حنا

حنا

معنی کلمه حنا در لغت نامه دهخدا

حنا. [ ح َ ] ( از ع ، اِ ) حناء. وآن گیاهی است دارای برگ معروفی که بدان رنگ کنند.
- امثال :
دستش را در حنا گذاشت .
فلانی حناش دیگر رنگی ندارد.
- پای در حنا بودن ؛ کنایه از راه رفتن بکندی است.
- حنا بر کف کسی نهادن ؛ کنایه از معطل و بیکار گردانیدن آنرا و این مثل پای کسی در حنا بستن بود. ( آنندراج ) :
منع حکمت دست گردون را نهد بر کف حنا
در هر آن عزمی که از نوک قلم کردی خضاب.انوری.و در بعض نسخ است «منع حکمت دست گردون را حنا بر دست بست » و در این صورت دست مستدرک میشود. ( آنندراج ).
- حنا بستن ؛ خضاب کردن باحنا و حنا گرفتن و حنا مالیدن :
به بیداری نمی آید ز شوخی بر زمین پایش
مگر مشاطه در خواب آن پری رو را حنا بندد.صائب ( از آنندراج ).- حنابسته ؛ حنامالیده :
عمری است که یک قطره خون در جگرم نیست
آن دست حنابسته چه دارد خبرم نیست.
از دلم بس که بگیسوی تو خون می آید
پنجه شانه حنابسته برون می آید.اشرف ( ازآنندراج ).- حنابند ؛ کاغذی که حنا در آن بندند. ( آنندراج ) : من چه دانم که سوده نامهای من کاغذ توتیای کدام پیرزن شده و حنابند کدام عروس گشته. ( ملا نصیرای همدانی ).
هرکه سامان نگار آن کف پا می کند
از گل رعنا حنابندش مهیا می کند.فطرت ( ازآنندراج ).- حنابندان ؛ رسم بستن حنا بر دست و پای عروس و همسالان او. جشنی باشد که در کدخدائیها هنگام حنا بستن عروس کنند و در هند مهدی خوانند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
رنگین شود از رنگ خوشش دست مگر
درخانه زین او حنابندان است.سلیم ( از آنندراج ).نوعروس لاله را وقت حنابندان رسید
در میان گل خرده و خود را بجا آورده ست.کلیم ( از آنندراج ).- حنابندی ؛ حنابندان. ( ناظم الاطباء ) :
از اشک لاله رنگ حنابندئی کنم
دل از نگاه عهدشکن برگرفته ایم.ظهوری ( ازآنندراج ).- حناپیچ ؛ که در آن حنا پیچند:
کاغذ خام حناپیچ بود
کاغذ پخته بودمعنی پیچ.؟- حنا دادن و مالیدن ؛حنا بستن است اما در محاوره حنا بستن مخصوص زنان است و مالیدن مخصوص مردان و بر این قیاس است : حنامالیده و حنابسته. ( آنندراج ).
- حناساب ؛ حناسای. سنگی که روی آن حنا را میسایند. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه حنا در فرهنگ معین

(حِ یا حَ ) [ ع . حناء ] (اِ. ) درختچه ای است با برگ هایی شبیه برگ انار که گل هایش سفید و خوشبو است . برگ های آن را آسیاب کرده و به شکل گرد در می آورند و برای رنگ کردن موی سر، ناخن یا دست و پا به کار می برند. ،~ی کسی رنگ نداشتن کنایه از: از احترام و اعتن

معنی کلمه حنا در فرهنگ عمید

۱. گَردی سبزرنگ که از گیاهی به همین نام به دست می آید و برای رنگ کردن پوست و مو به کار می رود.
۲. درختی کوچک با گل های سفید و معطر که از گَرد آن حنا تهیه می شود.

معنی کلمه حنا در فرهنگ فارسی

(اسم ) گیاهی است از رد. دو لپه ییهای جدا گلبرگ که خود تیر. مشخصی را بنام حنا میسازد این گیاه بصورت درختچه ای است که در شمال و مشرق افریقا و عربستان و ایران و هند کشت میشود .
سبز شدن و در هم پیچیدن گیاه

معنی کلمه حنا در فرهنگ اسم ها

اسم: حنا (دختر) (عربی) (طبیعت) (تلفظ: hanā) (فارسی: حنا) (انگلیسی: hana)
معنی: گیاهی درختی که در مناطق گرمسیری می روید و گل های سفید و معطر دارد، گیاهی درختی که گل های سفید و معطر دارد، گرد بسیار نرم سبز رنگی از گیاهی به همین نام

