جده
معنی کلمه جده در لغت نامه دهخدا

جده

معنی کلمه جده در لغت نامه دهخدا

جده. [ ج ِ دَ ] ( ع مص ) یافتن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). درک کردن. ( از اقرب الموارد ). وَجد. وجود. وِجدان. اِجدان. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || دست یافتن بر چیزی پس از از دست دادن آن. ( از اقرب الموارد ). ظفربه بعد ذهابه. ( اقرب الموارد ). || خشم کردن.غضب کردن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ): وفی حدیث الایمان : انی سائلک فلاتجد علی ؛ اَی لاتغضب من سؤالی. ( از اقرب الموارد ). || مستغنی شدن ازمال. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). مَوجِدَه. وَجد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || توانگر شدن. ( منتهی الارب ). ( آنندراج ). توانگری گزیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از منتهی الارب ).غنا. سعة. قدرت. یسار. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). توانگری. بی نیازی. دارائی. قال عمربن عبدالعزیز: افضل القصد عندالجده وافضل العفوعند القدرة. ( تاریخ الخلفاء سیوطی ص 156 ):
ان الشباب والفراغ والجدة
مفسدةُ للمرء ای مفسدة.
|| ( اصطلاح منطق ) در اصطلاح منطق ، یکی از مقولات عشر ارسطو. و آن نسبت جسمی است به جسم دیگر که منطبق بر سطح آن یا بر جزئی از سطح آن است مثل هیئتی که از پوشیدن قبا یا کفش برای انسان و پوست بر درخت حاصل میشود و آن را ملک و له و ذو نیز نامند. خواجه نصیرالدین طوسی آرد: مقوله جده و ملک و له ، این هر سه نامهای این مقوله است. [ از مقولات عشر ] و آن نزدیک متقدمان بودن چیزی است چیزی را، مانند علم و شجاعت و صحت و جمال و مال و فرزند و مکان و امثال آن زید را. و بنزدیک متأخران هیأتی است که جسم را باشد بسبب نسبت او با ملاصقی یا محیطی یا شاملی که منتقل باشد به انتقال آن جسم ، مانند تلبس و تسلح و تقمص و تزین و تنعل و غیرآن ، و بعضی از آن ذاتی بود چون بودن حیوان در پوست خود. و بعضی عرضی بود، چون پوشیدگی بجامه. و بعضی کلی بود چون پوشیدگی بکل. و بعضی جزوی بود چون پوشیدگی بجزو. ( اساس الاقتباس ص 51 ). در نشریه دانشکده ادبیات تهران چنین آمده است : مقوله ملک یا جده یا له : دانای یونان ارسطو، اجناس عالی ماهیات مختلف را به ده مقوله منقسم ساخته است. ( یک مقوله جوهر و نه مقوله ٔعرض ). و حتی نخستین رساله ارغنون مستقلاً ببحث از همین مقولات عشر اختصاص دارد. و در الهیات نیز شرحی مستوفی راجع به این مقولات و اقسام هر یک آمده است. در مقاله حاضر درباره یکی از آن مقولات که در کتب اسلامی بسه نام «ملک » و «جده » و «له » خوانده شده بحثی مختصر ایراد میشود: این مقوله را در کتب اسلامی غالباً چنین تعریف کرده اند که : نسبت شیئی بشیئی دیگری است که محیط بر کل آن یا بعض آن باشد. بنحوی که با حرکت و انتقال محاطٌ به ، محیط نیز منتقل شود. مانند نسبت انسان با لباس یا انگشتری یا موزه اش. ابن سینا در منطق شفا فرماید: «و اما مقولة الجدة فلم یتفق لی الی هذه الغایة فهمها.... و یشبه ان یکون غیری یعلم ذلک. فلیتأمل ذلک من کتبهم ... و عنی به انه نسبة الی ملاصق ینتقل بانتقال ماهو منسوب الیه فلیکن کالتسلح و التنعل و التزین و لبس القمیص. و لیکن منه جزوی و کلی و منه ذاتی کحال الهرة عند اهابها، و منه عرضی کحال الانسان عند قمیصه ». و در الهیات شفا که مقولات عشررا بتفصیل هرچه تمامتر مورد بحث قرار میدهد، از جده سخنی بمیان نمی آورد. و در کتاب النجاة قریب بهمان مضمون گوید: «و الملک و لست احصله » و آنگاه با لحنی ترددآمیز میفرماید: «و یشبه ان یکون کون الجوهر فی جوهر آخر یشمله و ینتقل بانتقاله مثل التلبس و والتسلح ». و در الهیات دانشنامه ٔعلائی گوید: «و اما ملک بودن چیزی مر چیز را بود، و این باب مرا هنوز معلوم نشده است » .

