جريان

جريان

معنی کلمه جريان در لغت نامه دهخدا

جریان. [ ج ِرْ ] ( ع اِ ) می.( ناظم الاطباء ). || رنگ سرخ. ( ناظم الاطباء ) ( از المعرب جوالیقی ص 102 ). و رجوع به جریال شود.
جریان. [ ج َ رَ ] ( ع مص ) جَرْی. رفتن آب و جز آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از تاج المصادر بیهقی ) ( از غیاث اللغات ) ( ترجمان القرآن عادل بن علی ) ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). صاحب آنندراج آرد: روان شدن آب و نیز خسرو علیه الرحمه در ترسل الاعجاز که به اعجاز خسروی شهرت دارد جریانی استعمال فرموده ، پس از عالم نقصان و نقصانی و زیادت و زیادتی و خلاص و خلاصی باشد. ( آنندراج ) :
شد ز شوق جریان سخنت هم چون آب
ورنه باد از چه جهت می کشدش در زنجیر.سلمان ( از آنندراج ).رفتن. روان شدن. سیلان چنانکه آب و اشک و خون. ( یادداشت مؤلف ). جری بسکون ثانی در فارسی نیز مستعمل است. ( از غیاث اللغات ) : چهارم خوش آوازی که به حنجره داودی آب از جریان و مرغ از طیران بازدارد. ( گلستان ). || بدویدن. دویدن. ( یادداشت مؤلف ). به حرکت درآمدن. به تموج درآمدن. روان شدن.
- جریان القایی ؛ در اصطلاح فیزیک جریانی است موقتی که در تحت تأثیر جریان الکتریک یا آهنربا درمفتول مسدودی تولید میشود.
- جریان الکتریک ؛ در اصطلاح فیزیک عبارتست از انتقال الکتریسته ، چون دو جسم را که سطح الکتریکی آنها مختلف است بوسیله جسم هادی مربوط سازیم جریان تولید می شود.
- جریان امر ؛ روش آن. ( یادداشت مؤلف ). گردش کاری در اداره ای.
- جریان پیدا کردن ؛ روان شدن. ( یادداشت مؤلف ).
- جریان خون ؛ روان شدن و گردش خون در سراسر بدن بوسیله شریانها.
- جریان دادن ؛ روان کردن. ( یادداشت مؤلف ). براه انداختن. و رجوع به جریان شود.
- جریان داشتن ؛ روان بودن. ( یادداشت مؤلف ). رایج بودن.
- جریان کردن ؛ جاری گشتن. روان شدن. به جریان افتادن. جریان پیداکردن. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به جریان شود.
- دستگاه جریان ؛ یکی از دستگاههای مختلف بدن که کار آن حمل و نقل غذاهای جذب شده به نقاط مختلف بدن است. ( از جانورشناسی عمومی تألیف مصطفی فاطمی ج 1 ص 142 ).
|| مرضی است که طهارت مخصوصی بر حسب شریعت موسوی لازم دارد. ( از لاویان 15: 19 و 28: 30 ). و اشاره به ناپاکی روحانی میباشد. ( از قاموس کتاب مقدس ). || ( اصطلاح نحو ) مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: و در اصطلاح نحویان به این معانی استعمال میشود: 1 - جریان شیئی بر آنچه آن شی قائم به اوست ، مبتدا باشد یا موصوف یا صاحب حال یا متبوع. 2- تطابق اسم فاعل با فعل یعنی موازنه ٔآن دو از جهت حرکات و سکون. 3 - جریان مصدر بر فعلی که از آن مشتق شده است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

معنی کلمه جريان در فرهنگ معین

(جَ رَ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - روان شدن (آب و هر چیز مانند آن ). ۲ - واقع شدن امری . ۳ - دست به دست شدن پول .

معنی کلمه جريان در فرهنگ عمید

۱. روان شدن آب یا هرچیز مانند آن.
۲. (اسم ) [مجاز] رویداد، حادثه، ماجرا.
۳. (اسم ) [مجاز] فرایند.
۴. (اسم ) [مجاز] موضوع.
۵. (اقتصاد ) گردش و دست به دست شدن پول.
* جریان صفرا: عبور صفرا از یاخته های کبدی به کیسۀ صفرا و مجاری صفراوی و ریختن آن در روده و جذب مجدد قسمتی از آن در خون و بازگشت آن به کبد.

معنی کلمه جريان در فرهنگ فارسی

روان شدن آب یاهرچیزمانند آن، بوقوع پیوستن امری
۱-( مصدر ) روان شدن ( آب و مایع دیگر ). ۲- وقوع یافتن امر. ۳- دست بدست شدن پول . ۴- ( اسم ) روانی . ۵- گردش پول . جمع : جریانات .
ماخوذ از تاریخ بمعنی خروج و پیشرفت و صدور و اتفاق یا وقوع و طلوع .