معنی کلمه حنا در فرهنگستان زبان و ادب

{Lawsonia} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای از حنائیان که بومی مناطق نیمه خشک گرمسیری و نیمه گرمسیری افریقا و جنوب آسیا و شمال استرالیا است و از قدیم از آن برای رنگ آمیزی پوست و مو و ناخن و چرم و پشم استفاده می شده است

معنی کلمه حنا در دانشنامه عمومی

حنا (جهرم). حنا روستایی در دهستان جلگاه بخش مرکزی شهرستان جهرم در استان فارس است. این روستا بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵، جمعیتی برابر با ۵۰۶ نفر ( ۱۵۱ خانوار ) داشته است.
حنا (رودبار جنوب). حنا، روستایی در دهستان نهضت آباد بخش هلیل دشت شهرستان رودبار جنوب در استان کرمان ایران است. این روستا، مرکز بخش هلیل دشت است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۹۶۹ نفر ( ۲۴۷ خانوار ) بوده است.
حنا (سمیرم). حنا ، یکی از شهرهای استان اصفهان در مرکز ایران است که جزء دهستان های شهرستان سمیرم حساب می شد، اما اخیراً تبدیل به شهر شده است. راه های دسترسی به این بخش، از طریق شهر سمیرم و آباده می باشد.
طبق پرس وجو و تحقیق از بزرگان و پیرمردان که نقل قول کرده اند، به واسطهٔ کاشت گیاه حنا و آثار باقی مانده از سنگ های حناسابی در این منطقه، این محل به نام حنا معروف شده است و بیشتر اهالی به این قول واقف اند اما استاد محمد مهریار در کتاب ( فرهنگ جامع نام آبادی های کهن اصفهان ) می گوید: در برخی منابع هنا را حنا نوشته اند که مأخوذ از حرف ( ح ) عربی است. حنا، بدون تشدید و نون، نوعی گیاه رنگی است که برای خضاب به کار می رود و در فارسی و عربی استعمال می شود و نواحی کشت آن در حوالی کرمان است و نه در سمیرم، بنابراین این ناحیه، هیچ ارتباطی با کشت حنا ندارد. هنا یک لغت فارسی است و ( هن + نا ) - هن در فارسی به به معنای خانه است و ( هن – خن ) به یک معناست و «نا» به معنی آب است و روی هم رفته، هنا یعنی جایگاه آب.
حنا یکی از شهرهای شهرستان سمیرم به حساب می آید. در سال ۱۳۴۷ تعداد ۴۲۸ خانوار و ۱٬٫۹۴۵ نفر جمعیت داشته است که در سال ۱۳۷۵ جمعیت این روستا ۴٬۱۵۳ نفر بوده است. ویژگی های جغرافیایی و تاریخی و جامعه شناسی این ناحیه از بسیاری جهات جالب توجه است.
مردم شهر حنا از قوم فارس هستند و به زبان فارسی صحبت می کنند.
حنا در جنوب اصفهان واقع شده است و به اسفرجان و هونجان بسیار نزدیک است - مرکزی برای داد و ستد ایل قشقایی می باشد. کشاورزی آن معتبر است و مردم آن به دامداری علاقه بسیاری دارند – آب و هوای سرد سمیرم مراتع پر علف این ناحیه را برای دامداری و زراعت مستعد می سازد. هسته اولیه حنا در نقطه ای به نام سهران ( صحران ) بوده ( سحران به معنای جایی است که خاک سرخ دارد ) به دلیل حمله وغارت تخریب شده و محل قبلی حدود ۵ کیلومتری محل کنونی بوده است که طبق سنگ نوشته های خوانده شده از قبرستان های آنجا مربوط به حدود ۷۰۰ سال پیش می باشد. آنجا به علت هجوم اشرار و نا امنی به دامن کوه و در محل فعلی کوچ می کنند و برای حفاظت بیشتر اقدام به ساختن قلعه می کنند و در آن زندگی می کنند که آثار دو قلعه بزرگ از آن زمان در شهر مشاهده می شود. شهر حنا در طول جغرافیای ۵۱ درجه و ۳۴ دقیقه و ۲۷ ثانیه و عرض ۲۱ درجه ۱۱ دقیقه قرار دارد. دمای شهر سردترین زمان ۲۳ - و گرمتری ۵/۳۷+ درجه در سال ۱۳۸۴ نشان داده شده ارتفاع شهر حنا از سطح دریا ۲۳۳۲ متر و طبق آخرین سرشماری جمعیت شهر ۵۳۹۷ نفر می باشند. درصد باسوادان ۵۷/۸۷. بی سوادان در شهر حنا ۴۳/۱۲ درصد بناهای جدید ۳۰٪ بناهای قدیمی ۷۰٪ و تعدادواحدهای تجاری ۱۱۷ می باشند. اراضی زیر کشت آبی ۴۰۰/۸ هکتار و اراضی دیم ۱۰۷۰ هکتار است.