معنی کلمه جده در فرهنگ معین

(ج دِّ ) [ ع . ] (اِ. ) مادربزرگ .

معنی کلمه جده در فرهنگ عمید

۱. مادرِ مادر، مادربزرگ.
۲. مادرِ پدر، مادربزرگ.
۳. مادربزرگ پدرومادر.
۴. [مجاز] فاطمۀ زهرا.

معنی کلمه جده در فرهنگ فارسی

شهری در عربستان ( حجاز ) و آن بندری است در ساحل بحر احمر ۵۶۱٠٠٠ سکنه و ایستگاه دریایی مکه بشمار میرود .
مادرمادر، مادرپدر، مادربزرگ، جدات جمع
( اسم ) مادر پدر مادر مادر مادر بزرگ .
محمد بن علی بن هانی اللخمی السبتی مکنی به ابوعبدالله معروف بجده از علمائ ادبیات عرب است . او راست : ۱ - الشرح علی التسهیل . ۲ - الغره الطالعه فی الشعرائ الماه السابعه .

معنی کلمه جده در دانشنامه عمومی

جده ( به عربی: مدینة جَدّة ) شهری در غرب شبه جزیره عربستان، قطب اقتصادی و گردشگری عربستان سعودی و دومین شهر بزرگ آن پس از ریاض است. این شهر بر کرانهٔ دریای سرخ، در نقطه میانی آن قرار دارد، و به «عروس دریای سرخ» ملقب است.
جمعیت جده طبق سرشماری عمومی سال ۲۰۰۴ میلادی، برابر با ۲٫۸ میلیون نفر بوده که ۵۲٪ آن بومی بوده اند.
تاریخ جده به ۳۰۰۰ سال پیش بر می گردد که توسط ماهی گیرانی که بعد از توقف صید در این مکان استقرار می گرفتند نامگذاری شده است. بعد از آن قبیله قضاعه قبل از ۲۵۰۰ سال به آنجا کوچیده اند. اما تحول تاریخی این شهر در عهد خلیفه سوم عثمان بن عفان بوده، که در سال ۶۴۷ میلادی هنگامی که به دستور وی اولین بندرگاه برای استقبال حجاج که از راه دریا می آمدند و به زیارت مکه برای ادای عمره و حج می رفتند ساخته شد.
وجه تسمیه شهر جده سه قول معروف وجود دارد.
• به کسر جیم: گویند جِده نام شیخ قبیلهٔ قضاعه بوده است.
• به ضم جیم: جُده بمعنای ساحل دریا ( به عربی شاطیء البحر ) . این مقوله را یاقوت حموی در معجم البلدان و ابن بطوطه در سفرنامه خود ذکر کرده است.
• به فتح جیم: به معنای جَدَه یا مادربزرگ است؛ جَدۀ بنی بشر، حوا زوجهٔ آدم، در جده مدفون است.
معنی کلمه جده در فرهنگ معین
معنی کلمه جده در فرهنگ عمید
معنی کلمه جده در فرهنگ فارسی
معنی کلمه جده در دانشنامه عمومی

