تواری

معنی کلمه تواری در لغت نامه دهخدا

تواری.[ ت َ ] ( ع مص ) پنهان شدن. ( زوزنی ). پوشیده شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). استتار.اختفاء. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). پنهان شدن و پوشیدگی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) : و پسرزاده ای را ازآن نزار که از جمله ائمه ایشان بود در زی اختفا و لباس تواری به الموت آورده است. ( جهانگشای جوینی ). که مثل چنان خصمی که ضعیف شده باشد و ستور تواری و استخفا بروی حال فروگذاشته هم در آن وهلت چگونه او را مهلت دهند؟ ( جهانگشای جوینی ). نزدیک او و مادرش کس فرستاد که از اصناف ، تواری و اختفا انصاف نباشد. ( جهانگشای جوینی ). || نزد صوفیه احاطه و استیلای الهی را گویند. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).

معنی کلمه تواری در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص ل . ) پنهان شدن ، نهفته گشتن .

معنی کلمه تواری در فرهنگ عمید

۱. پنهان شدن، نهفته شدن.
۲. دربه در شدن.

معنی کلمه تواری در فرهنگ فارسی

پنهان شدن، نهفته شدن، دربدرشدن
۱ -( مصدر ) پنهان شدن نهفته گشتن . ۲ - در بدر شدن . ۳ -( اسم ) اختفا . ۴ - در بدری .

معنی کلمه تواری در ویکی واژه

پنهان شدن، نهفته گشتن.

جملاتی از کاربرد کلمه تواری

پس از فروپاشی پادشاهی سلسله اشکانی ارمنستان ارمنیان با مبارزات خود در برابر ساسانیان و امپراتوری روم شرقی و آنگاه حکومت اعراب توانستند هویت ملی و معنوی-فرهنگی خود را نگهدارند. در ۴۰۵ میلادی الفبای ارمنی اختراع شده باعث استواری هر چه بیشتر فرهنگی و معنوی گردید که در شرایط غیبت حکومت ملی توانست در یکپارچگی آنان سهیم گردد.
ز هر مصرعی نیز به روی فزود یکی از تواریخ معجز بیان
این به عِلم استواری‌اش داده و‌آن نشاطِ سواری‌اش داده
ز بیم بخشش متواریانند که دایم با تو از ایشان وصالست
ز بهر تواش خواستاری کنم درین کار من استواری کنم
مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدی‌ این‌ها در «له» دو وجه دارد: یک وجه آنست که با مصطفی (ص) شود که از اللَّه وی را هدی پیدا و وحی درست. دیگر وجه این من را است که بر سر آیت گفت، که امّت را استواری مصطفی پیداست، و پیغامبری وی درست.
جلال‌الدین در سال ۶۲۴ ه‍.ق به عراق عجم برگشت. سال بعد، مغولان از استقرار جلال‌الدین در اصفهان اطلاع پیدا کردند و این شهر را مورد حمله قرار دادند. محل برخورد میان مغولان و جلال‌الدین در روستای سین در نزدیکی شهر اصفهان بود. شهاب‌الدین زیدری نسوی گزارشی از شکست مغولان در سال ۶۲۵ ه‍.ق و متواری شدن آنان پس از این جنگ آورده‌است. جلال‌الدین در اصفهان با برادرش غیاث‌الدین ملاقات کرد. آن‌ها به همراهی یکدیگر به فارس لشکر کشیدند اما بار دیگر بین آنان نزاع درگرفت و در پی آن غیاث‌الدین متواری شد. وی سرانجام به دستور جلال‌الدین در سال ۶۲۷ ه‍.ق به قتل رسید.
ز پابرجایی و پر استواری چو عاشق گاه رنج و گاه خواری
و باز خواجه انبیا گفت علیهم السلام که: فردای قیامت حق تعالی هفتاد هزار فرشته بیافریند در صورت اویس تا اویس را در میان ایشان به عرصات برآورند و به بهشت روَد تا هیچ آفریده، الا ماشاء الله واقف نگردد که در آن میان اویس کدام است، که چون در سرای دنیا حق را در زیر قبّۀ تواری عبادت می‌کرد و خویش را از خلق دور می‌داشت تا در آخرت نیز از چشم اغیار محفوظ مانَد که: أولیائی تَحتَ قِبابی لایَعرفُهُم غیری [اولیای من در بارگاهم هستند و جز من کسی آنها را نمی‌شناسد].
در سال ۶/۵۸۷ قبل از میلاد، به دنبال شورش یهودا، نبوکدنصر دوم، اورشلیم و معبد سلیمان را محاصره و ویران کرد، پادشاهی‌شان را منحل و بسیاری از نخبگان یهودی را به بابل تبعید کرد و بدین‌ترتیب اسارت یهودیان آغاز شد. این شکست در تواریخ بابلی نیز ثبت شده است.
به استواری جای وبه نامداری کوه فریفته شد و از راه راست کرد کران
و روی انّه قال (ص): «هل تدرون ما ذاک «النّعیم»: قالوا: اللَّه و رسول اعلم. قال: «بیت یکنّک و خرقة تواری عورتک و کسرة تشدّ بها صلبک ما سوی ذلک نعیم.
منابعِ اشکانی، نوشته شده به پارتی و یونانی، در مقایسه با ساسانیان و حتی هخامنشیانی که به لحاظ زمانی پیش از آنان حکومت کردند، بسیار خرد و اندک می‌باشند. جدا از منابعی نظیر سکه‌ها، سفال نوشته‌ها، سنگ‌نبشته‌ها و اسناد به دست آمده، منبع دیگری که توسط اشکانیان نوشته شده باشد، در دست نیست؛ به همین دلیل باید تاریخ اشکانی را در نوشته‌های خارجی جست. تواریخ یونانی، رومی و چینی شامل اطلاعات ارزشمند اما ناکافی از این دوره هستند. هنر پارتی از دیگر زمینه‌هایی است که می‌توان برای درک بهتر دوران اشکانی و جامعه ایرانی در آن دوران از آن استفاده برد.
دوم: دوران فئودالیسم (سده‌های ۲ تا ۱۹م)، شامل: ۱. دورهٔ پیدایش و استواری فئودالیسم (سده‌های ۲ تا ۸م)؛ ۲. دورهٔ گسترش فئودالیسم (سده‌های ۹ تا ۱۵م)؛ ۳. دورهٔ پوسیدگی و زوال فئودالیسم (سده‌های ۱۵ تا ۱۹م)
پس از دستگیری یا متواری شدن برخی از رهبران حزب به خارج از عراق، عبدالامیر منصوری در خرداد – تیر ۱۳۵۸ / ژوئن ۱۹۷۹ با ساماندهی دوبارهٔ حزب، رهبری آن را بر عهده گرفت.
ابوالقاسم ملکوتی فعالیت در سینمای حرفه‌ای خویش را از سال ۱۳۴۱ با فیلم در انتهای ظلمت به عنوان نویسنده (با همکاری فریدون ثقفی)؛ کارگردان، تهیه‌کننده با مشارکت شهریار استواری و گریمور آغاز کرد. پس از انقلاب و از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۵ پنج طرح و فیلم‌نامه برای تصویب ارائه کرد که هیچ‌کدام تصویب نشد.
سختی و ستواری از حمدان و زانو دور گشت تندی و تیزی شد از دندان و چنگال ای وزیر