خدمت
معنی کلمه خدمت در لغت نامه دهخدا

خدمت

معنی کلمه خدمت در لغت نامه دهخدا

خدمت. [ خ ِ م َ ] ( ع اِمص ) پرستاری و تعهد و تیمار. انجام عملی از سر بندگی و دلسوزی برای کسی. تیمار و تعهد و دلسوزی و نیکو خدمتی در حق کسی : مرافقت ؛ انجام کاری نیک در حق کسی : امیر احمد را گفت : بشادی خرام و هشیار باش و قدر این نعمت بشناس و شخص ما را پیش چشم دار و خدمت پسندیده نمای.( تاریخ بیهقی ). امیر مسعود.... این زن را سخت نیکو داشتی بحرمت خدمتهای گذشته. ( تاریخ بیهقی ). و هرکه از خدمتکاران خدمتی شایسته بواجب نکردی ، در حالت او را نواخت و انعام فرمودندی بر قدر خدمت او تا دیگران بر نیک خدمتی حریص گردند. ( نوروزنامه خیام ). گمان توان داشت که... خدمت موجب عداوت. ( کلیله و دمنه ).
حرمت بیست ساله خدمت من
تو نگهدار، کو نمیدارد.خاقانی.نیست بر مردم صاحبنظر
خدمتی از عهد پسندیده تر.نظامی.خدمتم آخر بوفائی کشد
هم سر این رشته بجایی کشد.نظامی.- امثال :
خدمت خانه با فضه است ( امروز... )؛ تعبیری مستعمل در زبان زنانست و از آن این خواهند که چون پرستار و خادمه غایب است ،من بجای او کارهای خانه انجام کنم و مأخوذ از شبیه وفات حضرت فاطمه است سلام اﷲ علیها که در آن حضرت اوکارهای خانه را یک روز در میان با فضه خادمه بخش وقسمت می فرمود. ( از امثال و حکم دهخدا ).
|| چاکری. زاوری. بندگی. نوکری. فرمانبری :
چنان بخدمت او ازعوار پاک شوند
بدان مثال که سیم نبهره اندر گاه.فرخی.خدمت سلطان بیم است و خطر.فرخی.خدمت سلطان بر دست گرفت.فرخی.کسی کز خدمتت دوری کند هیچ
بر اودشمن شود گردون گردا.عسجدی.خدمت هر یک بشناس. ( تاریخ بیهقی ).
تو پادشاه تن خویشی ای بهوش و ترا
تمیز و خاطر و اندیشه و سخن خدمت.ناصرخسرو.گر تو ز بهر خدمت رفتی به پیش میران
اندر غم قبائی تو از در قفائی.ناصرخسرو.اگر بیهنران خدمت اسلاف را وسیلت سعادت سازند، خلل به کارها راه یابد. ( کلیله و دمنه ).
نکرده ست جمع کس هرگز
میان خدمت سلطان و اختیار.عبدالواسع جبلی.گفت : سلطان را بگوی توقع خدمت از کسی دار که توقع نعمت از تو دارد. ( گلستان سعدی ).
- به خدمت ایستادن ؛ به چاکری قیام کردن.

معنی کلمه خدمت در فرهنگ معین

(خِ مَ ) [ ع . خدمة ] (اِمص . ) ۱ - بندگی ، چاکری . ۲ - (عا. ) خدمت نظام وظیفه . ، ~ به کران بردن به پایان رساندن خدمت ، کامل کردن خدمت . ، ~ (کسی ) رسیدن کنایه از: الف - دیدار کردن با کسی . ب - کسی را به شدت تنبیه کردن .

معنی کلمه خدمت در فرهنگ عمید

۱. کار کردن برای کسی به قصد کمک.
۲. (نظامی ) سربازی.
۳. (اسم ) شغل دولتی.
۴. (اسم ) پیشگاه.
۵. (اسم ) [قدیمی، مجاز] عریضه.
۶. (اسم ) [قدیمی، مجاز] عرض ادب، سلام.
۷. (اسم ) [قدیمی، مجاز] هدیه.