معنی کلمه جده در دانشنامه آزاد فارسی

جَدِّه
مسجدی روی آب، جَدِّه
شهر و بندری بر کرانۀ دریای سرخ، در سرزمین حجاز، واقع در عربستان سعودی، حدود ۸۰کیلومتری غرب مکه. جمعیت آن ۲,۷۴۵,۰۰۰ نفر است (۲۰۰۳). جده پس از ریاض، پایتخت عربستان سعودی، بزرگ ترین شهر است و موقعیت سوق الجیشی دارد و دروازۀ دریایی و هوایی مکه و مدینه به شمار می آید و آن را عروس بحرالاحمر نامیده اند. جده مرکز مهم صنعتی عربستان سعودی است و صنایع آن عبارت اند از تولید سیمان، فولاد، شیشه، پالایش نفت، و قایق سازی. صادرات آن شامل پوست، صدف، قهوه، و فرش است. آب و هوای آن بسیار گرم و مرطوب است و دمای هوای آن گاه به ۵۰ درجه می رسد. تاریخ جده ظاهراً به قرن ۲پ م می رسد. بعد از اسلام بر اهمیت این شهر افزوده شد و عثمان، خلیفۀ سوم، آن جا را بندر مکه قرار داد. پس از حفر کانال سوئز از اهمیت آن کاسته شد؛ اما از جنگ جهانی دوم به بعد، دوباره رونق گرفت. نام این شهر را جُدّه نیز گفته اند و اعراب آن را جِدّه تلفظ می کنند. بنابر روایات افسانه ای این شهر مدفن حوّا (ام البشر) است و به همین سبب جَدّه خوانده می شود.

