گذشتگان

معنی کلمه گذشتگان در لغت نامه دهخدا

گذشتگان. [ گ ُ ذَ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) ج ِ گذشته. ماسلف. متقدمین. ( آنندراج ). اسلاف. پیشینیان : چنان خوانده ام از اخبار گذشتگان که وقتی امیری رسولی فرستاد به ملک فارس... ( نوروزنامه ). و نیکوتر آنکه سیرتهای گذشتگان را امام سازد. ( کلیله و دمنه ).

معنی کلمه گذشتگان در فرهنگ معین

(گُ ذَ تِ ) (ص مر. ) جِ گذشته ، پیشینیان .

معنی کلمه گذشتگان در ویکی واژه

جِ گذشته، پیشینیان.

جملاتی از کاربرد کلمه گذشتگان

و اگر اسلاف و آبای ما وفات نکردندی نوبت وجود به ما نرسیدی، چه اگر بقا ممکن بودی بقای متقدمان ما نیز ممکن بودی، و اگر همه مردمانی که بوده اند با وجود تناسل و توالد باقی بودندی در زمین نگنجیدندی. و استاد ابوعلی رحمه الله در بیان این معنی تقریری روشن کرده است، می گوید: تقدیر کنیم که مردی از مشاهیر گذشتگان که اولاد و عقب او معروف و معین باشند چون امیرالمومنین علی، رضی الله عنه، با هر که از ذریت و نسل او در عهد او و بعد از وفات او در این مدت چهار صد سال بوده اند همه زنده اند همانا عدد ایشان از ده بار هزار هزار زیادت باشد، چه بقیتی که امروز در بلاد ربع مسکون پراگنده اند، با قتلهای عظیم و انواع استیصال که به اهل این خاندان راه یافته است، دویست هزار نفر نزدیک بود، و چون اهل قرون گذشته و کودکان که از شکم مادر بیفتاده باشند بأجمعهم با این جمع در شمار آرند بنگر که عدد ایشان چند باشد، و به هر شخصی که در عهد مبارک او بوده است در مدت چهارصد سال همین مقدار با آن مضاف باید کرد، تا روشن شود که اگر مدت چهارصد سال مرگ از میان خلق مرتفع شود و تناسل و توالد برقرار بود عدد اشخاص به چه غایت رسد، و اگر این چهارصد سال مضاعف گردد تضاعیف این خلق بر مثال تضاعیف بیوت شطرنج از حد ضبط و حیز احصا متجاوز شود، و بسیط ربع مسکون که به نزدیک اهل علم مساحت ممسوح و مقدر است چون بر این جماعت قسمت کرده آید نصیب هر یک آنقدر نرسد که قدم بر او نهد و بر پای بایستد، تا اگر همه خلق دست برداشته و راست ایستاده و بهم بازدوسیده، خواهند که بایستند بر روی زمین نگنجند تا به خفتن و نشستن و حرکت و اختلاف کردن چه رسد، و هیچ موضع از جهت عمارت و زراعت و دفع فضلات خالی نماند؛ و این حالت در اندک مدتی واقع شود، فکیف اگر به امتداد روزگار و تضعیفات نامحصور هم بر این نسبت بر سر یکدیگر می نشیند.
زبر درین موضع قصّه گذشتگانست و حدیث ایشان در کتب پیشین و در قرآن زبر است بمعنی کتب چنان که گفت: «وَ إِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ» یعنی نعت محمّد و امّته لفی کتب الاولین، و زبر است بمعنی لوح محفوظ چنانک گفت: «وَ کُلُّ شَیْ‌ءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ» یعنی فی اللوح المحفوظ، «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ» کان جبرئیل علیه السلام ینزل علی رسول اللَّه (ص) بالقرآن و السّنة و هذا الذکر هو ما نزّل علی الرّسول من السنة، نظیر هذه الآیة قوله: «الَّذِینَ کَذَّبُوا بِالْکِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا» و قوله: «وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضی‌ إِلَیْکَ وَحْیُهُ» ای من قبل ان یبیّن لک بیانا بالسنّة. و قیل: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ» ای القرآن، «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ» ای لتوضح لهم معانی القرآن، «وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» یتدبرونه فیعلمون انّه کلام اللَّه.
چرخ است زیر ران ز دنیا گذشتگان عیسی اگر پیاده شد از خر، پیاده نیست
فکر کن و به چشم دل، حال گذشتگان ببین ریخته زیر خاکشان، طرهٔ پرشکن نگر
بلوح دهر حدیث گذشتگان یک یک نوشته اند ولی عارفی که خواند نیست
نیایش می‌تواند به‌صورت فردی یا گروهی انجام شود. مخاطبان نیایش ممکن است ایزدها، ارواح، درگذشتگان، و حتی مفاهیم باشند.
دولت ز آستان فنا جو که این هما از سرگذشتگان را دنبال می پرد
ز رفتگان ره دشوار مرگ شد آسان گذشتگان پل این سیل خانه پردازند
وکیع گوید که چون فضیل فرمان یافت اندوه از پشت زمین برخاست. کسی از گذشتگان گوید نفیس ترین چیزها که بنده اندر صحیفت خویش یاود از نیکوئیها اندوه بود.
در سمرقند، اینان در محلهٔ باغ شمال ساکن شدند و اکثر ساکنان امروزی اش از فرزندان ایرانیان اند. در بخارا، بازماندگان مروی‌ها در فیلارمونی آن شهر یک گروه موسیقی مروگی (موسیقی خاص شهر مرو) دارند. آن‌ها می‌گویند که این سنت را از گذشتگان خویش آموخته اند و قصد دارند آن را به فرزندانشان نیز انتقال دهند.
به چشم همت ما سر گذشتگان صائب یکی است طوق گریبان و حلقه فتراک
از سرگذشتگان را در عالم شهادت تیغ خم تو باشد محراب زندگانی