معنی کلمه خدمت در فرهنگ فارسی

کارکردن برای کسی، نوکری
۱ - ( مصدر ) کار کردن برای کسی . ۲ - بندگی کردن چاکری کردن . ۳ - ( اسم ) بندگی چاکری . ۴ - ( اسم ) کار ماموریت . ۵ - هدیه تحفه پیکش . ۶ - سلام تعظیم کرنش . ۷ - نامه ای که ببزرگتر نویسند عریضه . ۸ - حضور نزد ( باین معنی اضافه آید ) (( خدمت استاد رفت ) )

معنی کلمه خدمت در فرهنگستان زبان و ادب

[مهندسی مخابرات] ← خدمات خاص مرکز تلفن

معنی کلمه خدمت در دانشنامه عمومی

خدمت (مردگان متحرک). "خدمت" چهارمین قسمت از فصل هفتم سریال تلویزیونی ترسناک پس از آخرالزمانی مردگان متحرک است که در تاریخ ۱۳ نوامبر ۲۰۱۶ از ای ام سی پخش شد. این قسمت به قلم کوری رید نگاشته شده و به کارگردانی دیوید بوید ساخته شده است.
«سرویس» نظرات منتقدین را از منتقدین دریافت کرد. در Rotten گوجه فرنگی، بر اساس ۳۴ بررسی، دارای ۶۲٪ با میانگین امتیاز ۶٫۹۴ از ۱۰، بر اساس ۳۴ بررسی است. اجماع این سایت می نویسد: هرچند سرعت آهسته تر از حد مطلوب است، «سرویس» به طور منظم پایه و اساس آینده ترسناک را ایجاد می کند در حالی که داستان زندگی را تحت حکومت نیگان ادامه می دهد.
کلی لائولر از یواس ای تودی پیرامون این قسمت نوشت: "همچون قبل، شرارت جفری دین مورگان هنوز هم به همان اندازه غیر تهدیدآمیز و کسل کننده است. یک قسمت فوق العاده طولانی که در اصل فقط سفر آیکیا به جهنم بود و واقعاً هیچ کاری برای پیشبرد شخصیتش صورت نمی گیرد. " اریک کاین از فوربس نیز این قسمت را نقد کرد و گفت: "همه گفته اند که، این ضعیف ترین قسمت فصل تاکنون بوده است. امیدوارم نویسندگان سریال در آینده ترتیب چیزها را بدهند و کنش بیشتری ارائه کنند، خطوط داستانی پیچیده تر و حضور کمرنگ تر نیگان و شخصیت بی پایانش. "
این قسمت با ۵٫۴ امتیاز در جامعه آماری ۱۸–۴۹، ۱۱٫۴۰ میلیون بیننده را به خود اختصاص داد. این در حالی است که قسمت فوق کمترین امتیاز را از زمان قسمت"وزن مرده " از فصل چهارم کسب کرده است.

جملاتی از کاربرد کلمه خدمت

به جان سید رندان که از سر اخلاص غلام خدمت اوئیم و بندهٔ آزاد
مدام خدمت او سنت مؤکد شد قضا فریفته شد سُنّت مؤکّد را
گر تن سفر گزید ز پیشت، مگیر عیب دل را نگاه دار، که در خدمتت به پاست
بدان کوه سیمین سیمین‌گهر که کوهش به خدمت ببسته کمر
او به درخواست دوستش پراکسینوس،[ث] که یکی از ژنرال‌های یونانی کوروش بود، به خدمت کوروش درآمد. گزنفون در این زمان احتمالاً اندکی کمتر از سی سال سن داشت. با وجود سن نسبتاً کم و این امر که او اهل آتن بود و بخش عمدهٔ ارتش کوروش اهل پلوپونز، گزنفون در نهایت نقشی مهم در رهبری عقب‌نشینی قشون ده‌هزار نفری یونانی ایفا کرد.
جان شیرین به لب رسید اکنون صبح خدمت به شب رسید اکنون
درم‌دار‌ِ مقبل به فرمان شاه به خدمت روان شد سوی بارگاه
اگر همی نتوان کرد اخدمتش بی‌شک‌ا کنیم خدمت فرزند او چنانکه توان
نه بی جاه تو ملک را قیمت است نه بی خدمت تو جهانرا خطر
قهر است کار آتش گریه‌ست پیشه شمع از ما وفا و خدمت وز یار بی‌وفایی
اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم چرا به خدمت یاران نمی‌رسد خبرم؟