معنی کلمه جده در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] جدّه. (به ضمّ جیم)، در لغت به معنای راه است و نیز به معنای خط پشت خر که مخالف با رنگ سایر بدنش می باشد.
بعضی گفته اند: جدّه مقبره جدّه ما حوّاست و به همین دلیل هم جیم آن را فتحه داده اند؛ اما این سخن درست نیست. جدّه شهری است مشهور در ساحل دریای سرخ و برای نخستین بار عثمان بن عفان آنجا را بندرگاه قرار داد. این شهر در 73 کیلومتری غرب مکه و 420 کیلومتری جنوب مدینه قرار دارد.
محمد محمدحسن شرّاب؛ "فرهنگ اعلام جغرافیایی، تاریخی در حدیث و سیره نبوی"؛ ترجمه حمیدرضا شیخی.
[ویکی حج] جده نام شهری است بندری در کناره شرقی دریای سرخ که در 73 کیلومتری غرب مکه و 420 کیلومتری جنوب مدینه قرار دارد. جده یکی از شهرهای تاریخی حجاز است که پیشینه آن به سده های پیش از اسلام می رسد. رونق تجارت در جده موجب شد تا در سده های نخستین، جده از شهرهای آباد گردد و مردم آن از ثروتمندترین افراد حجاز پس از مکیان باشند.
نقش جده در آبادانی شهرهای مکه و مدینه را باید از نقش های اثرگذار این بندر در حرمین دانست. گزارش ها از حضور کشتی هایی حکایت دارند که با هدف تعمیر و بازسازی مکان ها و زیارتگاه های مکه و مدینه، در دوره های گوناگون در این بندر پهلو گرفتند. در این میان، جده به عنوان بزرگ ترین و مهم ترین ورودی حاجیان و زائران از قاره های آسیا و افریقا و اروپا، سهمی به سزا دارد. معرفی جده به عنوان «باب الحرمین الشریفین» در شماری از منابع گواه این ادعا است.
منازل راه جده به مکه، عبارت بودند از: حَده، قرین الثعلب، و ذی طوی. ورود کشتی های حامل حاجیان در موسم حج از کشورها و مناطقی چون ایران، مصر، یمن، هند، مسقط، و سند که ورود کالاهای این مناطق و رونق تجارت جده را به همراه داشت، در منابع سده های گوناگون اسلامی گزارش شده است.
[ویکی فقه] جده (ابهام زدایی). واژه جده ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: مکان ها• جده (شهر)، جُدّه، یا جِدَّه، مهم ترین شهر و بندر عربستان سعودی در کنار دریای سرخ معانی• جده (فلسفه)، یکی از مقولات نسبی در فلسفه اعلام و اشخاص• جده، حضرت حوا مشهور به جده، نخستین زن، همسر حضرت آدم و مادر نسل بشر• جده، مشهور به جده در روایات، مادر امام حسن عسکری (علیه السلام) و جده امام زمان
...
[ویکی شیعه] جده (ابهام زدایی). جده، ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
[ویکی فقه] جده (شهر). جُدّه، یا جِدَّه، مهم ترین شهر و بندر عربستان سعودی در کنار دریای سرخ می باشد. اکنون به صورت شهری اروپایی در آمده و دارای بنا های چند طبقه و مدرن و بازار های رنگارنگ است .
این شهر به عروس دریای سرخ شهرت دارد و دروازۀ ورود بیش تر حاجیان حرمین شریفین و از مهم ترین کانون های بازرگانی عربستان سعودی به شمار می رود و با جمعیتی بالغ بر ۳ میلیون تن (۱۳۸۶ش/۲۰۰۷م)، پس از ریاض دومین شهر بزرگ کشور است.
وجه نام گذاری
نام صحیح آن (جده) به معنای مکان متصل به دریا است .عده ای آن را به ( جده بن حزم بن ریان بن حلوان ... بن قضاعه ) منتسب ساخته اند. برخی گفته اند : جده مادر امام حسن عسکری است که در دوران غیبت صغری ، نقش ویژ ه ای داشت . برخی جده را در لغت به معنی خط و راه (جاده) و کناره و ساحل (رودخانه یا دریا) گفته اند و بر این باورند چون شهر جده ساحل دریایی مکه و راه ارتباطی آن شهر به سوی دریا بوده، چنین نامیده شده است.برخی نیز این کلمه را صورت معرّب واژۀ نبطی کِدّ دانسته اند، یا به لحاظ پاره ای روایات افسانه ای که محل این شهر را جایگاه هبوط حَوّا ، ام البشر یا مدفن وی دانسته اند، نام شهر را جده و اشاره ای به آن حضرت گفته اند. برخی از منابع نیز نام شهر را برگرفته از نام دریای مجاور آن (بحر جده) می دانند. امروزه سعودی ها این شهر را ــ چنان که در برخی لهجه های قدیم عامیانه نیز متداول بوده است ــ جِدَّه می خوانند.
موقعیت جغرافیایی
