خطور
معنی کلمه خطور در فرهنگ معین
معنی کلمه خطور در فرهنگ عمید
معنی کلمه خطور در فرهنگ فارسی
معنی کلمه خطور در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه خطور
نخستین آثار تاریخی که بلافاصله بعد از شنیدن استان غور به ذهن هر شنوندهای خطور میکند، منارجام میباشد که بازتابکنندهٔ تاریخیبودن این ولایت میباشد.
خصم در کین او دو دل گردد تیغ او در دلش کند چو خطور
کسی که سوره «اذا جا نصرالله و الفتح» را در نمازهای مستحبی و واجبش قرائت کند، خداوند او را بر همه دشمنانش یاری میرساند و در روز قیامت او را با منشوری گویا و رسا که خداوند آن را از درون قبر او بیرون آوردهاست برمیانگیزد که به وسیله آن، از پل دوزخ و آتش و خروش آن در امان میماند. پس از چیزی نمیگذرد مگر آن که به او بشارت و خبر از هر خیری بدهند تا اینکه وارد بهشت شود و در دنیا درهای خیری بر او میگشایند که هرگز آرزوی او را نداشته و از ذهنش هم خطور نکرده.[ت]
خداگو است که من خیرخواهم احبابم به خاطرم بدی هیچکس نکرده خطور
سیمون کینبرگ، نویسنده، پس از گوش دادن به صحبتهای چند نفر از دوستانش که برای ازدواج تحت درمان و مشاوره بودند، ایده این فیلم به ذهنش خطور کرد. کینبرگ متوجه شد که توصیف آنها «پرخاشگرانه و مزدورانه» به نظر میرسد و او فکر کرد که این یک الگوی جالب برای یک رابطه درون یک فیلم اکشن خواهد بود.
عموماً کسانی که اقدام به خودکشی میکنند، سابقهای از آسیب زدن به خود یا خودکشی ناموفق دارند. میزان کشنده بودن روشی که فرد برای خودکشی یا خودکشیهای پیشین خود انتخاب نموده، یک عامل تعیینکننده در میزان موفقیت وی برای خودکشی یا خودکشیهای بعدی است. همچنین اینکه فرد تا چه حدی سعی داشته کسی متوجه خودکشی وی نشود نیز، عامل تعیینکننده دیگریست.[نیازمند منبع] با این حال، باید توجه داشت که هستند کسانی که به محض خطور کردن فکر خودکشی به ذهنشان این کار را میکنند؛ در مقابل اشخاصی که افکار خودکشی در سر میپرورانند اما هرگز اقدام به خودکشی نمیکنند.
از اهل هرات و ازمریدان جناب سید معصوم دکنی است. گویند چون سید معصوم علی شاه و نورعلی شاه به هرات رسیدند در خاطر نورعلیشاه خطور کرد که مرا استعداد این مقام عالیه بود و به سبب التفات شیخ من بروز نموده به مدلول اِتَّقُوا مِنْفراسَةِ الْمُؤْمِنِ فإنَّهُ یَنْظُرُ بِنُوْرِ اللّهِ جناب سید به فراست و کیاست این معنی را دریافته روزی از خانقاه به درآمده، رضا علی را دید. او را صاحب ادراک یافت به تربیت او متوجه شد. در اندک روزگاری به درجهٔ اعلی و مرتبهٔ قصوی رسید و به رضاعلی شاه ملقب شد. صاحب دیوان است و این دو بیت از اوست:
او در طول تحقیقات مرتبط با ایمنسازی زلزله، او متوجه شد که باید میزان فشار و استرس وارد بر مخازن آب ایجاد شده در اثر زلزله را به دست بیاورد. در پی برآورده کردن این نیاز وی اقدام به ساخت یک فشارسنج کرد. طبق گفتههای خود او، در ۳ آوریل ۱۹۳۸، کل ایده ساخت فشارسنج در یک لحظه به ذهن او خطور کرد. ایده او چسباندن یک تکه کاغذ سیگار به مخازن و متصل کردن یک سیم به آن بود. روجی و دستیارش به سرعت این دستگاه ابتدایی را به اختراعی که بعدها ثبت شد توسعه دادند.
آری! از وی میکند در دل خطور بس معانی کز دهانت بوده دور
چنین جادویی هم میتواند توسط عقاید و اعمال واقعی به ذهن نویسنده خطور کند و هم ساخته ذهن خود او باشد. گذشته از این، هنگامی هم که نویسنده از کارها و اعمال واقعی الهام میگیرد، اثر، توان و نقشهایی که جادو ایفا میکند، ساخته ذهن خود او هستند. در چنین داستانهایی همیشه باید یک سیستم که بهطور مناسبی رشد یافتهاست وجود داشته باشد.
ضمیر روشنش آیینه ایست غیب نما که یافت هر چه بخاطر کسیش کرد خطور
داریوش در تابستان ۵۱۲ از کاخ کوروش در پاسارگاد دیدن کرد. ظاهراً در اینجا ناخدا اسکولاکس که از سوئز آمده بود، گزارش کار خود را از کاوش کرانههای دریا به او داد. به این ترتیب پادشاه دریافت که از راه دریا میتوان از ایران به مصر سفر کرد. در پیش چشم دلش جلوههایی از امکانات بازرگانی جهانی و در نتیجه رونق اقتصادی فرمانروایی پهناورش پدیدار شد که تا آن زمان به فکر کسی خطور نکرده بود، و بدین ترتیب به این فکر افتاد که کانال سوئز را که فرعون نخو (۵۹۵–۶۱۰) آغاز کرده، اما بعد نیمهتمام رها کرده بود، به اتمام برساند.
ختم ستم ز خصم تو شد بر تو ورنه کی در خاطری کند همه این خطره ها خطور
یاد رمحش کرد وقتی در خیال من خطور رست حالی از بن هر موی من یک بیشه خار
نشسته تا کسی اندر حضورش نیاید نا روائی در خطورش
چنین کرده بر خاطر من خطور که یک منزل از قلعه گردیم دور
بدان که عدالت بر سه قسم است: اول آنکه میان بندگان و خالق ایشان است، و بیان آن این است که دانستی عدالت عبارت است از عمل به مساوات به قدر امکان و چون دانستی که حق سبحانه و تعالی بخشنده حیات و عطا کننده جمیع کمالات است، آنچه هر زنده به آن محتاج، از او آماده، و خوان نعمت و احسان و روزی از برای هر کسی نهاده، آنچه از نعمتهای بیکران او هر ساعتی می رسد زبانها از تعداد آن عاجز، و آنچه از عطاهای بی پایانش هر لحظه حاصل می شود، از حد و حصر و بیان متجاوز است، و آنچه از مراتب عالیه درجات متعالیه و سرور و بهجت و عیش و راحت، که در عالم آخرت مهیا نموده، به مراتب غیرمتناهیه بالاتر و بهتر، نه چشمی مثل آن دیده و نه گوشی شنیده، و نه به خاطری خطور کرده