حصار

معنی کلمه حصار در لغت نامه دهخدا

حصار. [ ح ِ ] ( ع مص ) محاصره کردن کسی را در جنگ. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). محصور کردن کسی یا سپاهی را. محاصره. حصاری کردن کسی را به جنگ.
حصار. [ ح ِ ] ( ع اِ ) انباخون. ( فرهنگ اسدی ). حصن. دژ. باره. باره دژ. دز. قلعة. قلعت. معقل. سور. ( دهار ). بارو :
چو شمع از در دژ بیفروخت گفت
که گشتیم با بخت بیدار جفت...
بچنگ وی آمدحصار و بنه
یکی مایه ور مردم یک تنه...
یکی تخت پیروزه اندر حصار
بآئین نهادند و دادند بار.فردوسی.شب و روز یک ماهشان جنگ بود
سپه را به دژ در علف تنگ بود...
چو شب بر زمین پادشاهی گرفت
ز دریا به دریا سیاهی گرفت
زمین قیرگون کوه چون نیل شد
ستاره به کردار قندیل شد
تو گفتی که شمع است سیصد هزار
بیاویخته ز آسمان حصار.فردوسی.بچاره برآید به بام حصار
فرودآید از بام دژ نامدارفردوسی.پرستنده کرم بشنید راز
همانگه در دژ گشادند باز
چو آن بارها راند اندر حصار
بیاراست کار آن شه نامدار.فردوسی.بیاورد گنج و سلیح از حصار
برو خوار شد لشکر و کارزار.فردوسی.که یک بهره زیشان میان حصار
بسازند با هر کسی کارزار.فردوسی.حصاری زسنگ است بالای کوه
پر از سبزه و آب دور از گروه.فردوسی.سراپرده نوذر شهریار
کشیدند بر دشت پیش حصار.فردوسی.اگر لشکر آید سوی کارزار
بود آب ما را بجای حصار.فردوسی.بگرد حصار اندر آمد سپاه
ندیدند جائی بدرگاه راه.فردوسی.بصد سال اگر ماند اندر حصار
ز بیرون نیایدش چیزی بکار.فردوسی.تهی شد ز کینه سر کینه دار
گریزان همیرفت سوی حصار.فردوسی.براند خسرو مشرق بسوی بیلارام
بدان حصاری کز برج او خجل شهلان.عنصری.به یکی تیر همی فاش کند راز حصار
ور بر او کرده بود قیر بجای گل زار.عسجدی.و قهندز و حصاررا غارت کردند و بسیار غنیمت و ستور بدست لشکر افتاد. ( تاریخ بیهقی ). این علی قهندزی جائی که او را قهندز گفتندی و حصار قوی در سوراخی بر سر کوهی داشت بدست آورده بود که بهیچ حال ممکن نبود آنجا را بجنگ ستدن. ( تاریخ بیهقی ص 572 ). ملاعین حصار غور برجوشیدند و بیکبارگی خروش کردند. ( تاریخ بیهقی ). همچنین که اینجایها است آنجا نیز حصاری بود. ( تاریخ بیهقی ص 108 ). گروهی از ایشان به حصار التجا کردند. ( تاریخ بیهقی ص 109 ). همگان آفرین کردند که چنان حصاری بدان مقدار مردم استده شده. ( تاریخ بیهقی ص 111 ). زن و بچه و چیزی که بدان میرسیدند گسیل میکردند به حصاری قوی. ( تاریخ بیهقی ص 113 ). برنشست و قصد حصارشان کرد. ( تاریخ بیهقی ص 113 ). حصاری یافتند سخت حصین. ( تاریخ بیهقی ص 113 ). گفتند در همه غور محکمتر از آن حصار نیست. ( تاریخ بیهقی ص 113 ). فرمود تا آن حصار با زمین پست کردند تا بیش هیچ مفسدی آنجا مأوی نسازد. ( تاریخ بیهقی ص 114 ). و این نیز حصاری بود سخت استوار. ( تاریخ بیهقی ص 114 ). پس از آنکه حصار ستده آمد. ( تاریخ بیهقی ص 111 ). امیر... برنشست و قصد حصارشان کرد. ( تاریخ بیهقی ). آنجا کافران پلیدتر و قوی تر بودند مضایق بسیار و حصارهای قوی داشتند. ( تاریخ بیهقی ص 109 ). زن و بچه...گسیل میکردند به حصار قوی و حصین. ( تاریخ بیهقی ). حصار به شمشیر گشاده آمد. ( تاریخ بیهقی ). مردم بسیار به دیوار حصار آمده بودند و کوزه های آب از دیوار فرومیدادند و مردمان می ایستدند و میخوردند که سخت تشنه و غمی بودند و جویهای بزرگ همه خشک و یک قطره آب نبود. ( تاریخ بیهقی ص 637 ). گفتند: در حصار پنج چاه است و لشکر آب دهند. ( تاریخ بیهقی ص 637 ).