معنی کلمه حنا در دانشنامه آزاد فارسی

رنگ خرمایی یا نارنجی حاصل از برگ های پودرشدۀ گیاه حنا، با نام علمی Lawsonia inermis، متعلق به خانوادۀ حنا. این گیاه درختچه ای معطر با گل های معمولاً سفید مایل به سبز است. حنا را نباید با گل حنا یا بلسان باغی، با نام علمیImpatiens balsamina، که گیاهی زینتی است، اشتباه گرفت. زیستگاه این گیاه نواحی گرمسیری و نیمه گرمسیری شرق افریقا و جنوب آسیا است. این درختچه در نواحی جنوبی ایران، ازجمله هرمزگان، بلوچستان و کرمان، کاشته می شود بهترین نوع حنا ظاهراً در کرمان به عمل می آید. پودر آن در رنگرزی به کار می رود. قدمت کاربرد آرایشی حنا دست کم به قدمت فراعنۀ مومیایی شده است. در ایران، درعین حال که هیچ مدرکی از کاربرد حنا در دوران پیش از اسلام و در میان زردشتیان وجود ندارد، اما اطلاعات فراوانی دربارۀ کاربرد آرایشی یا دارویی آن در بین مسلمانان یافت شده است که احتمالاً روایات اسلامی درباره فضیلت حناگذاشتن و خضاب کردن باعث گسترش استفاده از آن گردیده است. ژان باپتیست تاورنیه در ۱۶۵۴ از مصرف حنا برای رنگ کردن دست و ناخن نزد یزدی ها خبر می دهد. گاه رنگ حنا را با افزودن موادی تغییر می دادند، مثلاً از نیل، بابونه، پودر قهوه، و آب برگ گردو برای سیاه کردن حنا استفاده می کنند. اغلب زنان و مردان ایرانی و حتی درباریان، مو و ریش خود را با حنا و وسمه سیاه می کردند. به گزارش سانسون، مبلّغ فرانسوی عهد صفویه، این امر در میان درباریان رایج بود، تا این که پس از مزاح یک شاهزادۀ مغولی به این مضمون که مردان دربار ایران هیچ کدام کهنسال نیستند، شاه سلیمان اول دستور داد دولتیان ریش خود را سیاه نکنند. گاهی زنان با استفاده از حنا و نیل موهای خود را به رنگ آبی سیاه درمی آوردند. شیلمر، طبیب هلندی و معلم دارالفنون، و دو زن جهانگرد، این موضوع را مفصّلاً گزارش کرده اند. گاه نیز مبادرت به نگاربندی می کردند؛ یعنی با دست خود و یا استفاده از سنگ های مخصوص نگاربندی نقش هایی از گل ها و پرندگان را بر بدن خود نقش می بستند، این پدیده به ادبیات منظوم نیز راه یافته است: نگارینا به شمشیرت چه حاجت/مرا خود می کُشد دست نگارین (سعدی). در قرون اخیر، استفاده از حنا به مراسم ازدواج، ازجمله حنابندان، و حتی مراسم و اعیاد دیگر راه یافته است. این امر باعث گسترش بازار این ماده گیاهی شده است. به طوری که هولتزر، تلگرافچی اتریشی که از اواخر ۱۸۶۳، بیست سال در اصفهان کار می کرد، گزارش داده است که در شهر۹۰هزار نفری اصفهان، پانزده حنافروش وجود داشته است. رسم حنابندان ظاهراً در افغانستان هم رایج است. تاریخچۀ استفاده از حنا برای رنگ کردن و تزیین پاها و یال اسب حداقل به قرن ۱۷م برمی گردد. شاردن این موضوع را در شیراز گزارش کرده است. برخی نیز حنا را برای جادو، ازجمله بخت گشایی، به کار می برند. مصارف پزشکی حنا عمدتاً از نوع مصارف خارجی بوده است. جویدن برگ های حنا، به سبب وجود تانن، برای التیام زخم های دهان، و ضماد آن برای رفع التهاب ها و بهبود دمل ها، و جوشاندۀ آن برای بهبود سوختگی های سطحی مؤثر است. در احادیث و روایات هم گفتارهایی دربارۀ فضیلت خضاب کردن با حنا دیده می شود. هم اکنون کشت این گیاه و استفاده از آن بسیار کاهش یافته است.

