تلامذه

معنی کلمه تلامذه در لغت نامه دهخدا

( تلامذة ) تلامذة. [ ت َ م ِ ذَ ] ( ع اِ ) ج ِ تلمیذ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). شاگردان. ج ِ تلمیذ. ( آنندراج ). رجوع به تلمیذ شود.

معنی کلمه تلامذه در فرهنگ معین

(تَ مِ ذِ ) [ ع . تلامذة ] (اِ. ) جِ تلمیذ، شاگردان .

معنی کلمه تلامذه در فرهنگ عمید

= تلمیذ

معنی کلمه تلامذه در فرهنگ فارسی

شاگردان
( اسم ) جمع تلمیدذ شاگردان .

معنی کلمه تلامذه در ویکی واژه

تلامذة
جِ تلمیذ؛ شاگردان.

جملاتی از کاربرد کلمه تلامذه

شیخ ابوالحسن سلیمان بن عبداللَّه بن علی بن حسن بحرانی ماحوزی، معروف به محقق بَحرانی از بزرگان علمای امامیه در نیمه رمضان ۱۰۷۶ ق به دنیا آمد. او در علم حدیث، رجال، تاریخ و سیره تبحُّر داشت. سید هاشم بحرانی صاحب تفسیر برهان و شیخ احمد بحرانی از تلامذه او بودند.
اسمش حکیم مؤمن و از تلامذهٔ ملامحسن متخلص به فیض. حکیمی با حکمت و ایقان و فاضلی با معرفت و ایمان. در بعضی از علوم هم تألیفات ستوده دارد. احوالش در تذکرهٔ علی قلیخان لکزی دیده شد و این یک بیت از اشعارش گزیده شد:
تیمور گورکان که سید جرجانی را با فاضل تفتازانی بمعارضت نشاند، قومی از تلامذه بوالفضول بتعبیر فاضل برخاستند که چرا اظهار عجز خود کردی نه انکار قول خصم و حال آن که تیمور پادشاهی بود در کشور خویش و در عالم علم درویش. فاضل گفت: کدام عجز و الزام بالاتر از آن باشد که چون منی را عالمان جاهل شناسند و جاهلان عالم؟
«ثُمَّ أَتی‌» جاء للمیعاد. ابن عباس گفت: سحره فرعون هفتاد و دو مرد بودند و چهار صد نیز گفته‌اند و هفتاد هزار گفته‌اند، وهب گفت: سی و سه هزار بودند، ابن جریح گفت: نهصد بودند. سیصد از پارس و سیصد از روم و سیصد از اسکندریه. اما محتملست که هفتاد و که ابن عباس گفت مهتران و سروران ایشان بودند و دیگران اتباع و تلامذه بودند و با هر یکی عصائی و رسنی بود، و گفته‌اند سیصد اشتر و از عصا و رسن در هامون بیفکندند، و فرعون خیمه ای زد بران بالا بر که ارتفاع آن هفتاد گز بود، و بایشان فرو می‌نگرست با خاصگیان و مقربان خویش، سحره بگوشه‌ای فرو آمده باقی حشم و لشکر بگوشه دیگر، و موسی و هارون بجانبی دیگر.
ز استماع معانی بود تلامذه را ز بس گهر صدف گوش پردر شهوار