معنی کلمه ملاعین در لغت نامه دهخدا
بر حب آل احمد شاید گر
لعنت همی کنند ملاعینم.ناصرخسرو.فلک نخواند به آواز لشکر منصور
بر آن ملاعین جز کل من علیها فان.عثمان مختاری ( دیوان چ همایی ص 358 ).لاچین که چو او لعب نماید به ملاعب
گوید اجل اندر دل اعدای ملاعین.عثمان مختاری ( ایضاً ص 436 ).مقتدای شیاطین و پیشوای جنود ملاعین بود. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 79 ). در حرکت آمد و روی به جانب آن ملاعین آورد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 349 ). او را از دست ملاعین بستدند. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 351 ). ابلیس را که به قول اصح از آن ملاعین بود و عزازیل نام داشت با فوجی از صبیان اسیر ساختند. ( حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 14 ). و رجوع به ملعون شود.