معنی کلمه حصار در فرهنگ معین

(حِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - دیوار، دیوارِ قلعه . ۲ - بارو، باره .

معنی کلمه حصار در فرهنگ عمید

۱. دیوار.
۲. [قدیمی] زندان.
۳. [قدیمی] قلعه، دژ.
۴. [قدیمی، مجاز] جایی که از دشمن به آن پناه می برند.
۵. (موسیقی ) [قدیمی] از شعبه های بیست وچهارگانۀ موسیقی ایرانی.

معنی کلمه حصار در فرهنگ فارسی

دهی در ۴۵ کیلو متری شمال غربی تربت حیدریه خراسان که در میان کوهستان مرتفع و خوش آب و هوا بنا شده . سکنه آن قریب ۳٠۳۲ تن دارای مذهب شیعه و زبان فارسی میباشند . شغل مردم زراعت و قالیچه بافی است .
دیوار، بارو، دژ، دیواردورقلعه، جای پناه بردن
۱ - ( اسم ) دیوار دیوار دور قلعه . ۲ - بارو باره . ۳ - قلعه دژ . ۴ - پناهی که شخص را از دشمن نگاهدارد . ۵ - هرجای محصور و دیوار دار . ۶ - ( مصدر ) محاصره کردن .
دهی است از دهستان کنگاور شهرستان کرمانشاه

معنی کلمه حصار در فرهنگستان زبان و ادب

{fence} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] دیواره ای برای جدا کردن مکانی از مکان دیگر

