تندروی
جملاتی از کاربرد کلمه تندروی
وحشت چو رفیق سفر بی خودیم شد از تندروی گرد زفرسنگ برآورد
درنیاید به سر ز تندروی هر که دارد زمام خاموشی
دو روز نیست فزون تر بمنزلی ساکن مهم به تندروی حالت قمر دارد
استاد منوچهر صدوقی سها نیز در مصاحبه ای از تندروی استاد خود سید جلال الدین آشتیانی در انتقاد از میرزای اصفهانی انتقاد میکند.
در دوران سلطنت رضاشاه، با آغاز خلع سلاح عشایر فارس در سال ۱۳۰۷ و تندرویهای سرلشکر آیرم قشقاییها شورش کردند. آیرم ناصرخان را دستگیر کرد و به تهران برد. دستگیری او شورش قشقاییها را شدت بخشید و اوضاع فارس بحرانی شد. سرلشکر حبیبالله شیبانی فرماندهی لشکر جنوب را به عهده گرفت. یکی از پیشنهادهای او آزادی ناصرخان بود. ناصرخان آزاد شد و به فارس برگشت و اوضاع فارس آرام شد.
طبق نظرسنجیای در سال ۲۰۱۳ میلادی ۷۵٪ مردم ترکیه به ایران با دید منفی مینگرند. به گفته شیرین هانتر، دانشمند علوم سیاسی، دو جریان عمده ضد ایرانی در ترکیه عبارتاند از: نیروهای مسلح ترکیه و تندروهای کمالیست به همراه ملیگرایان تندروی دارای گرایشهای پانترکیسم. (مانند گرگهای خاکستری) به گفته کاوه فرخ، نویسنده کانادایی، جریانهای پانترکیست مانند گرگهای خاکستری مروج تبلیغهای ایرانی ستیزانه هستند.
افکار این جنبش در عصر معاصر شدت بیشتری گرفته و به قلمروی «هند متحد» محدود نمیشود. این جنبش به گروههای محافظهکار هندویی همانند «انجمن دینی هیندو ماهاسابها»، «هندوتوا» و «آر.اس. اس»، «انجمن انقلابی کاکبوسوندی» و بسیاری از انجمنهای تندروی هندویی الهام بخشیدهاست. این گروهها به دنبال بازگردانی فرهنگ و میراث خالص هندوستان به این کشور هستند که در پی حملهٔ مسلمانان به این کشور در برخی از مناطق کمرنگ شدهاست. با فازایش جمعیت مسلمانان در کشور هندوستان، این گروههای محافظهکار احساس خطر کرده و بر روی واژهٔ هندوتوا به معنای «هندوییگری» تأکید زیادی میکنند و مدام خواستار کنار گذاشتن فرهنگ سامی به ویژه دین اسلام هستند.
جریان «مرجئه» یکی از جریانهای مهم در صدر اسلام است و روزگاری پیروان فراوانی داشتهاست. مسلماً ظهور و گسترش این جریان در برههای از تاریخ اسلام ناشی از انگیزههای سیاسی و ایدئولوژیک بودهاست. ظاهراً گسترش این جریان در واکنش به تندرویهای بیرویه «خوارج» صورت گرفتهاست. این جریان به ترویج بعضی از گزارههای کلامی بحثبرانگیز دست زد از جمله اینکه ایمان از عمل جداست و میتوان بدون عمل مؤمنانه هم مؤمن بهشمار آمد و ارتکاب گناه کبیره زایلکننده ایمان نیست و ایمان حقیقتی است که زیادت و نقصان نمیپذیرد.
نه آن تندروی است بازارگان که بردی سر از کبر بر آسمان؟
فرهاد چهارم به خاطر پیروزی بر رومیان مغرور و بسیار خشن شد. تغییر رفتار او نابسامانیهای بسیاری را موجب شد و ارتشیان و بزرگان کشور از او ناراضی شدند. در سال ۳۲ پیش از میلاد شخصی به نام تیرداد بر فرهاد خروج کرد و وی را به آسیای میانه فراری داد. مردم و بزرگان که از فرهاد به خاطر تندرویهایش ناراضی بودند، با بر تخت نشستن تیرداد هیچ مخالفتی نکردند. در سال ۳۰ میلادی فرهاد چهارم به کمک سکاها تیرداد را شکست داد و به سوریه فراری داد و دوباره بر تخت شاهی نشست. تیرداد یکی از پسران فرهاد را به عنوان گروگان با خود برد و به نزد اکتاویوس فرمانروای سوریه رفت و پسر فرهاد را به رومیان داد. او از اکتاویوس که در آن زمان آگوستوس نامیده میشد، درخواست یاری کرد، ولی آگوستوس از این کار خودداری کرد.
با آغاز قرن جدید پیشرفتهایی در اسپانیا به وقوع پیوست. با این حال اسپانیا نسبت به سایر اروپاییان نقش کمرنگی در تقسیم آفریقا داشت. صحرای غربی، مراکش اسپانیا و گینه استوایی تنها مستعمرات اسپانیا در آفریقا بودند. شکستهای سنگین در طول جنگ ریف در مراکش اعتبار حکومت و شاهنشاهی را خدشهدار کرد. بین سالهای ۱۹۲۳ تا ۱۹۳۱ (۱۳۰۲ تا ۱۳۱۰) ژنرال میگوئل پریمو ده ریورا بر اسپانیا حکومت کرد و پایان این دوره با آغاز جمهوری دوم اسپانیا همزمان شد. جمهوری به استانهای باسک، کاتالونیا و گالیسیا خودمختاری اعطا کرد و برای زنان حق رأی قائل شد. جمهوری دوم به شدت تحت حکمرانی تندروهای چپگرا بود. در شرایطی که وضع اقتصادی بدتر میشد سیاست اسپانیا هر چه بیشتر به سمت تندروی و خشونت در حرکت بود.
داود شهیدی در مورد تندرویهای محصص در کارهایش از جواد مجابی نقل قول میکند که در مورد محصص میگفت: محصص معنی ترس را نمیفهمد حتی اگر برایش توضیح داده شود.
در ژوئیۀ ۲۰۲۱ سایت دیلی ماوریک افشا کرد که حکومت بریتانیا در طول ۵ سال به گروههای تندروی اسلامی از جمله جبههالنصره کمک مالی میکردهاست. مبلغ این کمکها ۳۵۰ میلیون پوند استرلینگ برابر با ۴۷۷ میلیون دلار اعلام شدهاست.
«جماعت به عنوان یک تشکل فراگیر در تمامی مناطق اهلسنت فعالیت داشته و استراتژیاش این بوده که علیرغم برخی بیمهریها نباید اجازه بدهیم دو اتفاق ناگوار بیفتد؛ نخست، رسیدن به درجهٔ «یأس» به سبب اعمال محدودیتها که نتیجهٔ آن بیتفاوتی نسبت به سرنوشت جامعه و ترقی و وفاق آن خواهد بود؛ دوم رسیدن به نقطهٔ تندروی و افراط.»
بنالید درویشی از ضعف حال برِ تندرویی خداوند مال