حدید

معنی کلمه حدید در لغت نامه دهخدا

حدید. [ ح َ ] ( ع اِ ) آهن. ( دهار ) ( ادیب نطنزی ) ( ترجمان عادل بن علی منسوب به جرجانی ). و هو علی ثلاثة اصناف : شابورقان و نرم آهن و فولاد مصنوع. و الشابورقان ، هو الفولاد الطبیعی. و الفولاد المصنوع ،هو المتخذ من نرم آهن. ( از مفردات قانون ابوعلی سینا ). و خوارزمی در مفاتیح العلوم گوید: آهن یکی از اجساد صناعت کیمیاست و از آن در صناعت کیمیا به مریخ کنایت کنند. ( مفاتیح العلوم خوارزمی ). ابوریحان گوید: معنی أنزلنا الحدید ( 25/57 ) در قرآن خلق آن است... و معدن آن دو قسم است : نرم آهن که آن را ماده خوانند،و سخت و آن را شابرقان گویند و آن را نر خوانند که قابل آب دادن است. و نرم آهن بر دو قسم است یکی خود آن آهن و دیگر آبی که هنگام اذابت از آن جدا گردد و آن را دوص خوانند و بفارسی «استه » و بنواحی زابلستان آنرا رو خوانند که زودتر از آهن آب و جاری شود و آن سفید و سخت نقره فام است. ( الجماهر بیرونی ص 247 ).
خواص طبی : صاحب اختیارات گوید: بپارسی آهن میگویند و آن سه نوع است : شابورقان در مامن و فولاد مصنوع و فولاد معدنی بود و فولادطبیعی معدنی شابورقان است و سابرقان نیز گویند و آن فولاد نر است و فولاد مصنوع از نرم آهن گیرند و زنجار آن را زعفران الحدید خوانند، قابض و اکال است. و خبث الحدید ضعیفتر از زنجار آن بود و صفت وی در خاء گفته شود. و توبال آن در تا گفته شد در باب آهن سرخ کرده را اگر در آب اندازند، یا شیر، شکم ببندد و ریش روده و ورم سپرز و بیضه و استرخاء معده و سلس البول و درد مقعد را نافع بود و باه را قوت دهد خاصه آبی که آهن گران آهن گرم کرده در آن می اندازند، و آنرا دوص خوانندو ماءالحدید خوانند، و گزیدگی سگ دیوانه را بغایت نافع بود وقتی که نداند. و براده آهن چون در شراب که مسموم بود اندازند زهر را مجموع به خود کشد و آن شراب چون بخورند زیان ندارد. و براده آهن چون بخورند درد شکم سخت و خشکی دهن و دردسر آورد، مداواة آن به شیر تازه و بعض ادویه مسهله قوی کنند بعد از آن مسکه و روغن بیاشامند و روغن بنفشه و روغن گل و سرکه بر سر مالند و بقدر یک درم مغناطیس بخورند و مراق و سمد و روغن گاو در خواص آورده اند که چون براده آهن بر کس بندند که دندان گزد ( در خواب دندان کرچد ) دیگر نگزد. ( اختیارات بدیعی ). و حکیم مؤمن آرد: آهن نر وماده می باشد و نر او فولاد و ماده او نرم آهن است ، در دوم گرم و در سیم خشک و فولاد طبیعی را شابورقان و مصنوع از نرم آهن را استام نامند و چون شاخ سوخته بزو حجرالرخام را بالسویه بر آهن مالیده در آتش سرخ کنند بسیار نرم شود و فنر عبارت از او است و هرگاه بارصاص یا مرقشیشا یا رحج الفار یا زرنیخ بگدازند به مرتبه رصاص زودگداز گردد و بدستور چون با نحاس بگدازند و بعد از آن با شوره نحاس را از او بسوزانند بغایت زودگداز گردد و فولاد مصنوع که متعارف و بسیار است طریق ساختن آن است که آهن متعارف را در کوره مخصوص به آتش بسیار شدید تا یک هفته بتابند حنظل و صبر و هرچه در تلخی قوی باشد یا زهرهای حیوانات سائیده بر او ریخته آن مقدار بتابند که در جسم او داخل شود و گویند چون آهن را تافته یک بار در روغن کنجد تطفیه کرده بار دیگر در آب اطفا نمایند اقسام آهن را مثل آهن ربا به خود جذب میکند و آب آهن تافته بغایت مقوی باه و قابض و جهت جراحت امعا و اسهال مزمن و بواسیری و ورم سپرز و تقویت معده و سلس البول و درد مقعد و گزیدن سگ دیوانه و رفع زردی رخسار و هیضه نافع و شراب به آهن تافته در رفع خفقان و استسقا و ضعف جگر و معده وباه قوی تر از آب تفته است و دوغ به آهن تافته در اسهال دموی و نزف حیض و استرخاء مقعد قوی تر است و خبث الحدید و زعفران الحدید مذکور خواهد شد. ( تحفه حکیم مؤمن ). و رجوع به تذکره داود ضریر انطاکی شود :

معنی کلمه حدید در فرهنگ معین

(حَ ) [ ع . ] ۱ - (ص . ) تیز، برنده . ۲ - (اِ. ) آهن .

