جدی
معنی کلمه جدی در فرهنگ معین
(جَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - بزغاله ، برج دهم از بروج دوازده گانه . ۲ - هزارة برانگیخته شدن زرتشت .
معنی کلمه جدی در فرهنگ عمید
۲. دهمین برج از برج های دوازده گانه، برابر با دی، بزغاله.
۳. (نجوم ) ستاره ای در نزدیکی قطب شمال، ستارۀ قطبی، جُدَی.
۱. [مقابلِ شوخی] ویژگی سخن مبتنی بر راستی و حقیقت که در آن شوخی و هزل وجود نداشته باشد.
۲. ویژگی کسی که در رفتار خود خشک و بدون ملایمت است.
۳. کوشا، کوشنده، پشت کاردار.
۴. متین، باوقار.
۵. [مجاز] حقیقی.
۶. [مجاز] اصرارکننده.
۷. [مجاز] شدید: حملهٴ جدی.
٨. (قید ) از روی حقیقت.
٩. (قید ) بااصرار، مُصِرانه: پیگیری جدی.
معنی کلمه جدی در فرهنگ فارسی
بزغاله، یکی ازصورتهای فلکی، ستارهای درطرف، قطب شمال، ستاره قطبی، کوشا، کوشنده، پشت کاردار
( صفت ) ۱- منسب به حد : ( ( مردم جدی مثل من صاف و پوست کنده حرف میزنند. ) ) ( حجازی ) یا کار جدی . کار مهم که با سعی و کوشش دنبال گردد. ۲- از روی حقیقت و راستی جدا مقابل شوخی :( ( جدی میگویی ? ) )
ابن تداول بن بحتر از شعرائ جاهلی است و جابر بن ظالم ... از فرزندان وی از روات است .
معنی کلمه جدی در فرهنگستان زبان و ادب
{Capricornus, Cap, Sea Goat} [نجوم] کوچک ترین صورت فلکی منطقه البروج بین دو صورت قوس و دلو که به شکل جانوری افسانه ای با سر بز و دم ماهی تصور می شود
معنی کلمه جدی در دانشنامه عمومی
این ستاره در حال حاضر به عنوان ستاره قطبی برای پیدا کردن قطب شمال در نیمکره شمالی زمین، مورد استفاده قرار می گیرد.
نام این ستاره جَدْی بوده است، که به خاطر تمایز از برج جدی و صورت فلکی جدی، آن را به جُدَی تغییر داده اند. جَدْی به معنای بزغاله نر است. نام کامل این ستاره جدی الفرقد یا جدی بنات نعش الصغری است. آن را علاوه بر ستاره قطبی، قطب یا نجمهٔ القطب هم می نامند. نام های دیگر آن رُکبه ( به معنای زانو ) و مسمار ( به معنای میخ ) یا میخگاه است ( نام پهلوی آن میخِ گاه بوده است ) ؛ که در زبان انگلیسی به شکل Alruccabah ( یا Ruccabah ) و Mismar به طور تاریخی نام های دیگر ستاره جدی می باشند.
معنی کلمه جدی در دانشنامه آزاد فارسی
جَدْی (Capricornus)
(یا: بزغاله، رتیس) صورت فلکی منطقه البروجی۱ در نیمکرۀ جنوبی آسمان، بعد از صورت فلکی قوس۲. نشان دهندۀ بُز دریایی است و درخشان ترین ستارۀ آن از قدر سوم است. خورشید، ضمن حرکت ظاهری خود، در دی ماه از برابر آن می گذرد. در احکام نجوم، یکم تا سی اُم دی ماه روزهای جَدی یا دهمین برج از بُرجگاه (منطقةالبروج) است. جَدی را کلدانیان و فیلسوفان پیرو افلاطون «دروازۀ خدایان» می انگاشتند که ارواح با گذر از آن به ملکوت بازمی گشتند؛ فرود ارواح به زمین از طریق سرطان۳ یا «دروازۀ آدمیان» صورت می گرفت.
zoodiacal constellationSagi HariusCarser
معنی کلمه جدی در دانشنامه اسلامی
...
[ویکی فقه] جدی (بزغاله نر). به بزغاله نر جَدی می گویند و از این عنوان در باب حج سخن گفته اند.
در اینکه به بزغاله نر در چه سنّی «جَدْی» گفته می شود، بین لغویان اختلاف است. از هنگام تولد تا یک سالگی؛ بزغاله شش یا هفت ماهه؛ از چهار ماهگی تا هنگام چریدن و از زمان تولّد تا زمان چریدن و قوی شدن، اقوال مطرح در تعریف جدی است.
