حدثان. [ ح َ دَ ] ( ع اِ ) چیزی نو که نبود. ( منتهی الارب ).و بعضی گفته اند حدثان تثنیه حدث و به معنی شب و روز و نوائب و حوادث طارقه روز و شب است : رمی الحدثان نسوة آل حرب بمقدار سمدن له سمودا.؟|| مرگ. موت. ( مجمع البحرین ). ج ، حُدْثان ، حِدْثان. || حَدَث ( اصطلاح علمای عربیت ). || فاس : و الحدثان فی کلام العرب الفاس. ( معجم البلدان ). حدثان. [ ح ِ ] ( ع اِ ) اول کار و آغاز آن. ( منتهی الارب ). حدثان چیزی ؛ اول آن. ابتدای آن. ( اقرب الموارد ): لولا حدثان قومک بالکفر لهدمت الکعبة ( حدیث عائشه ). ( منتهی الارب ). یقال : افعل ذلک الأمر بحدثان ذلک ؛ ای بأوله. ( مهذب الاسماء ). || حدثان الدهر؛ سختیها و بلاهای زمانه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). نوائب روزگار. صروف دهر. حوادث دهر : به خدمت تو گراید همی ستاره و ماه مرا ز خدمت تو بازداشته حدثان.فرخی.هرگز ندهد خردمنش را بر خود راه کز خردمنش محتشمان را حدثان است.منوچهری.اندرشده چشم ما به خواب خوش چشم حدثان به وادی طنجه.منوچهری.چو کوه ثهلان آسوده بوداز جنبش چو چرخ گردان بی باک بود از حدثان.مسعودسعد.از دست تصاریف زمان و طوارق حدثان در امان بودند. ( جهانگشای جوینی ). || ج ِ حدیث. احادیث. || ج ِ حَدَث. ( منتهی الارب ). || ج ِ حَدَثان. ( معجم البلدان ). حدثان. [ ح ُ ] ( ع اِ ) ج ِ حدیث. احادیث. || ج ِ حدیث. جوانان. احداث. گروهی برنا. جوانان نوخاسته. ( غیاث اللغات ). ج ِ حَدَث. ( منتهی الارب ). حدثان. [ ] ( اِخ ) از عمر خطاب و علی ( رض ) روایت دارد و عاصم بن نعمان از وی. مجهول است. بخاری گوید: لایتابع علیه. ابن حبان او را در ثقات شمرد. ( لسان المیزان ج 2 ص 181 ). حدثان. [ ح َ دَ ] ( اِخ ) نام جائی در حره ، که بنام یکی از برادران سلمی که در آن مقام داشت نامیده شده است. داستان عشق ورزی اجاء با سلمی و قتل سلمی توسط برادرانش ، حدثان و غمیم ، در معجم البلدان ذیل کلمه أجَاء آمده است.
حدیث ایمان دارای اسناد متعدد و معتبر میباشد و از طریق راویان زیاد و به طرق مختلفی نقل شدهاست که نشاندهنده درجه اعتبار و شهرت این حدیث در میان اهل سنت است. لذا برخی از بزرگان اهل سنت در موردش گفتهاند: «این حدیث در میان گذشتگان مشهور و یکی از روایاتی است که معصومین از پدران مطهر خود نقل کردهاند و از بعضی از محدثان شایسته گذشته آمده که اگر بر دیوانه خوانده شود؛ عافیت یابد.» ابو القاسم قشیری نیز درباره این حدیث میگوید: «وقتی این حدیث با سلسله سندش به یکی از شاهان سامانی رسید؛ دستور داد که حدیث را با طلا بنویسند و هنگام مرگ با او دفن کنند.»
با وجود آنکه اباصلت از یاران علی بن موسی الرضا شمرده شده ولی در مذهب او اختلاف وجود دارد. از یک سو شیخ طوسی او را از عامه شمرده ولی گروهی از محدثان اهل سنت، تنها بر تشیع او خرده گرفتهاند. این گروه، سنی بودن اباصلت را انکار کرده و فقط به دلایل گرایشهای شیعی، او را مورد بیمهری و گاه توهین قرار دادهاند.
احادیث و اصول فقهی روایت شده توسط او را محمد بن منصور مرادی در کتاب «آمالی احمد بن عیسی و علوم آل محمد (ص)» جمعآوری کردهاست. این کتاب همواره در نزد علما و محدثان زیدی منبع معتبری بودهاست.
منابع اهل سنت به سَبکِ محدثان، در دستهبندی سنتی استادان و شاگردان، حسین را در طبقات رجالی معرفی کردهاند. به این دلیل که حدیث نام حسین در سلسلهٔ راویان قرار دارد، در میان بسیاری از این منابع از روایات حسین استفاده شده؛ بهویژه آنکه بسیاری از مفاهیم در سیرهٔ پیامبر اسلام، بهواسطهٔ علی بن ابیطالب به حسنین منتقل شده است. از سوی دیگر، یاران و اصحاب حسین، مخاطب و راوی خود او بودهاند. در منابع رجالی اهل سنت، فرزندان حسین — سجّاد، فاطمه و سُکَیْنه —، زید بن حسن — برادرزادهٔ حسین —، عَکرَمه، عُبَیْد بن حُنَیْن، فرزدق، عامِر شَعبی، شُعَیْب بن خالد و طلحهٔ عقیلی بهعنوان راویان وی شمرده شدهاند. از این میان، سجاد و فرزندش محمد باقر، بیشترین روایت را نقل کردهاند.