معنی کلمه حصار در دانشنامه عمومی

حصار ( به انگلیسی: Fence ) یک ساختاری است که یک محیطی را، که اغلب در بیرون از ساختمان است، محصور می کند و معمولا از تیرک هایی تشکیل شده است که به وسیله تخته، سیم، نرده و تور به همدیگر متصل می شوند. یک حصار برخلاف دیوار در کل مساحتش ساختار یکپارچه و توپری ندارد.
• حصار توری
• حصار استخر
• حصار مزرعه
حصار (استحکامات نظامی). حصار ( انگلیسی: Redoubt ) نوعی از استحکامات است که غالباً به فضای محصور و قابل دفاع پیرامون دژ اصلی گفته می شود و عمدتاً با خاک و سنگ و آجر احداث می گردد. هدف از ساخت این نوع از استحکامات دفاع از سربازان بیرون از خط دفاعی اصلی است که یا به صورت موقت و با شتاب یا از قبل در محل ساخته می شود. ساخت این نوع استحکامات از زمان های قدیم و قرون وسطی وجود داشت اما در دوران استعمار جز راهبردهای نظامی اکثر کشورهای اروپایی شد و به خصوص در قرن ۱۷ میلادی در استحکامات بیرونی دژهای مدل ووبن بسیار محبوب بود.
در قرن ۲۰ میلادی و با تغییر تاکتیک ها و ابزارهای جنگ از اهمیت مواضع دفاعی ثابت مانند حصارها به شدت کاسته شد و این نوع سازه ها کنار گذاشته شدند.
حصار (ایذه). حصار ( ایذه ) ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان ایذه در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان هلایجان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۲ نفر ( ۱۱خانوار ) بوده است.
حصار (بامیان). حصار ( به لاتین: Hesar ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت بامیان واقع شده است.
حصار (بستان آباد). حصار یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان اوجان غربی بخش مرکزی شهرستان بستان آباد واقع شده است. این روستا ۱۳۹ نفر جمعیت دارد.
حصار (تاجیکستان). حصار ( به تاجیکی: Ҳисор ) یا حصار شادمان یا شومان از شهرهای تاجیکستان در باختر این کشور است.
حصار در ۳۰ کیلومتری باختر شهر دوشنبه نهاده است. در باختر حصار، رود قره تاغ و در جنوب خاوری آن، رودخانه کافر نهان جاری است. رودخانه خانقاه و کنال حصار از میان شهر می گذرند.
پیش از هجوم عرب ها، این شهر شومان نام داشته است. برخی جغرافی دانان قدیم، از شومان در شمار توابع قبادیان، یاد کرده اند.
گمان می رود تمدن حصار، به جامعه بروشسکی، که در هزاره سوم پیش از میلاد، در منطقه گسترده ای ساکن بودند، وابستگی داشته است. مردم جامعه بروشسکی، به زبان بروشسکی که از زبان های تک خانواده است، سخن می گویند.
در ۹۱ق قتیبة بن مسلم به حصار رفت و آنجا را در میان گرفت، چرا که حکمرانان حصار، کارگزار قتیبه را از آنجا بیرون رانده و خراجی را که هر سال به قتیبه می پرداخت متوقف کرده بود.
ابراهیم بیگ، آخرین حکمران حصار، پس از نبرد با نیروهای شوروی، سرانجام در سال ۱۹۲۶ شکست خورده و به افغانستان گریخت. پس از آن، حصار در تقسیمات کشوری اتحاد جماهیر شوروی به جمهوری تاجیکستان پیوست.
حصار (تربت حیدریه). حِصار به گویش کوهسرخی: حَصار نام روستایی در منطقه ای کوهستانی در شمال غربی شهرستان تربت حیدریه و در بخش بایگ، استان خراسان رضوی است. این روستا که به "بهشت گم شده" معروف است، بین روستای رودمعجن از بخش بایگ و روستای نامق، شهرستان کوهسرخ قرار دارد. حصار زمستان هایی بسیار سرد و تابستان هایی خنک و مطبوع دارد. رودخانه ی پرآب و دائمی ( رودخانه حصار ) و باغات سرسبز آن مقصد گردشگران بسیاری از شهرها و روستاهای اطراف است و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۲۶۵ نفر ( ۳۹۹ خانوار ) بوده است.
حصار (چاراویماق). حصار یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان چاراویماق شرقی بخش شادیان شهرستان چاراویماق واقع شده است. این روستا ۴۵ نفر جمعیت دارد.
حصار (دیلم). حصار روستایی است از توابع بخش امام حسن شهرستان دیلم در استان بوشهر.
این روستا در دهستان لیراوی جنوبی قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ( ۱۸۵خانوار ) ۸۰۶نفر بوده است.
حصار (زاوه). حصار روستایی در دهستان زاوه بخش مرکزی شهرستان زاوه استان خراسان رضوی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۷۵ نفر ( در ۲۳ خانوار ) بوده است.
حصار (زرندیه). حصار روستایی در دهستان دوزج بخش خرقان شهرستان زرندیه استان مرکزی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۸۹ نفر ( ۳۳خانوار ) بوده است.
حصار (فضل). حصار روستایی در دهستان فضل بخش مرکزی شهرستان نیشابور استان خراسان رضوی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۲۵۹ نفر ( ۹۵خانوار ) بوده است.
حصار (هند). شهر حصار ( به انگلیسی: Hisar ) با جمعیت ۳۰۱٬۲۴۹ نفر ( در سال ۲۰۱۱ ) در ایالت هاریانا در کشور هند واقع شده است.