معنی کلمه حدید در فرهنگ عمید

۱. پنجاه وهفتمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۲۹ آیه.
۲. [قدیمی] آهن.
۳. (صفت ) [قدیمی] تیز و برنده.

معنی کلمه حدید در فرهنگ فارسی

تندوتیزوبرنده
۱ - ( اسم ) آهن . ۲ - ( صفت ) تند تیز برنده .
ده کوچکی است از دهستان جراحی بخش شادکان شهرستان خرمشهر

معنی کلمه حدید در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] (حدید)به معنای تیزو برنده و نیز به معنای آهن است.
فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدیدخداوند در روز قیامت با کفار خطاب می فرماید که پرده از پیش تو باز کردیم امروز چشم تو تیز است .
دلالت بر آن دارد که هم اکنون در عذاب نکالند اما چشمشان نمی بیند چون پرده از پیش آنها بیکسو رفت و از عالم مادی بیرون شدند، آن عذاب را دیدند.
«حدید» به معنی آهن نیز آمده است.
و أنزلنا الحدید فرو فرستادیم آهن را.
خداوند در قرآن می فرماید ما همه چیز را فرو می فرستیم حتی گاو و گوسفند و جامه و فرمود ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم هیچ چیز نیست مگر آنکه خزانه او نزد ما است و آن را فرو نمی فرستیم مگر به اندازه معلومانزل لکم من الانعام ثمانیه أزواج یا بنی آدم قد أنزلنا علیکم لباسا یواری سؤاتکم و ریشاء
البته مراد فرستادن از آسمان محسوس نیست بلکه از عالم روحانی به عالم جسمانی است . چون هر چه مخلوق است از نزد خدا به این جهان آمده است و آنچه نزد خداست روحانی و مجرد است و گفتیم لفظ سماء و آسمان بر عالم مجردات نیز اطلاق می شود. در بعضی روایات آست که آدم آلاتی از آهن از بهشت آورد اما به صحت نپیوسته است
النا له الحدید برای داود آهن را نرم کردیم (تا از آن زره می ساخت نظیر این در سوده (انبیا/آیه80) آمده است.
[ویکی الکتاب] معنی حَدِیدِ: آهن - دائماً تیز(اصل این کلمه از "حد" به معنای منع است)
ریشه کلمه:
حدد (۲۵ بار)
[ویکی فقه] حدید (ابهام زدایی). حدید ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: قرآن• سوره حدید، پنجاه وهفتمین سوره قرآن کریم در ترتیب مصحف کاربردهای دیگر• حدید چینی، نام نوعی سنگ و دارای احکامی در فقه اسلامی• حدید، آهن (به عربی، حدید)، فلز معروف و دارای احکامی در فقه اسلامی
...

معنی کلمه حدید در ویکی واژه

تیز، برنده.
آهن.

