خطشناسی
معنی کلمه خطشناسی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه خطشناسی در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه خطشناسی در دانشنامه عمومی
مهمترین کاربرد خط شناسی، گزینش خواستاران استخدام است. همچنین از خط شناسی می توان در زمینه های جرم شناسی و برای تشخیص راستگویی متهمان نیز استفاده کرد. به طور کلی می توان کاربرد این شبه علم را در دو دسته ی اصلی زیر خلاصه کرد:
• گزینش افراد از بیرون از محیط مورد نظر
• شناخت افراد ناهماهنگ با محیط
از نظر خط شناسان یک خط مانند کاری است که انجام شده باشد. کاری که فرد باید سالیان دراز صرف کند تا آن را بیاموزد و با تمرین فراوان بتواند نوشته اش را کامل کند. از سوی دیگر، تجربه به ما می آموزاند که انسان به طور کامل در میان اعمالش قرار گرفته است؛ چراکه حرکات و اشارات ما تنها از خواست و نیت آنی ما اطاعت نداشته، بلکه از همبستگی نیروهای درونی که زمینه و عصاره ی وجود ما را برمی سازند، فرمان می برد.
طرز راه رفتن، نگاه داشتن پیپ یا سیگار، چگونگی حرکت دست هنگام سخن گفتن و موارد مشابه حرکات پیچیده ای هستند که در آنها به نتایج روانی مهمی می توان دست یافت. درحالیکه اشارات، طرز راه رفتن و سایر حرکات یادشده در بالا دوام و استمراری ندارند اما یک خط بر کاغذ، اثری است که باقی می ماند و حرکات و احساس نویسنده ی آن را در هنگام نوشتن که با درآمیختگی با انبساط خاطر یا شک و تردید و یا با واکنش فرد در برابر واقعیت ها نگاشته شده است بازمی تاباند. اسلوب نوشتن هرچه باشد، نسخ یا نستعلیق، کتابی یا چاپی یا بر اساس سرمشق های خوشنویسی، نویسنده برحسب خلق و خوی یا طبع و سرشت خود، کم کم از آن دور می شود. اصول و اساس شبه علم خط شناسی بر پایه ی رابطه ی سرعت نوشتن و فشار نوشتن است. یک رابطه ی معکوس؛ یعنی هرچه سرعت بیشتر شود فشار کمتر و هرچه فشار بیشتر شود سرعت کمتر می شود و این رابطه میزان صرف انرژی به وسیله ی هر فرد را مشخص می کند که چه مقدار برای سرعت و چه مقدار برای فشار قلم صرف می کند. دیگر مسائل که شمار آنها هم کم نبوده و نیز برای تشخیص روانشناسی دستخط و امضا مهم هستند جزو فرانمودها و قوانین پیرو این شبه علم می باشند.
جملاتی از کاربرد کلمه خطشناسی
در سال ۱۹۴۰ برخی خط شناسان به یادگیری روانشناسی پرداختند. اتحاد خطشناسان و روانشناسان از نظر پژوهشی مفید بود و کاربردهای کلینیکی خطشناسی توسعه یافت. در همین سال، الکساندر لوریا، روانشناس روس، استفاده از دستخط برای تعیین محل آسیبهای مغزی را مورد مطالعه قرار داد. در سال ۱۹۵۰ دوباره به مطالعات عصبشناسی خود باز گشت و مطالعات گذشته اش را پیگیری نمود و تا پایان عمر به بررسیهای خود در زمینهٔ نوروسایکولوژی ادامه داد و در سال ۱۹۷۷ بر اثر عارضهٔ قلبی درگذشت .