چگونه

معنی کلمه چگونه در لغت نامه دهخدا

چگونه. [ چ ِ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) کلمه استفهام است. ( از آنندراج ). بطور استفهام استعمال میشود یعنی از چه نوع و در چه وضع و در چه حالت و چه طور. ( ناظم الاطباء ). به چگونه. به چه طور. به چه طرز. چسان. به چه نحو. به کدام سان. چون. چه. چه جور. چه نوع. چه شکل. کَیف َ. ( منتهی الارب ) :
دریا دو چشم و بر دل آتش همی فزاید
مردم میان دریا و آتش چگونه پاید.رودکی.روی وشی وار کن بوشی ساغر
باغ نگه کن چگونه وشی وار است.خسروی.عمر چگونه جهد از دست خلق
باد چگونه جهد از باد خون.کسائی.ریشی چگونه ریشی چون ماله پت آلود
گویی که دوش تا روز با ریش گوه پالود.عماره.چرا باشتاب آمدی گفت شاه
چگونه سپردی چنین دور راه ؟فردوسی.بگویم ترا من نشان قباد
که او را چگونه ست رسم و نهاد.فردوسی.به بهرام گفت ای سرافراز مرد
چگونه ست کارت به دشت نبرد؟فردوسی.آنکه خوبی از او نمونه بود
چون بیارائیش چگونه بود؟عنصری.تو چگونه رهی که دست اجل
بر سر تو همی زند سرپاس.عنصری.چگونه داند انگشتری که زرگر کیست
چگونه داند صراف خویش را دینار
چو نیست دانش بر کار خویش دایره را
چگونه باشد دانا بخالق پرگار.ناصرخسرو.دمنه پرسید چگونه بود آن حکایت ؟ ( کلیله و دمنه )... و خردمند چگونه آرزوی چیزی کند که رنج و تعب آن بسیار باشد. ( کلیله و دمنه ).
دل هدیه تو کردم آن را نخواستی
جان تحفه میفرستم آن را چگونه ای.سید حسن غزنوی.چو شکرم به گداز اندر آب دیده خویش
چگونه آبی ، آبی به گونه مرجان.سوزنی.شب درست چه داند به خواب نوشین در
که شب چگونه به پایان همی برد رنجور.سعدی.دیدی که چگونه حاصل آمد
از دعوی عشق روی زردی.سعدی.چگونه شکر این نعمت گزارم
که زور مردم آزاری ندارم.سعدی.چگونه می بینی این دیبای معلم را بر این حیوان لایعلم. ( گلستان سعدی ). || ( از: چه تعجب + گونه ) مرادف چه. چه جور. چه نوع و جز اینها :
تهنیت خواهم گفتن که خداوند مرا
پسری داد خداوند و چگونه پسری.

معنی کلمه چگونه در فرهنگ معین

(چِ نِ یا نَ ) [ په . ] = چه گونه : ۱ - (ادات استفهام ) از چه نوع ، در چه وضع . ۲ - (ادات تعجب ) چه جور، چه طور¿

معنی کلمه چگونه در فرهنگ عمید

ازچه نوع؟، چه طور؟، چه طرز؟، چه جور؟.

معنی کلمه چگونه در فرهنگ فارسی

۱ - ( ادات استفهام ) از چه نوع در چه وضع ? : (( دمنه پرسید چگونه بود آن حکایت ? ) ) ( کلیله ) ۲ - ( ادات تعجب ) چه جور چطور ? : (( تهنیت خواهم گفتن که خداوند مرا پسری داد خداوند و چگونه پسری . ) ) ( فرخی )
کلمه استفهام است . چسان . چه شکل به چه طرز .

معنی کلمه چگونه در ویکی واژه

چه گونه:
از چه نوع، در چه وض
چه جور، چه طور¿

جملاتی از کاربرد کلمه چگونه

بر من چه شب گذشت ز هجران یار دوش؟ نه‌نه، شبش چگونه توان گفت؟سال بود
جرعه‌ای بر روی خوبان لطاف تا چگونه باشد آن راواق صاف
گفتم چگونه بوسه دهم بر رکاب او گفتا به اعتقاد چو حجاج بر حجر
نظریه استعمار الکترونیک توضیح می‌دهد که رسانه‌های جمعی چگونه تبدیل به شکل جدیدی از یک امپراتوری می‌شوند. این تسلط بر اساس قدرت نظامی یا فتح سرزمین‌ها نیست، بلکه بر اساس کنترل اذهان است.
دریای دُر است و کان گنجم از نقب‌زنان چگونه رنجم
می‌گفت که دُرِّ وصل در دریا نیست این آب چگونه می‌توان خورد آخر
غنچه چگونه بشکفد از دم صبح مشک بیز دل بگشا از آن دهن نغمه سرا که همچنین
بود آن ستوده گوهر گویا ز کان تو ای کان ز درد گوهر گویا چگونه‌ای؟
به خشک مغزی و تر دامنی چگونه رسد سلام خشک ز من تا به شعر تر چه رسد
چگونه شد که جوان شد از آن سپس که نماند درخت را به سر شاخ بر، نشان غراب؟
کاشکی دیدی من مسکین چگونه در غمش عمر ناخوش می‌گذارم، مرگ به زین زندگی
ابوسعدالعلاءِبن سعل (ابن سهل ) (۱۰۰۰میلادی–۹۴۰میلادی/۳۷۹-۳۱۹ هجری شمسی) ریاضیدان، فیزیکدان و نورشناس ایرانی در دوران طلایی اسلام بود و با دربار خلافت عباسی در بغداد رابطه داشت. ابن سهل در سال ۳۶۳ هجری شمسی رساله بسیار مهمی به نام (در باب آینه ها و عدسی های سوزان) نوشت و در آن تشریح کرد که چگونه آینه های خمیده و عدسی ها می توانند نور را کانونی کنند. بنابه منابع متعددی، او پیش از اسنل، دانشمند هلندی، قانون شکست نور را کشف کرده بود.