معنی کلمه جواد در لغت نامه دهخدا
جواد. [ ج َوْ وا ] ( ع ص ) بسیارجود، و این بر خدا اطلاق گردد بخلاف سخی. ( از اقرب الموارد ). || سخی. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
جواد. [ ج َ وادد ] ( ع اِ ) ج ِ جادّه ، بمعنی شاهراه ها. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). رجوع به جاده شود.
جواد. [ ج ُ ] ( ع اِمص ) تشنگی یا شدت تشنگی. ( منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ) ( المنجد ). عطش. ( از اقرب الموارد ).
جواد. [ ج َ] ( اِخ ) لقب امام محمدبن علی بن موسی الرضابن جعفر علیهم السلام ، امام نهم از ائمه اثناعشر، ملقب به تقی.مولد آن حضرت روز نوزدهم یا روز نیمه شهر رمضان سال 195 هَ. ق. و بمدینه بود. مادرش ام ولد بود و سبیکة نام داشت و امام رضا علیه السلام او را خیزران نامید. امام جواد هنگام رحلت پدر بزرگوارش نه سال داشت و بعضی هفت سال نوشته اند. شهادت وی بسال 220 هَ. ق. در خلافت معتصم و به امر او بود و مدفن شریف آن حضرت نزد جدش امام موسی الکاظم معروف و مزار شیعیان است.
در تاریخ کاظمین عباس فیض آمده : امام جواد یگانه فرزندی است که از علی بن موسی الرضا گاه رحلت بازمانده است ، تولدش به اختلاف روایات در نوزدهم یا پانزدهم رمضان یا دهم رجب سال 195 هَ. ق. در مدینه بوده است ، نام مبارکش محمد و مشهورترین القابش تقی و جواد و معروفترین ِ کنیت های وی ابوجعفر میباشد. و چون اسم و لقب و کنیه اش با اسم و لقب و کنیه جد بزرگوارش امام محمد باقر متحد بود برای امتیاز از یکدیگر امام باقر را ابوجعفراول و این امام را ابوجعفر ثانی خواندند. مراتب علم و فضل و کمال او را احدی انکار نکرده و برای نمونه تنها مباحثه آن امام با یحیی بن اکثم قاضی القضاة بغداد در حال خردسالی در محضر مأمون خلیفه عباسی کافیست. در این مجادله توانایی و احاطه امام بر کلیه ابواب فقه بخوبی روشن میگردد. در همین مجلس مناظره مأمون دختر خود ام فضل را بعقد او درآورد. تاریخ رحلت آن امام نیز در روایات مختلف روز آخر ذی قعده و پنجم ذی حجه و ششم و پانزدهم همان ماه بسال 220 هَ. ق. ضبط شده است. برای امام جواد بعضی چهار پسر و چهار دختر ذکر کرده اند و شیخ مفید در کتاب ارشاد امام را دارای دو پسر و دو دختر بنامهای علی النقی و موسی بن مبرقع و فاطمه و امامه دانسته و در هر حال اعقاب آن حضرت تنها از امام علی النقی و موسی مبرقع میباشند. ( تاریخ کاظمین عباس فیض ص 70 ببعد ).