حما

معنی کلمه حما در لغت نامه دهخدا

حما. [ ح َ ] ( ع اِ ) بر وزن قفا، خویشاوند شوی و زوجه. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه حما در فرهنگ معین

(حَ ) [ ع . ] (اِ. ) خویشاوند زن و شوهر.

معنی کلمه حما در فرهنگ عمید

جایی که دیگران اجازۀ حضور در آن را ندارند.

معنی کلمه حما در فرهنگ فارسی

( مصدر ) نگاهداری کردن کسی را دفاع کردن از کسی .
خویشاوندی شوی و زوجه چون پدر و برادر و غیره خشم گرفتن

معنی کلمه حما در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی حَمَإٍ: گل سیاه - لجن
معنی هُمَا: آن دو
ریشه کلمه:
حم ء (۴ بار)
لجن سیاه بد بو. در مفردات گوید: «طین اسود منتن» صحاح و اقرب گل سیاه گفته‏اند، کشّاف گل سیاه‏متغیر، مجمع آن را جمع حماة و گل متغیر به سیاهی و در ذیل آیه 86 کهف گل سیاه بد بو گفته است. مجموع این کلمات در کلمه «لجن سیاه بد بو» خلاصه می‏شود. انسان را از گل خشک از گل سیاه بد بو آفریدیم. راجع به تفصیل بیشتر به «آدم» رجوع شود. این کلمه سه بار در قرآن آمده است سوره حجر، آیات 26-28-33. * «عَیْنٍ حَمِئَةٍ» یعنی چشمه‏ای که در آن گل سیاه هست (مجمع - اقرب) ناگفته نماند: کسی که در خشکی است چنان می‏داند که آفتاب از زمین طلوع و در زمین غروب می‏کند و کسی که در دریاست چنان می‏بیند که آن از دریا طلوع و در دریا فرود می‏رود، از آیه شریفه به دست می‏آید که ذوالقرنین به آخرین آبادی در مغرب در نظر بیننده در آبی که در اثر لجن، سیاه به نظر می‏آید و یا در آبی که روی لجن را پوشانده بود، غروب می‏کرد لذا فرموده «وَجَدَهاتَغْرُبُ» یعنی او چنان یافت نه اینکه واقع از آن قرار بود. طبق تحقیقات ابوالکلام آزاد محقق همندی ذوالقرنین (به نظر او کوروش کبیر) در سفر اوّل خود برای سرکوبی دولت لیدی به طرف غرب (آسیای صغیر) حرکت کرد و آفتاب را چنان دید. می‏گوید، اکنون نقشه سواحل غربی آسیای صغیر را برابر خود بگذاریم، در این نقشه می‏بینیم که بیشتر ساحل به خلیج‏های کوچک منتهی می‏شود مخصوصاً در نواحی حدود «ازمیر» که دریا تقریباً صورت یک چشمه بزرگ به خود می‏گیرد. سارد (پایتخت کشور لیدی) در نزدیکی ساحل غربی قرار داشت و چندان از شهر ازمیر فعلی فاصله نداشت، در اینجا می‏توانیم بگوئیم کوروش بعد از استیلاء بر سارد به نقطه‏ای از سواحل دریای اژه نزدیک ازمیر می‏رساند و در آمجا متوجّه می‏گردد که دریا صورت چشمه‏ای به خود گرفته و آب نیز از گل و لای ساحل تیره رنگ به نظر می‏رسد. در حئالی غروب اگر کسی اینجا ایستاده باشد خواهد دید که قرص خورشید چنان می‏نماید که در آب محو می‏شود، این چیزی است که قرآن از آن تعبیر به این جمله می‏نماید «وَجَدَها تَغْرُبُ فی عَیْنٍ حَمِئَةٍ» یعنی چنین دید که خورشید در محلی که آب آن تیره رنگ بود فرو می‏رفت. مسلم است که خورشید در محلی معیّن غروب نمی‏کند ولی اگر در سواحل دریا ایستاده باشیم، در نتیجه کرویّت زمین و انحنای سطح آب خواهیم دید که خورشید هنگام غروب کم کم و آرام آرام در سینه دریا جای می‏گیرید (ذوالقرنین باستانی پاریزی ص 93) .

معنی کلمه حما در ویکی واژه

خویشاوند زن و شوهر.

جملاتی از کاربرد کلمه حما

شوخ حمامی که دارد آب آتشناک را هر سحر فریاد دارد عاشق ناپاک را
سکندر چه گوئی چنان بی کسست که حمال پیغام او او بسست
بت پرستان جهان راست حمایل زنار بر بت و چهره تو از زلف کنی زناری
در رخش بود روشن رازهای رحمانی
خیال دست رنگینش حمایل کرده‌ام زان رو که در خاطر مرا نقشی از این خوش‌تر نمی‌گیرد
یارب مرا زپوتو منت نگاه دار شمع مرا ز دست حمایت نگاه دار
در گرشاسپ‌نامه وصف‌ها را نیز می‌توان به دو گروه وصف‌های حماسی و غنایی بخش کرد و گاهی در یک وصف هر دو شیه به هم آمیخته‌است.
الریحانه (به عربی: الریحانة) یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در استان حما واقع شده‌است.
در گردن فرشته حمایل نمی کنیم دستی که با سگ تو در آغوش کرده ایم
سواد و بی‌سوادی نیست شرط زندگی زیرا دهد یک لنگ بر علامه و بی‌علم‌، حمامی
امید گو به عرصه او داد دل بگیر کاین خانه در حمایت اقبال داورست
او حقیقت دان اسرار حق است نور رحمان وجه حق مطلق است