تلقی

معنی کلمه تلقی در لغت نامه دهخدا

تلقی. [ ت َ ل َق ْ قی ] ( ع مص ) دیدار کردن. || پیش آمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). پیش باز شدن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || واگرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). چیزی از کسی فراگرفتن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). تلقن. ( اقرب الموارد ). || باردار گردیدن زن و متلق ة ( متلقی ) نعت است از آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( در تصوف ) فراگرفتن آنچه از حق بر تو وارد شود. ( از تعریفات جرجانی ).
تلقی. [ ت َ ل َق ْ قی ] ( از ع ، اِمص ) مأخوذ از عربی ، ملاقات و پذیرفتن چیزی. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه تلقی در فرهنگ معین

(تَ لَ قِّ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) آموختن . ۲ - ملاقات کردن ، برخورد کردن . ۳ - (اِمص . ) فراگیری ، آموزشی . ۴ - دیدار، برخوردن ، پذیرش .

معنی کلمه تلقی در فرهنگ عمید

۱. ملاقات کردن، دیدار کردن، برخورد کردن.
۲. پذیرفتن.
۳. دریافتن، ادراک کردن.
۴. فراگرفتن چیزی از کسی.

معنی کلمه تلقی در فرهنگ فارسی

ملاقات کردن، دیدارکردن، برخوردکردن، پذیرفتن
۱ -( مصدر ) آموختنفرا گرفتنفرو گرفتن . ۲ - ملاقات کردن برخورد کردن . ۳ - پذیرفتن . ۴ -( اسم ) فرا گیری آموزشی.۵ - دیدار برخورد . ۶ - پذیرش . جمع : تلقیات .
ماخوذ از تازی ملاقات و پذیرفتن چیزی .

معنی کلمه تلقی در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تُلَقَّی: به تو القاء میشود
معنی تُلْقِیَ: می افکنی
معنی تَلَقَّوْنَهُ: آن را تلقّی می کردید(تلقی قول ، به معنای گرفتن و پذیرفتن سخنی است که به انسان القاء میکنند )
معنی مَشْرِقَیْنِ: دو مشرق - مشرق و مغرب (مراد از مشرقین مشرق و مغرب است که در آن جانب مشرق غلبه داده شده .یا اینکه چون زمین کروی است هرسمتی که نسبت به نقطه ای از کره زمین مغرب می باشد نسبت به قرینه ی مرکزی آن نقطه مشرق تلقی می شود )
معنی مُتَلَقِّیَانِ: دو گیرنده (کلمه تلقی و تلقن به معنای گرفتن است . و مراد از متلقیان در عبارت " إِذْ یَتَلَقَّی ﭐلْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ ﭐلْیَمِینِ وَعَنِ ﭐلشِّمَالِ قَعِیدٌ " دو فرشتهای است که موکل بر انسانند ، و عمل او را تحویل گرفته آن را با نوشتن حفظ میکنند )
معنی یَتَلَقَّی: می گیرد (کلمه تلقی و تلقن به معنای گرفتن است . و مراد از متلقیان در عبارت " إِذْ یَتَلَقَّی ﭐلْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ ﭐلْیَمِینِ وَعَنِ ﭐلشِّمَالِ قَعِیدٌ " دو فرشتهای است که موکل بر انسانند ، و عمل او را تحویل گرفته آن را با نوشتن حفظ میکنند )
معنی إِمَّا: اگر- یا - چون (کلمه إمّا مرکب است از ان شرطیه و مای زائده ، و اگر این ما ، زائده نبود جائز نبود که نون تاکید ثقیله در آخر فعل شرط در عباراتی نظیر"إِمَّا یَبْلُغَنَّ " بیاید ، در آید ، اثر ماء زائده این است که چنین کاری را تجویز میکند. از طرفی ترکیب د...
معنی مَشَارِقِ: مشرق ها - محلهای طلوع - مشرق و مغرب ها (مراد از مشرقین مشرق و مغرب است که در آن جانب مشرق غلبه داده شده یا اینکه چون زمین کروی است هرسمتی که نسبت به نقطه ای از کره زمین مغرب می باشد نسبت به قرینه ی مرکزی آن نقطه مشرق تلقی می شود از طرفی با همین فرض ...
معنی مَغَارِبِ: مغربها - محلهای غروب (چون زمین کروی است هرسمتی که نسبت به نقطه ای از کره زمین مغرب می باشد نسبت به قرینه ی مرکزی آن نقطه مشرق تلقی می شود از طرفی با همین فرض می توان برای کره ی زمین مشرقها و مغربهای فراوان تصور نمود یا اینکه منظور از کلمه مغارب نقطهه...
معنی مَغَارِبَهَا: مغربش - محلهای غروبش (چون زمین کروی است هرسمتی که نسبت به نقطه ای از کره زمین مغرب می باشد نسبت به قرینه ی مرکزی آن نقطه مشرق تلقی می شود از طرفی با همین فرض می توان برای کره ی زمین مشرقها و مغربهای فراوان تصور نمود یا اینکه منظور از کلمه مغارب نقطهه...
معنی مَغْرِبَیْنِ: دو مغرب - دو محل غروب (چون زمین کروی است هرسمتی که نسبت به نقطه ای از کره زمین مغرب می باشد نسبت به قرینه ی مرکزی آن نقطه مشرق تلقی می شود از طرفی با همین فرض می توان برای کره ی زمین مشرقها و مغربهای فراوان تصور نمود یا اینکه منظور از کلمه مغارب نقطه...
ریشه کلمه:
لقی (۱۴۶ بار)
[ویکی فقه] تلقی (ابهام زدایی). تلقی ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا عنوان برای کتاب های ذیل باشد: معانی• تلقی قرائت، به معنای شنیدن قرائت از زبان استاد توسط قاری• تلقی رکبان، استقبال شهروندان از کاروانهای تجاری در بیرون شهر کتاب ها• تلقی النبی ألفاظ القرآن ، تألیف عبدالسلام مقبل المجیدی، کتابی پیرامون دریافت وحی توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) از طرف جبرئیل
...