جده در کنار دشت ساحلی تِهامه و در ۷۵ کیلومتری غرب مکه در منطقۀ غربی شبه جزیرۀ عربستان واقع است و مجموعه ای از تپه ماهورهای کوهپایه ای که به موازات رشته کوه های بلند حجاز کشیده شده است، آن را از سوی شرق جدا می سازد. این شهر ۴۱۹ کمـ با مدینه منوره فاصله دارد (EI۲) و مساحتـی بـرابـر ۴۷ هـزار هکتار (۴۷۰ کمـ۲) را در بر می گیرد.
وضعیت اقلیمی
...
[ویکی شیعه] جده (شهر). جُدّه، یا جِدَّه، مهم ترین شهر و بندر عربستان سعودی در کنار دریای سرخ است. گفته می شود تاریخ جده به عصر حجر باز می گردد. برخی روایات، اعراب و برخی دیگر ایرانیان را ساکنان اصلی و اولیه جده برمی شمارند. پس از ظهور اسلام جده تحت حاکمیت امویان، عباسیان، فاطمیان، عثمانی ها و وهابی ها قرار گرفت. عبدالملک بن ابراهیم جدّی و محمد بن ابراهیم کازرونیف برخی از دانشمندان اهل جده به شمار می آیند. این شهر به عروس دریای سرخ شهرت دارد و دروازۀ ورود بیشتر حاجیان حرمین شریفین و از مهم ترین کانون های بازرگانی عربستان سعودی به شمار می رود و با جمعیتی بالغ بر ۳ میلیون تن پس از ریاض دومین شهر بزرگ کشور است. در قرون اخیر، بسیاری از شیعیان ایرانی در سفر حج نخست به این بندر می رسیده و از آنجا به سوی مکه می رفته اند و حکومتهای ایران مانند حکومت قاجار برای رسیدگی به امور حجگزاران و زائران ایرانی، نماینده رسمی و کنسول در شهر جده داشته اند.
برخی جده را در لغت به معنی خط و راه (= جاده) و کناره و ساحل (رودخانه یا دریا) گفته اند و بر این باورند چون شهر جده ساحل دریایی مکه و راه ارتباطی آن شهر به سوی دریا بوده، چنین نامیده شده است. برخی نیز این کلمه را صورت معرّب واژۀ نبطی کِدّ دانسته اند یا به لحاظ برخی روایات افسانه ای که محل این شهر را جایگاه هبوط حَوّا، ام البشر یا مدفن وی دانسته اند، نام شهر را جده و اشاره ای به آن حضرت گفته اند. برخی از منابع نیز نام شهر را برگرفته از نام دریای مجاور آن (بحر جده) می دانند.
[ویکی فقه] جده (فلسفه). "ملک" یا "جده" یکی از مقولات نه گانه عرضی بوده و هیأتی است حاصل برای جسم بسبب احاطه جسمی دیگر که منتقل شود بانتقال جسم محاط.
"جده" بکسر جیم و فتح دال در لغت مصدر ثلاثی مجرد از باب وجد یجد و به معنای یافتن است و "ملک"، بکسر میم و سکون لام در لغت به معنای مالک شدن و مسلط شدن است.
اصطلاح شناسی
معنای "ملک" یا "جده" در نظر متقدمان متفاوت از نظر متاخران است. نظر متقدمان عبارت است از : "بودن چیزی است چیزی را" مانند علم، شجاعت، سلامتی، زیبایی، فرزند، مکان و امثال این ها برای شخصی. و اما از نظر متاخران هیاتی است که برای جسم به خاطر نسبت به پدیده ای دیگر که چسبیده یا محیط یا شامل آن جسم بوده و با انتقال آن جسم آن پدیده نیز منتقل گردد، حاصل می شود، مانند لباس پوشیدن، سلاح بر گرفتن، کفش پوشیدن و مانند این ها. بنابراین، در اصطلاح فلاسفه یکی از مقولات نسبی بوده و آن را چنین تعریف کرده اند:"حالتی که از احاطۀ یک شی ء بر شی ء دیگر حاصل می شود، به گونه ای که احاطه کننده با انتقال احاطه شده منتقل می شود" مانند: احاطۀ لباس بر بدن که با جا به جا شدن بدن، لباس هم جابجا می شود. در حقیقت موضوع این مقوله، شی ای است که مورد احاطه قرار گرفته است. مثلا: در انسانی که لباس بر تن دارد، انسان موضوع مقولۀ جده می باشد.
تقسیم اول جده
هئیت حاصله از احاطۀ یک شی دیگر و به عبارتی جده به دو قسم است:۱. جده کامل: در جایی گفته می شود که احاطۀ یک شی بر شی ء دیگر بطور کامل باشد و به عبارتی، شی ای که مورد احاطه قرار گرفته شده است، بطور کامل مورد احاطه قرار گرفته باشد که در اینصورت حالتی که برای شی ء مورد احاطه بوجود آمده است جدۀ کامل نامیده می شود مانند: احاطۀ پوست حیوان بر حیوان که به طور کامل حیوان را در بر گرفته است.۲. جده ناقص: در جایی است که احاطۀ یک شی ء بر شی ء دیگر بطور ناقص باشد. در این صورت حالتی که برای شی مورد احاطه قرار گرفته، حاصل می شود را جدۀ ناقص می نامند. مانند: احاطۀ کلاه بر سر یا احاطۀ پیراهن بر تن یا احاطۀ انگشتر برانگشت.
تقسیم دوم جده
...