معنی کلمه حنا در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حنا، برگ گیاهی که با آن خضاب می کنند
حنا،عنوان برگ گیاه معروف که بدان خضاب می کنند.
منبع
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج ۳،ص ۳۷۸.
...

جملاتی از کاربرد کلمه حنا

به بیداری نمی آید زشوخی بر زمین پایش مگر مشاطه در خواب آن پریرورا حنا بندد
او کند بر همه احرار دل سلطان گرم او رسد ممتحنان را بر سلطان فریاد
بر خاک دگر مگذار غیر از سر خاک من پایی که ز خون من چون گل به حنا داری
این اصطلاح به داستانی در انجیل یوحنا کتاب مقدس مسیحی اشاره دارد که در آن عیسی مسیح، ایلعازار را از میان مردگان زنده کرد.
چو این قصیده برآمد ز دست طبع مرا گرفت رنگ بحنای افتخار انگشت
عروسان بستان رخ آراسته حنا بسته و چهره پیراسته
گرچه از دستت کسی را نیست رنگی جز حنا نیست یک گل در چمن کو دستپرورد تو نیست
ال حناکاه یک منطقهٔ مسکونی در یمن است که در استان صنعا واقع شده‌است.
پس از کناره‌گیری محمدعلی افشانی از شهرداری تهران به دلیل قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان، در جلسه انتخاب شهردار در روز سه‌شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۷ پیروز حناچی با اختلاف یک رای با عباس آخوندی به عنوان سومین شهردار شورای پنجم، پس از محمدعلی نجفی و محمدعلی افشانی، انتخاب شد.
تدریس در هنرستان موسیقی (از ۱۳۵۲)، تدریس در هنرستان عالی موسیقی، تدریس در دانشگاه تهران، تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی، داوری جشنواره موسیقی فجر، داوری جشنواره موسیقی جوان، دبیری بخش استعدادهای درخشان جشنواره موسیقی فجر، عضویت در خانه موسیقی ایران، اجرا و ضبط آثار آهنگسازانی همچون مرتضی حنانه، حسین دهلوی، فرهاد فخرالدینی، محمدرضا درویشی، حسین علیزاده، فریدون ناصری و …
اسقف یوحنا عیسایی (۱۹۹۹–۱۹۱۴) روحانی آشوری-کلدانی اهل ایران بود که به درجه سر اسقفان کلیساهای کاتولیک ایران برگزیده شد.
بِنِت در خصوص اعتقادات مذهبی خودش نیز سخنرانی کرده‌است. یکی از سخنرانی‌های او در زمینه دفاعیات مسیحی بود. اثر او در این حوزه، چهار کتاب اول انجیل عهد جدید از منظر یک وکیل نام داشت که پس از مرگش منتشر شد. او در این کتاب به طرح این موضوع می‌پردازد که کتب چهارگانه انجیل عهد جدید، منابع موثقی برای زندگی و آگاهی از آموزه‌های عیسی‌مسیح هستند. او ضمن صحه گذاشتن بر نحوه نگارش سنتی انجیل‌های چهارگانه - متی، لوقا، یوحنا و مرقس، در بررسی روایت آنها از مسیح، اصول استدلال حقوقی را به کار گرفته‌است.
به پایش شعله چون گل بر کف دست ز خون شعله بر پایش حنابست
گر ببیند پیچش زلف ترا، از حیرتش در کف پا دود را آتش حنا خواهد شدن
ذوق شهادتم را دست قضا به حنا سیر سعادتم را پای ستاره در گل
(عروس و داماد به دست هم خینه نمی‌مانند بلکه اطرافیان شان خینه یا حنا بر دست عروس و داماد می‌گذارند)
اگر جز جان تو مسند کند دوست فغان کن ناله کن حنانه میباش
خدمات علمی و عمرانی و ذکاوت وی در میان مردم آشوری و کلدانی مشهور بود. مار یوحنا عیسایی به مدت ۵۹ سال به دیگر کلیساهای غیر کاتولیک نیز یاری رساند. وی در راه تأسیس کلیساها، مدارس، انجمنهای کلیسایی و دیگر کمک‌های ملی در ارتباط به آشوریان-کلدانیان ایران گام‌های قابل توجه‌ای برداشت.