جملاتی از کاربرد کلمه حدید

ابواسحاق ابراهیم نوبختی از علمای امامیه است. اثر وی در علم کلام با نام الیاقوت توسط ابن ابی الحدید معتزلی و علامه حلی به شرح پرداخته شده‌است.
روزنامهٔ الحدید یک نشریهٔ آموزشگاهی بود که به سال ۱۳۱۵ (قمری) (۱۸۹۷ میلادی) و تنها چند ماه پس از روی کار آمدن مظفرالدین شاه، در تبریز آغاز به انتشار کرد.نویسندهٔ اصلی مطالب و مدیر این روزنامه، یکی از پیشگامان مشروطه‌خواهی به نام سید حسین خان بود، همان که چند سال بعد و پس از جنبش مشروطه روزنامهٔ عدالت را منتشر کرد و از همان‌رو به سید حسین خان عدالت معروف شد.
در قران کتاب آسمانی مسلمانان، واژه «اول و آخر» در سوره حدید آیه سوم (۵۷:۳) به عنوان اسامی خداوند در کنار دو اسم دیگر «ظاهر» و «باطن» آمده است که دلالت بر محیط بودن او بر تمام اشیا و هستی است.
استان حدیده به ۲۰ شهرستان تقسیم شده‌است.
اسکناس‌های فدرال رزرو، یا اسکناس‌های ایالات متحده، اسکناس‌هایی هستند که در حال حاضر به دلار ایالات متحده منتشر می‌شوند. دفتر چاپ ایالات متحده، اسکناس‌ها را تحت اقتدار لایحه فدرال رزرو سال ۱۹۱۳ تولید می‌کند و آنها را به صلاحدید شورای حکام سیستم فدرال رزرو برای بانک‌های فدرال رزرو صادر می‌کند. سپس اسکناس‌ها را به بانک‌های عضو خود می‌رسانند، که در این مرحله به بدهی بانک‌های ذخیره و تعهدات ایالات متحده تبدیل می‌شوند.
تألیفات ابن الحدید را تا ۱۵ اثر برشمرده‌اند که مشهورترین آن‌ها چنین است:
از عملیات نحاس و حدید بهرهٔ من شد زحمات شدید
تا چند در آتش روی ای دل نه حدیدی وی دیده گرینده بس است این نه سحابی
کرده حق ناموس را صد من حدید ای بسا بسته به بند ناپدید
بر شه از رأی سدید وی بود آسان گشای سد اسکندر که هست از خاره و روی و حدید
عشق در داود چون آمد پدید موم شد در دست او سنگ و حدید
چند بر این تن فلک پسندد خواری مهلا مهلا نه من حدیدم و خارا
از سعدی تا آراگون (تأثیر ادبیات فارسی در ادبیات فرانسه) کتابی از جواد حدیدی است که در سال ۱۳۷۳ منتشر و در مراسم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان کتاب برگزیده معرفی شد.
زان قدرت پیوستش داوود نبی مستش تا موم کند دستش گر سنگ و حدید آمد
شهر حدیده در جنگ و نبردهای قوای مختلف تقش مهمی داشته‌است در ساحل دریای سرخ، این شهر در گذر تاریخ بارها تحت نفوذ قوای اشغالگران افتاده‌است.
علامه امینی در جلد چهارم کتاب الغدیر، ۸۱ شرح نهج‌البلاغه را معرفی کرده‌است. معروف‌ترین شروح نهج‌البلاغه شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید معتزلی بغدادی، شرح ابن میثم بحرانی، شرح خوئی و از معاصران، ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه اثر شیخ محمدتقی جعفری و شرح نهج‌البلاغه تألیف شیخ محمدتقی شوشتری، و حسینعلی منتظری به نام درس‌هایی از نهج‌البلاغه را می‌توان نام برد.
می کند قطع به سر، راه طلب را صائب هر که چون سوزن فولاد حدیدالبصرست
حُدَیده (به عربی: محافظة الحدیدة ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است. مرکز این استان شهر حدیده است.
گفته‌اند: داود (ع) پیش از آن که در فتنه افتاد هر گه که آواز بتسبیح بگشادی یا زبور خواندی هر کس که آواز وی شنیدی از لذت آن نعمت بی‌خود گشتی، و از آن سماع و آن وجد بودی که در یک مجلس وی چهارصد جنازه برگرفتندی، پس از آن که در فتنه افتاد با کوه شد و نوحه کرد، ربّ العالمین کوه‌ها را فرمود و مرغان را که: با وی در نهایت مساعدت کنید. وهب بن منبه گفت: این صدای کوه که امروز مردم می‌شنوند از آن است و گفته‌اند: داود (ع) شبی از شبها با خود گفت: لاعبدنّ اللَّه عبادة لم یعبده احد بمثلها امشب خدای را جل جلاله عبادتی کنم و خدمتی آرم که مثل آن در زمین هیچ کس نکرده و چنان عبادت و خدمت نیاورده. این بگفت و بر کوه شد تا عبادت کند و تسبیح گوید، در میانه شب وحشتی بوی درآمد، اندوهی و تنگی بدل وی پیوست، رب العالمین آن ساعت کوه را فرمود تا انس دل داود را با وی بتسبیح و تهلیل مساعدت کند، چندان آواز تهلیل و نغمات تسبیح از کوه پدید آمد که آواز داود در جنب آن ناچیز گشت، داود آن ساعت با خود میگوید: کیف یسمع صوتی مع هذه الاصوات از کجا شنوند و چون شنوند آواز و تسبیح داود در میان این آوازهای عظیم که از کوه روان گشته و بقدرت اللَّه سنگ بی‌جان بی‌زبان فرا سخن آمده! تا درین سخن بود و اندیشه، فریشته‌ای آمد از آسمان و بازوی داود بگرفت و او را برد بدریا، فریشته پای بر دریا زد و دریا از هم شکافته شد تا بزمین رسید که در زیر دریاست، فریشته پای بر ان زمین زد تا شکافته گشت و بحوت رسید که زیر زمین است، و فریشته پای بر وی زد تا صخره پیدا گشت که زیر حوت است، فریشته پای بر ان صخره زد شکافته شد، کرمکی خرد از میان صخره بیرون آمد و کانت تنشز، فقال له الملک: یا داود انّ ربک یسمع نشیز هذه الدودة فی هذا الموضع ای داود خداوند شنو ای دانا از وراء هفت طبقه آسمان نشیز این کرمک که درین موضع است می‌شنود، آواز تو در میان آواز سنگ و کوه چون نشنود تا ترا می‌باید گفت: کیف یسمع صوتی مع هذه الاصوات! قوله: وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ یقال: کان الحدید فی یده کالطین المبلول و کالعجین و الشمع و کان یسرد الدروع بیده من غیر نار و لا ضرب بحدید. مفسران گفتند.
هر که در چشمه سوزن سفر دریا کرد سفرش باد مبارک که حدیدالبصرست