تلطف

معنی کلمه تلطف در لغت نامه دهخدا

تلطف. [ ت َ ل َطْ طُ ] ( ع مص ) بر یکدیگر نرمی کردن. ( منتهی الارب ). لطف کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). نرمی نمودن و مهربانی کردن. ( آنندراج ). نرمی کردن. ( ناظم الاطباء ). ترفق. ( اقرب الموارد ) :
دست بر پشت مار مالیدن
به تلطف نه کار هشیار است.سعدی.رجوع به تلطف کردن و تلطف نمودن شود.
|| خشوع کردن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و این معنی با معنی پیشین متقارب است. ( اقرب الموارد ). || حیله کردن بر کسی تا جائیکه به اسرار او آگاه گردد. ( از اقرب الموارد ). || درنگریستن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ).

معنی کلمه تلطف در فرهنگ معین

(تَ لَ طُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) نرمی کردن ، مهربانی کردن .

معنی کلمه تلطف در فرهنگ عمید

نرمی و مهربانی کردن، اظهار لطف و محبت کردن.

معنی کلمه تلطف در فرهنگ فارسی

نرمی ومهربانی کردن، اظهارلطف ومحبت کردن
۱ - ( مصدر ) نرمی کردن مهربانی کردن . ۲ - چربدستی کردن چابکی ورزیدن . ۳- ( اسم ) نرمی مهربانی . ۴ - چربدستی چابکی . جمع : تلطیفات .

معنی کلمه تلطف در ویکی واژه

نرمی کردن، مهربانی کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه تلطف

بدین ها روی صحرا را بیاراست تلطف ها نمود و عذرها خواست
قوله مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بو جعفر قاینی گفت که اللَّه تعالی نواخت درویشان و مراعات ایشان بجایی رسانید که از هفت روی مواسات ایشان از توانگران درخواست، یکی از روی امر چنانک گفت أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ، أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ. دیگر از روی تلطف چنانک گفت مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً سوم از روی وعد و افزونی پاداش. چنانک گفت مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ
زان تلطف هیچ صوفی خوش نشد که میان غزو خنجر کش نشد
۱۵- ۲ آذر ۱۲۸۶: «شش نفر عضو برگزیده انجمن محلی به اتفاق حکمران روز دوشنبه دوم آذر ۱۲۸۶ به در دکا نها و بازار رفته و اظهار تلطف و مهربانی کردند. مقرر شد که عجالتاً هفته‌ای سه روز ایام دوشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه از چهار ساعت به غروب مانده جلسه انجمن محلی دایر و شش نفر وکیل انجمن نیز مشغول تکالیف خود باشند.»
گویند به سمع ملک غور رسانیدند که انوری تو را هجا گفته است، به ملک هرات نوشت و انوری را طلب کرد و نسبت به وی اظهار تودد و تلطف نمود اما مقصودش انتقام بود و ملک هرات آن را به فراست دریافت اما آن را به صریح نمی توانست نوشت در مکتوبی که از برای مطالبه انوری می نوشت این بیتها را درج کرد:
سبط حیدر آمد از غیرت به جوش با تلطف گفت کای عمّه خموش
و یکی را گفتند، «برادر تو از دین بگردید و در معصیتی افتاد. چرا از وی نبری؟» گفت، «وی را به برادری امروز حاجت است که افتاده است. دست از وی چون بازدارم، بلکه دست وی گیرم تا ورا به تلطف از دوزخ برهانم». و در بنی اسرائیل دو دوست بودند، بر سر کوه عبادت کردندی. یکی به شهر آمد تا چیزی خرد، چشم وی بر زنی خراباتی افتاد و عاشق شد و درمانده. با وی بنشست. چون چند روز برآمد، آن دیگر به طلب وی آمد و حال وی بشنید. به نزدیک وی شد. وی از شرم گفت، «من خود تو را نمی دانم». گفت، «ای برادر دل مشغول مدار که مرا بر تو هرگز آن شفقت و دوستی نبوده است که اکنون هست». و برخاست و توبه کرد و با وی برفت. پس طریق بوذر به سلامت نزدیکتر است، اما این طریقت لطیف تر است و فقیه تر است که این لطف راهی بود به توبه وی و در روز درماندگی به برادران دینی حاجت بود. چگونه فروگذارند؟
ابوالدردا می گوید، «من گاه گاه خویشتن را به لهو آسایش دهم تا نشاط حق بازآید». علی (ع) می گوید، «چون دل را بر دوام به کره فرا کاری داری نابینا شود». و این همچنان بود که طبیب باشد که بیمار را گوشت دهد، اگرچه محرور بود، تا قوت وی باز آید و طاقت دارو دارد و کسی در صف قتال به هزیمت شود تا خصم از پس او برود و آنگاه ناگاه برگردد و بر وی زند. و استادان چنین حیلتها بسیار کنند. در راه دین همه جنگ و مناظره است با نفس و با شیطان و به تلطف و به حیلت حاجت آید و آن نزدیک بزرگان دین پسندیده آید، اگرچه علمای ناقص راه بدان نبرند.
با یار جفا جوی پس از هجر دراز کردم به تلطف سخن وصل آغاز
بر قامت ما کسوت تقصیر بریدند تا زیب خداوند شود عفو و تلطف
گل سیراب را خواهندگی کرد تلطفها نمود و بندگی کرد