بیشتر رجال شناسان و محدثان اهلتسنن، اصبغ را به دلیل علاقه شدیدش به علی غیر موثق و ضعیف دانستهاند و به این موضوع تصریح کردهاند.
ابو اسحاق، ابراهیم بن هاشم قمی از علما و محدثان شیعه در اواخر قرن دوم هجری و هم عصر با موسی بن جعفر، امام هفتم شیعیان است. وی در شهر کوفه متولد شد. فرزند او علی ابن ابراهیم قمی نیز از محدثان و عالمان شناختهشده شیعه است. ابراهیم بن هاشم، نقش مهمی در ارتباط و اتصال حوزههای علمیه قم و کوفه داشتهاست.
از همه سقطها شدست ایمن که بتگ در نیابدش حدثان
وَ إِذْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ وَ الْفُرْقانَ موسویان را فرقان بظاهر داد و محمدیان را فرقان در باطن نهاد، فزون از ظاهر و فرقان باطن نور دل دوستانست که حق از باطل بدان نور جدا کنند، و الیه الاشارة بقوله تعالی إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً و زینجا بود که مصطفی ع وابصة را گفت «استفت قلبک» و گفت «اتقوا فراسة المؤمن فانه ینظر بنور اللَّه» و کسی را که این فرقان در باطن وی پدید آید شرب و همت او از غبار اغیار پاک گردانند، مذهب ارادت او از خاشاک رسوم صیانت کنند، ببساط روزگار او را از کدورات بشریت فشانده دارند، دیده وقت او از دست حدثان نگه دارند تا آنچه دیگران را خبر است او را عیان گردد، آنچه علم الیقین است عین الیقین شود، که در مملکت حادثه در وجود نیاید که نه دل وی را از آن خبر دهند. مصطفی ع را پرسیدند که این را نشانی هست؟ فقال اذا دخل النور القلب انشرح الصدر نشانش آنست که سینه گشاده شود بنور الهی، چون سینه گشاده شود همت عالی گردد، غمگین آسوده شود، پراکندگی بجمع بدل گردد، بساط بقا بگسترد، فرش فنا در نوردد، زاویه غمان را در ببندد، باغ وصال را در بگشاید، بزبان حال از سر ناز و دلال گوید:
مثلست این که سوزد از حدثان مام را قلب و دایه را دامان
باش ای جوانمرد تا این بساط لعب و لهو در نوردد و صفت حدثان در گور از تو پاک کند، و هیکل ترا صُدره ابد پوشاند و در فضای ربوبیّت بی زحمت فنا، حقایق یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ بر تو کشف کند و بی عناء تعبّد در جنّات فردوس توقیعات: عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ روان کند، و از بهر رعایت دل تو و ستر کار تو عتاب تو خود کند و شکایت تو با تو خود گوید: ما منکم من احد الّا و یکلّمه ربّه لیس بینه و بین اللَّه ترجمان، و یقول الجلیل جلّ جلاله عبدی کیف کنت لک ربّا بنده من راه بندگی از خاشاک اغیار پاکست بی زحمت اغیار امروز با ما بگو که من ترا چگونه پروردگاری بودم، چگونه خداوندی بودم؟ این همه عنایت و کرامت نه حق بنده است بر خدای که بنده را بر خدای تعالی جلّ جلاله هیچ حق نیست، بلکه حق تعالی کرم خویش است که میگزارد و هرگز روا نبود که کرم او بنهایت رسد.
بادجان تو زتیر حدثان ایمن و هست که غژا کند تو حفظ ملک قیومست
روی آوردن بدرگاه قدیم بی نیاز بی نیاز از ما سوی الله رسته از حدثان شدن
ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید همدانی (۲۴۹ – ۳۳۲ هجری) از محدثان شیعه بود. مذهب او زیدی جارودی بودهاست. برخی از آثار او عبارتند از: ذکر النبی، تفسیر القرآن، الرجال، الولایة.
محمد بن محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید یکی از فقها و محدثان نامی شیعه است که در سال ۳۳۸ هجری قمری زاده شد. این دانشمند قرن چهارم هجری یکی از کسانی بود که در سیرهنویسی، کوشش بسیاری داشت و یکی از آثار وی در تاریخ و سیرهنویسی همین کتاب (الجمل) است.
به خدمت تو گراید همی ستاره و ماه مرا ز خدمت تو باز داشته حدثان
زان سوی دامن حدثان سر بر آورند وقتی که سر بجیب تحیّر فرو برند
در روایات اسلامی اعم از شیعه و سنی فضائل فراوانی برای نگاشتن چهل حدیث یا حفظ و عمل کردن بدان آمدهاست. به همین جهت جهت محدثان شیعه و سنی نسبت به نگارش کتبی با محتوای چهل حدیث در زمینههای مختلف همت گماردهاند. از این کتب به الاربعین یا چهل حدیث نام برده شدهاست.