معنی کلمه تلقی در ویکی واژه

آموختن.
ملاقات کردن، برخورد کردن.
فراگیری، آموزشی.
دیدار، برخوردن، پذیرش.

جملاتی از کاربرد کلمه تلقی

و اما کرامت آن بود که زن را مکرم دارد به چیزهایی که مستدعی محبت و شفقت بود، تا چون از زوال آن حال مستشعر باشد به حسن اهتمام امور منزل و مطاوعت شوهر را تلقی کند و نظام مطلوب حاصل شود. و اصناف کرامات در این باب شش چیز باشد:
در سال ۱۹۸۴ میلادی او معاهده وجده را با حسن دوم پادشاه مراکش باهدف اتحاد دو کشور، امضاء کرد و بر اساس این اتحاد، در زمینه‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مشارکت داشته باشند و مراکش به حمایت خود از جبهه ملی نجات لیبی پایان دهد، در مقابل لیبی نیز از جبهه پولیساریو حمایت نکند. در سال ۱۹۸۶ میلادی حسن دوم در شهر افران، با شیمون پرز نخست‌وزیر وقت اسرائیل دیدار کرد. این دیدارها از جانب دولت لیبی خیانت و پیمان‌شکنی تلقی شد و موجبات نقض معاهده را فراهم آورد.
ولیک حیف که بر مرده می‌کنم تلقین!
ز آدم یافت تلقین شیث و از شیث سبق آموخت ادریس مکرم
داستان دربارهٔ یک زن نسبتاً پیر به نام آلیو می‌باشد که ظاهراً خیلی بداخلاق و کج‌خلق است اما در واقع وی بسیار آرام و منطقی است و سعی دارد همواره به اطرافیانش کمک‌های زیادی بکند اگرچه ظاهر فربینده اش موجب شده‌است که حتی فرزندانش او را یک مادر وحشتناک تلقی کنند و از وی دوری کنند.
کسایی از وجود چنین ارتباطاتی در عصر شکوفایی تمدن اسلامی یاد می‌کند که سفر به مراکز علمی یکی از شیوه‌های رایج ارتباطات علمی بوده‌است. وی به نقل از ابن خلدون می‌نویسد: همانا سیر و سفر در جستن دانش‌ها و دیدار استادان بر کمال تعلیم می‌افزاید و سبب این است که افراد بشر، اخلاق و معارف و روش‌های مذهبی و فضائل علمی را که در آن ممارست دارند گاهی از طریق روش علمی و آموزش و القا فرا می‌گیرند و گاه به شیوه تقلید و تلقین و به صورت حضور مستقیم در مجالس، ولی دستیابی به ملکات از راه ارتباط مستقیم پایدارتر است.
در ۲۱ ژانویه ۲۰۲۱، رئیس‌جمهور آرژانتین، آلبرتو فرناندز اولین رهبر آمریکای لاتین شد که از طریق اسپوتنیک ۵ که اخیراً تصویب شده، علیه این بیماری تلقیح شد.
و دریافت این علم بدان حاصل شود که مرد از وجود خویش بزاید تا بدین زادن از لدن خویش به لدنی حق رسد چنانک خواجه را علیه الصلوه فرمود «وانک لتلقی القران من لدن حکیم علیم» و عیسی علیه السلام میفرماید «لم یلج ملکوت السموات و الارض من لم یولدمر تین».
یاوران آن وزیر حیله گر کرده تلقین بر وزیران دگر
ز مستی کن لب جان بخش را تلقین گویایی جهان چون چشم سوزن تنگ بر چشم مسیحا کن
لما تلا هواک صفاتا لمهجتی فیها حمائم یتلقین ما تلا
دوش پیری به مریدی این ذکر کرد تلقین که یکی ز اوراد است
باد نفرین بر جلال الدین تو کو نمود این نکته ها تلقین تو
علم معنی سرفراز دین ماست در دو عالم آیهٔ تلقین ماست