جلباب

معنی کلمه جلباب در لغت نامه دهخدا

جلباب. [ ج ِ ] ( ع مص ) جلباب پوشیدن. ( از اقرب الموارد ) رجوع به جلببة شود.
جلباب. [ ج ِ ]( ع اِ ) پیراهن و چادر زنان. || معجر یا چادری که زنان لباس خود را از بالا بپوشند. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || دانه خلر. ( منتهی الارب ). ج ، جلابیب. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
جلباب. [ ج ِ ل ِب ْ با ] ( ع اِ ) جِلباب.( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به جلباب شود.

معنی کلمه جلباب در فرهنگ معین

(جَ ) (اِ. ) ۱ - جامه گشاد. ۲ - چادر زنان .

معنی کلمه جلباب در فرهنگ عمید

۱. جامۀ فراخ، پیراهن گشاد.
۲. چادر زنان.

معنی کلمه جلباب در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- چادر زنان . ۲- جام. فراخ پیراهن گشاد. جمع : جلابیب .
جلباب پوشیدن

معنی کلمه جلباب در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جلباب به نوعی پوشش می گویند.
قرآن کریم در آیات مربوط به پوشش و ستر بانوان از جلباب نام برده و در کلمات فقها به تبع به کار رفته است.
جلباب درلغت
کلمات لغویان در معنای جلباب مختلف است. بعضی آن را به چادر و مانند آن، که از سر تا پا را می پوشاند تعریف کرده اند.بعضی دیگر آن را به پوشش بزرگ تر و بلندتر از روسری و کوتاه تر از چادر که سر و گردن و سینه و مقداری پایین تر از آن را می پوشاند و بعضی نیز به همان روسری (خِمار) تعریف کرده اند.

معنی کلمه جلباب در ویکی واژه

جامه گشاد.
چادر زنان.

جملاتی از کاربرد کلمه جلباب

ساقی ار نوشی بگوید، زهد و تقوا کن نثار مطرب ار دستی برآرد، جبه و جلباب ده
چون دماغ او شدی از باده گرم برگرفتی از میان جلباب شرم
بدان رسید که از خویش هم شود پنهان ز بس که عصمت او بسته‌ بر رخش جلباب‌
جان و دلم در تاب شد چشم ترم پرآب شد آن ماه در جلباب شد امید ببریدم ز جان
رخش‌ماهی بود رخشاکه ریحانست جلبابش خطش مشکی بود بویا که‌ کافور است بالینش
آن سوز دیده ام که به جلباب پیرهن از مصر رخت بسته به کنعان فروچکم
در پس جلباب شب هر صبح روشن رو کنی آفتاب تیره ار از ماه روزافزون خویش
شاهد ماهست مخفی در ظهور خویشتن آفتاب ماست در جلباب نور خویشتن
ای خوشا حال عارفی که ز شوق همچو دیوانه بر درد جلباب
ضحاک و کلبی گفتند: این آیت در شأن قومی منافقان فرو آمد ازین زانیان و فاجران که هر شب بیرون می‌آمدند و در کویهای مدینه براه کنیزکان که بطلب آب بیرون آمده بودند یا بقضاء حاجت و تعرّض آن کنیزکان می‌کردند و در میان ایشان آزاد زنان می‌بودند که از تعرّض آن منافقان رنجور میگشتند و هر چند که آن منافقان در طلب آن کنیزکان بر می‌خاستند امّا آزاد زن و کنیزک از هم باز نمی‌شناختند که زیّ ایشان و کسوت ایشان هر دو یکسان بود، آن آزاد زنان این قصه با شوهران خویش باز گفتند و کراهیت نمودند و شوهران با رسول خدا باز گفتند و رب العزة در شأن ایشان این آیت فرستاد، پس آزاد زنان را نهی کردند که بشبه کنیزکان روی گشاده از خانه بیرون آیند ایشان را فرمودند تا گلیمهای سیاه در سر کشیدند و بچادرها رویهای خود بپوشیدند و در شأن ایشان این آیت فرستادند که: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ جمع الجلباب و هو الملاءة الّتی تشتمل بها المرأة فوق الدّرع و الخمار. یعنی یرخین اردیتهنّ و ملاحفهنّ فیتقنّعن بها و یغطّین رؤسهنّ و وجوههنّ الا عینا واحدة.