کفاره قرار گرفتن جدی در حج
بنابر مشهور، کفاره کشتن خارپشت، سوسمار و موش صحرایی در حال احرام، یک جدی است. برخی، دیگر حیواناتی را که در جثّه همانند حیوانات یاد شده اند در حکم فوق ملحق به آنها کرده اند.
کفاره قرار گرفتن حَمَل در حج
کفّاره کشتن جوجه کبوتر در حال احرام یک حَمَل است. برخی، قائل به تخییر بین پرداخت حمل و جدی شده اند.
[ویکی فقه] جدی (ستاره قطبی). ستارۀ قطبی را جُدَی گویند. از آن به مناسبت در باب صلات نام برده اند.
از امارات ظنّی تشخیص جهت قبله، در صورت عدم دستیابی به علم، برای اهالی مرکزی عراق، همچون کوفه، نجف و بغداد، قرار دادن جدی پشت شانۀ راست؛ برای اهالی بصره و مناطق شرقی عراق و نیز مردم صنعا، محاذی گوش راست؛ برای ساکنان موصل و مناطق غربی عراق، بین دو کتف؛ برای مردم شام، پشت شانۀ چپ؛ برای اهالی عدن، بین دو چشم؛ و برای ساکنان حبشه و نوبه محاذی گونۀ چپ است.
[ویکی فقه] جدی (مقابل شوخی). مقابل شوخی را جِدّی گویند. از آن در باب تجارت سخن گفته اند.
از شرایط صحّت عقود و ایقاعات بلکه هر کلامی که دارای حکم شرعی؛ اعم از وضعی و تکلیفی است، قصد و ارادۀ جدّی نسبت به مفاد آن است؛ از این رو، بر عقد، ایقاع و هر کلامی که به شوخی از انسان صادر می شود، هیچ اثر شرعی مترتّب نمی شود.
موارد استثنا شرط بودن جِدّ
مواردی از این قاعده استثنا شده است؛ مانند دشنام دادن به خدا و استهزای آیات الهی یا پیامبران و یا کتابهای آسمانی، که موجب کفر دشنام دهنده و مسخره کننده می شود، هرچند از روی شوخی باشد.
دروغ شوخی
چنان که دروغ گفتن نیز هرچند به شوخی، حرام است. مراد از دروغ شوخی، خبر دادن بر خلاف واقع از روی شوخی است. بنابر این، چنانچه به صورت اخبار، از روی شوخی حرفی بزند، بدون آنکه قصد حکایت و اخبار داشته باشد، حرام نیست.
شک در جِدّی یا شوخی بودن کلام
...
جملاتی از کاربرد کلمه جدی
استبداد و جمود فکری کلیسا در دوره قرون وسطی موجب دین گریزی و ظهور مکتبهای جدیدی مثل اومانیسم و لائیسم شد.
بزرگی گفت: دنیا دوست حریص بدان کس ماند که در صف اول نماز، به مسجدی پر از نمازگزار، نماز خواند و بسبب عجله ای که به کاری دارد، در رکوع و سجود از امام پیش افتد.
راهبی، روشندلی، فرزانه ای مسجدی، در کسوت بتخانهٔ
سپردم بدین ناقه چونین قفاری چو دانا که یازد به جدی ز هزلی
وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً و ایشان که مسجدی کردند، ضِراراً وَ کُفْراً بستیز و کفر، وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ و جدایی ساختن میان مؤمنان، وَ إِرْصاداً و چشم داشتن را، لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ باز آمدن کسی بآن مسجد که با خدای و رسول بجنگ بود پیش از آن، وَ لَیَحْلِفُنَّ حقا که سوگند خواهند خورد لا بد، إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنی که نخواستیم بکردن این مسجد مگر نیکویی و نکردیم مگر بر نیت نیکو، وَ اللَّهُ یَشْهَدُ و خدای میگواهی دهد، إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ. (۱۰۷) که حقا که ایشان دروغ زناناند.
شناسد زاو ارادت جدیده دگر اقوال محمود سدیده
قبله دیر و مسجدی، کعبه زهد و زاهدی غارت دین و دانشی، فتنه کوی و برزنی
هر جدی هزلست پیش هازلان هزلها جدست پیش عاقلان
هرآنچ آن کهنه میگردد قدیدست که لذت از جهان قسم جدیدست
در پیش ما بهای جهان است کنجدی آن نیست کنجد و اگر آن هست، خال ماست
هرچند بود جدید را ذوق دگر ما را ز قدید تو بود ذوق جدید