معنی کلمه حصار در دانشنامه آزاد فارسی

حصار (fence)
(یا: پرچین) حفاظی که دور زمین زراعی می کشند تا مرز هر زمین مشخص و از فرار دام جلوگیری شود. هم زمان با احداث اولین پارک های خصوصی و مزارع کوچک در قرن ۱۶، برای مشخص کردن مرزها، پرچین را جایگزین سدهای خاکی کردند. معمولاً برای این کار از درختچه یا دیوارهای سنگی بدون ملات استفاده می کنند. پیش تر حصارها را از تیر و نردۀ چوبی می ساختند، اما از قرن ۱۸ به بعد، از نرده های آهنی استفاده شده است. تولید سیم های ارزان قیمت در قرن ۱۹ و ابداع سیم خاردار در امریکا، حصار کشی در زمین های کشاورزی را متحول کرد. امروزه، برای جلوگیری از پوسیدگی حصارها از مواد سیمانی یا پلاستیکی استفاده می کنند.

معنی کلمه حصار در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حصار در لغت به معنی قلعه یا محاصره کردن کسی در جنگ آمده است.»
در اصطلاح به محاصره کردن دشمنان در منطقه یا در شهری بگونه ای که کسی بیرون نرود و کسی هم از خارج وارد نشود، گفته می شود قرآن مجید در این مورد می فرماید:«خُذُوهُمْ وَ اْحصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ» آنان را بگیرید و محاصره کنید و در کمین آنان بنشینید.لشکر مسلمانان در غزوه های صدر اسلام، در مورد لزوم، دشمنان را در محاصره قرارمی داد، مثل: محاصره طائف محاصره بنی نضیر و قلعه های خیبر توسط رسول خدا (صلی الله علیه وآله).

معنی کلمه حصار در ویکی واژه

recinto
دیوار، دیوارِ قلعه.
بارو، باره.

جملاتی از کاربرد کلمه حصار

ماه مصری طلعت شامی سلب را یافتم خرگه سیمین زده بر برج سیمابی حصار
عقیدت تو حصاریست پر ز خیر و صلاح که معصیت نتواند بدان رساند خلل
دین در حصار کعبه و از روی معنی است صد کعبه در حصار شهیدان کربلا
زین حصار تو بنده نام گرفت آفرین ها بر این حصار تو باد
همچنین بر اساس مطالعه‌ای که نتایج آن در سال ۱۳۹۲ منتشر شده، تعداد گونه‌های گیاهی استان کرمانشاه ۱٬۱۱۵ گونه متعلق به ۹۳ تیرهٔ گیاهی بوده، که از این مجموعه ۱۳۲ گونه انحصاری ایران و ۱۱ گونه انحصاری استان کرمانشاه بوده‌است. ۱۲۴ گونه نیز در گروه گیاهان کمیاب آسیب‌پذیر در معرض خطر جای دارند.
کشیدند فیلان به پیش حصار که شهباز ایشان بدو کوهسار
قلعهٔ ستوار سنگاپور راگیری حصار چند روزی برکنار از جنگ و از دعوا شوی
در این منطقه واقع شده است. بدین لحاظ آن را حصارک چشمۀ معاذالله مینامند.
حسنت از لشکر خط گشت فراری بحصار عشق ما هست خود از سابقه نومید مشو
قبای تنگ بر تن چاک گردد شکافد گل حصار گلستان را
من باید به شما بگویم اگر من بخواهم به راه علی بروم و در برابر آن‌ها که می‌خواهند به نام مکتب این قدرت را به انحصار درآورند، باید با قاطعیت تمام بایستم.
بدنیارست کرد با تو فلک تا مرا اندرین حصار نداشت
این روستا در دهستان حصارچه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۸۸ نفر (۶۸خانوار) بوده‌است.
حصاری بود عالی سور بر سور پری پیکر عزا می‌داشت در سور
در اطرف رودمعجن آثار بازمانده از دو قلعهٔ کهن قدیمی وجود دارد یکی حصار زندگانی در دشت دربی در فاصلهٔ ۱۰ کیلومتری شمال شرق رودمعجن است. دیگری در فاصلهٔ چهار کیلومتری جنوب روستا در چشمه پاش که به «سر قلعه» مشهور است.