین مجموعه جستار دربارهٔ کلیت سینما یا فیلمها و سینماگران خاص) و چه در حوزهٔ نقاشی (پوسن، کوربه، دوشان، موراندی، ...) اختصاص یافتهاند. مفصل ترین اثر او، کتابی دو هزار صفحهای در سه جلد درباره اورسن ولز است که نتیجه سی سال پژوهش اسحاقپور درباره او است.
علم خلقان بود بیات و قدید علم مردان بود طری و جدید
او از نوجوانی و بهصورت حرفهای از اوایل دهه ۱۳۷۰ در زمینه ادبیات به فعالیت مشغول بود. در ابتدا غزل میگفت و با نام «مهدی کاظمی» در فضای غزل پیشرو در آن زمان مطرح شد. اولین مجموعه او در این قالب-که در سال ۱۳۷۸ بهچاپ رسید- «و پای من که قلم شد نوشت برگردیم» نام داشت.
تلاش روشنفکران دوره مشروطه برای مبارزه با خرافات، باعث رسوخ زبان طنز در شعر و نثر دوران مشروطه شد. آنها از طنز استفاده کردند تا مخاطب خود را خلع سلاح کنند. استفاده از طنز در ادبیات فارسی البته سابقه دیرینهای داشت، اما نویسندگان و شاعران این دوران آن را دگرگون کردند.
انستیتوی فناوری در علوم انسانی مریلند و آزمایشگاه ادبیات الکترونیکی در دانشگاه ایالتی واشنگتن _ونکوور نیز در زمینه مستندسازی و حفظ ادبیات الکترونیکی و هایپرمدیا کار میکنند.
آرتور تشکیل انجمن پرورش ادبیات عبری شرکت کرد. در سال ۱۸۳۰، در یکی از جلسات، سخنرانیها در زمینه ادبیات و فلسفه یهودیان ارائه نمود. دارای اصول «سختگیرانهترین و شرافتمندانه»، دارای روشی ملایم و بی ادعا و «روحیه صریح و ارتباطی» بود. دیویدز بیشتر بخاطر کار خود در گرامر زبان ترکی، که در سال ۱۸۳۲ منتشر شد، و به سلطان محمود دوم تقدیم نمود، مشهور شدهاست.
آمیختن دو یا چند حس را در متن و… را حسآمیزی میگویند. (این توضیح در کتاب ادبیات پایه دهم آمدهاست)
نقاشی تاریخی در هنر آکادمیک به عنوان بالاترین رتبه در نقاشی یاد شدهاست. موضوع ان اقدامات و کارهای انسان در تمهای تاریخی و اساطیر و ادیبات و کتاب مقدس است. برای نقاشی چنین موضوعی مطالعه در ادبیات کلاسیک و کتاب مقدس که شامل شناخت آناتومی بدن مردها برای کشیدن آنها را ضروری میکند. برای زنان دسترسی به چنین موضوعی به خصوص به دلیل استفاده از مدلهای برهنه غیرممکن بود و حتی اگر کسی میتوانست این کار را انجام دهد در جامعه ان زمان بسیار مذموم و به عنوان زنی خطا کار معرفی میشد. کافمن هم نمیتوانست این کار را انجام دهد و اگر هم چنین نقاشیهایی را نمیکشید به هیچ وجه به عنوان نقاشی واقعی شناخته نمیشد.
گهی اشعار من خواند گهی ابیات من خواند وگر شیرین سخن گویم مرا شیرین سخن خواند
«شیخ الاسلام گفت: که این ابیات مجنون راست نه شبلی را. اما وی انشا کرد،» شیخ الاسلام گفت: که پدر من گفت، که بوالمظفر ترمذی گفت، که این الخراسانی گفت عبدالرحمن، که شبلی٭ مرا گفت: یا خراسانی هل رایت غیر الشبلی احداً یقول اللّه قط. فقلت و مارایت الشبلی یوماً یقول اللّه. قال فخر الشبلی مغتشیاً علیه.
و این ابیات خود شهد کامها و شراب جامهاست و ارباب این صنعت متفقند بر عذوبت لفظ و متانت معنی این قطعه، پس ندای در حواست از چپ و راست برخاست.
حوزه فعالیت او در آنالیز ریاضی و حساب عالی بود. گفتنیست که اعداد بل در ترکیبیات به نام او نامیده شدهاند.
گر بگوش زاهد آید بیتی از ابیات او بگذرد ز انکار اهل دل شود مست و خراب
شیخ الاسلام گفت قدس اللّه روحه: کی سمنون را دیدند بر لب و جله، قضیب بر ران خود میخواند، این ابیات میخواند، وران وی بدریده بود و خون میرفت، ووی نه آگاه:
آنچه حالی در ضمیر آمد همین ابیات بود کاندرین محضر به خط خویش بنوشت انوری
نشابور تا شعبه شد چون حصار شمارد بیاتش به از سبزوار
اما راسموس کریستیَن راسک نتیجهگیری کرد که این متون باید باقیمانده یک ادبیات بسیار بزرگ باشند، همان گونه که پلینی بزرگ در اثر خود به نام «تاریخ طبیعی (پلینی)» یک موبد ازمیری را توصیف میکند که در قرن سوم قبل از میلاد «دو میلیون از قطعه سرودههای زرتشت را تفسیر میکرد». همانطور که پیتر کلارک در «دین زرتشت، آشنایی با یک مکتب باستانی» (۱۹۹۸، برایتون) خاطرنشان میسازد که اگر «گاتها» و متون کهنتر «یسنا» فقط بهطور شفاهی دست به دست میشدهاند، احتمال حفظ کیفیت زبان قدیمی آنها وجود نداشتهاست.
طرب که از تو نباشد بیات میگردد بیار جام که جان آمدم ز عشق بیات
از چهرههای ادبیات دینی باید: «پتروس اسقف سیونیک»، «مؤسس یغیوادتسی»، جاثلیقها: «آبراهام» و کومیتاس وارداپت، «ورتانس»، شاعر: «هوهان مایراوانتسی»، هوهانس ایماستاسر، «استپانوس سیونتسی» و دیگران را نام برد.