معنی کلمه جده در ویکی واژه

مادربزرگ.

جملاتی از کاربرد کلمه جده

همواره همی بوسه دهد دست تو را ماه پیوسته همی تخت تو را سجده برد حور
وی از اعضای شوراهای دانش آموزی استان فارس در دورهٔ اصلاحات و مسئول ستاد دانش آموزی سید محمد خاتمی (ائتلاف گروه‌های هجده‌گانه اصلاحات) در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۰ در شیراز بود. مازندرانی فعالیت در حوزه رسانه را از هجده سالگی از طریق گذراندن دوره‌های آموزشی ایرنا در شیراز آغاز کرد و سال ۱۳۸۳ در آزمون ورودی کارشناسی پیوسته دانشگاه آزاد اسلامی رشته علوم ارتباطات اجتماعی گرایش روزنامه‌نگاری واحد شهرستان جهرم فارس پذیرفته شد. وی دبیر خبرگزاری پانا استان فارس، سرپرست خبرگزاری ایلنا استان فارس و همکاری با روزنامه‌های خبرجنوب، نیم نگاه و افسانه را تا سال ۱۳۸۴ در کارنامه خود دارد.
ساکنان اصلی آسیای مرکزی از مردم ایرانی‌تبار سَکا بودند. مردمان ترک‌تبار از سده پنجم به این‌سو آغاز به نفوذ و کوچ در این منطقه کردند. بخش‌های بزرگی از مناطق جنوبی قزاقستان امروزی (در حدود ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع) تا اواسط سده هجدهم میلادی (مرگ نادرشاه در سال ۱۷۴۷ میلادی) از اراضی ایران افشاری به حساب می‌آمدند.
تا قبل از شکل‌گیری دیدگاه تاریخی انتقادی نسبت کتاب مقدس در قرون هجده و نوزده، نویسندگان مسیحی نیز مانند یهودیان تصور می‌کردند سه شه‌پدر افراد واقعی تاریخی بوده‌اند و وارد بحث‌های جدی دربارهٔ صحت تاریخی آن‌ها نمی‌شدند. آن‌ها اتفاقات دینی زندگی ابراهیم، اسحاق و یعقوب را برای درک فعالیت‌های خدا مهم می‌یافتند.
کافر صدساله چو بیند تو را سجده کند زود مسلمان شود
اگر که از من گمنام نام پرسد یار ز بعد سجده شکرانه بر تو، نام از من
بر فقیران سجده شکرش چو مسجد واجب است هر سرایی را که چون منع در درگاه نیست
کلاً این خواص در هیجده قسمت ذکر شده‌است.
وی در جمعه هجدهم ذیقعده ۱۳۴۸ مطابق فروردین ۱۳۰۹ در اصفهان درگذشت.
نقل است که دوازده سال روزگار شد تا به کعبه رسید که در هر مصلی گاهی سجده باز می‌افگند و دو رکعت نماز می‌کرد. می‌رفت و می‌گفت: این دهلیز پادشاه دنیا نیست که به یک‌بار بدینجا بر‌توان دوید.
چو سر بسجده خدمت نهند عشاقت که هست اصل درآن پایگاه پیشانی
آن که پنهان کندت سجده چو می با تو کشد آید و رخ به کف پای تو ساید گستاخ
احمد اخوان از سیاستمداران ایرانی بود، که در دوره‌ چهاردهم بعنوان نماینده کاشان و دوره‌های هجدهم و نوزدهم بعنوان نماینده تهران در مجلس شورای ملی حضور داشت.
جزیره ام‌النعسان از طریق گذرگاه ملک فهد به جزیره بحرین و شهر ساحلی خبر در عربستان سعودی و از طریق گذرگاه جده به جزیره جده متصل می‌شود.
در بت پرستی قبله ام چون آن بت روحانی است در سجده شکر حقم کاین دولتم ارزانی است
در باب هیجدهم از واحد سوم بیان امر شده که باید هر چیز را به منتهی درجه کمال خود رسانید.
سرکشان را طاق محراب است شمشیر کجت هرکه می جنبد سرش، این است او را سجده گاه
غرور در تو فرستاده چوب قیلقه‌ای که سر به سجدهٔ ایزد فرو نمی‌آری