ماموریت

معنی کلمه ماموریت در لغت نامه دهخدا

مأموریت. [ م َءْ ری ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) حکم و فرمان و امر. || رسالت و اطاعت حکم. ( ناظم الاطباء ). || مأمور شدن.به کاری گماشته شدن. || ( اِ ) کار و وظیفه خاص که انجام دادن آن به عهده کسی واگذار گردد.

معنی کلمه ماموریت در فرهنگ معین

( مأموریت ) ( ~ . یَّ ) [ ع . ] (اِ. ) کاری که انجام آن از سوی مقامی واگذار و خواسته شده است .

معنی کلمه ماموریت در فرهنگ عمید

۱. شغل یا وظیفه ای که از جانب شخص یا سازمانی بر عهدۀ شخص گذاشته می شود.
۲. (اسم مصدر ) [قدیمی] فرمان بردای، فرمان بردار بودن.

معنی کلمه ماموریت در فرهنگ فارسی

۱- مامور شدن . ۲- ( اسم ) وظیفه ای که بعهد. کسی محول شده .
حکم و فرمان و امر

معنی کلمه ماموریت در ویکی واژه

missione
incarico

جملاتی از کاربرد کلمه ماموریت

پورتو سانتا کروز یا کومودورو ریواداویا در جنوب کشور منتقل شدند، جایی که در صورت نیاز برای تقویت نیروها در فالکلند، به آنها نزدیکتر بودند و برای ماموریت‌های گشت و نظارت ساحلی مورد استفاده قرار گرفتند.
فضاپیمای دیسکاوری برای آخرین‌بار از پایگاه فضایی کندی به فضا پرتاب شد. ماموریت فضاپیمای دیسکاوری ۱۱ روز به طول خواهد انجامید که طی آن یک اتاقک تازه ذخیره مواد و یک روبات پیشرفته را تحویل ایستگاه فضایی بین‌المللی خواهد داد. بی‌بی‌سی فارسی