معنی کلمه جريان در فرهنگستان زبان و ادب

{current} [فیزیک] مقدار بار الکتریکی که در واحد زمان از هر مقطع مدار بگذرد
{flow} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] حرکت وسایل نقلیه در سطح معابر
{movement} [هنرهای تجسمی] حرکت تدریجی در مسیر تکوینی هنر متـ . جریان هنری art movement

معنی کلمه جريان در دانشنامه عمومی

جریان (رایانش). جویبار داده ( انگلیسی: Data Stream ) یا جریان داده در سیستم های کامپیوتری رشته ای از داده ها است که به صورت پیاپی و در طول زمان تولید می شود. این مفهوم بیش تر در مبحث مه داده ( Big Data ) برای داده هایی که با سرعت بالا از منابع گوناگون تولید می شوند به کار برده می شود.
به پردازش جویبار داده ها، پردازش جویباری گفته می شود که در برابر پردازش دسته ای قرار می گیرد. هم چنین شاخهٔ جدیدی از داده کاوی برای جویبار داده ها گسترش یافته است که کاوش جویبار داده یا داده کاوی جویباری نامیده می شود.
• در بسیاری از کاربردها، به دلیل محدودیت های پردازشی یا ذخیره سازی، نمونه های داده تنها یک یا به تعداد محدودی می توانند خوانده شوند.
• توزیع احتمال زیرین نمونه های تولید شده ممکن است در طول زمان تغییر کند که باعث می شود استنتاج نخست پس از مدتی موردپذیرش نباشد ( concept drift ) .

معنی کلمه جريان در دانشنامه آزاد فارسی

جریان (current)
پهنه ای از آب یا توده ای از هوا، که در جهتی معین حرکت می کند. جریان های اقیانوسی۱ پهنه های تندرو آب دریایند، که براثر وزش باد یا تغییر چگالی۲ آب بین دو منطقه به حرکت در می آیند. این جریان ها به انتقال گرما از استوا به قطب ها، و ایجاد تعادل گرمایی در کرۀ زمین کمک می کنند. جریان های اقیانوسی به سه دستۀ اصلی تقسیم می شوند: جریان های رانه ای۳ پهن و کُندروند؛ جریان های رودخانه ای۴، که باریک اند و تند حرکت می کنند؛ و جریان های فورانی۵، که آب سرد و سرشار از مواد مغذّی را از کف اقیانوس بالا می آورند. برخی از میان جریان های رودخانه ای عبارت اند از گُلف استریم۶ و جریان ژاپن۷ (کوروشیو۸). جریان های فورانی، مانند جریان خلیج گینه۹ و جریان پرو۱۰ (هومبولت۱۱)، غذای پلانکتون هایی را تأمین می کنند که غذای ماهی ها و پرندگان اند. در فواصل تقریبی پنج تا هشت ساله، جریان پرو که از جنوبگان به سمت ساحل غربی امریکای جنوبی حرکت می کند گرم می شود، در این حال بارانی شدید می بارد و دریا ناآرام می شود. این امر پیامدهایی فاجعه بار برای حیات وحش پرو، و صنعت صید ماهی آنشوا به بار می آورد. نمونۀ این وضعیت از ۱۹۸۲ـ۱۹۸۳ صورت گرفت. این پدیده را اِل نینیو۱۲ می نامند، در حوالی کریسمس روی می دهد.
ocean currentsdensitydrift currentsstream currentsupwelling currentsGulf StreamJapan CurrentKuroshioGulf of GuineaPeru CurrentHumboldtEl Niño

معنی کلمه جريان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جریان به معنی روان شدن آب است و از احکام آن در باب طهارت و صلات سخن رفته است.
در اینکه در مفهوم غسل (شستن) جاری شدن آب نهفته و بدون جریان، غَسل تحقق نمی‏ یابد یا چنین نیست، اختلاف است. معروف میان فقها قول اوّل است؛ بنابر این قول، وضو و غُسل با مرطوب کردن دست و کشیدن بر بدن، بدون جریان آب بر اعضا صحیح نخواهد بود. در حکم یاد شده تفاوتی بین حال اختیار و اضطرار نیست؛ هرچند برخی، تنها در حال اختیار آن را معتبر دانسته ‏اند.
بنابر قول به اعتبار جریان در غَسل، تحقق آن به انتقال آب از جزئی به دو جزء دیگر عضو و یا- بنابر تصریح برخی- از محلّ خود به محلّی دیگر از عضو خواهد بود.
بنابر مشهور، در تحقق عنوان آب جاری، جوشیدن از زمین و جریان شرط است.
برای تطهیر مثل لباسی که با بول پسربچه شیرخوار قبل از غذا خور شدن، نجس شده، ریختن آب به محلّ نجس کفایت می‏ کند و نیازی به فشردن آن نیست؛ لیکن در لزوم جریان آب بر محلّ نجس اختلاف است.
جریان آب در باب صلات
نماز گزاردن در مجرای آب مکروه است. برخی، حکم را به محلّی که جریان آب در آن فعلیت دارد یا احتمال می ‏رود جریان یابد، اختصاص داده ‏اند.

جملاتی از کاربرد کلمه جريان

قضات دیوان عالی ایتالیا قانون مصونیت قضایی نخست‌وزیر این کشور را لغو کردند. به این ترتیب پرونده‌های فساد مالی منتسب به سیلویو برلوسکونی، به جريان خواهند افتاد. نخست‌وزیر ایتالیا این اقدام را «تصمیمی سیاسی» خوانده است. دویچه وله فارسی