تلالا. [ ت َ ] ( اِ صوت )نفس و صوت خوانندگی و گویندگی و آنرا تلالا و تلاتلا نیز گویند. ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ). آواز و صدای خوانندگی و سازندگی. ( ناظم الاطباء ). و آن را تللی و یللی نیز گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). رجوع به تلاتلا شود. || ( اِ ) در بیتهای زیر از خاقانی ، امیرخسرو، که دومی را صاحب آنندراج شاهد معنی اول آورده است بجای تلالؤ و بهمان معنی آمده است : چندان بمان که ماه نو آید عیان ز شرق وز سوی غرب شمس تلالا برافکند.خاقانی.از پختگی در برگ رز بی پای و بی سر سایه خز بس کآفتاب میوه پز بر وی تلالا داشته.امیرخسرو ( از آنندراج ).رجوع به تلالؤ شود.
معنی کلمه تلالا در فرهنگ معین
(تَ ) (اِ. ) ۱ - رکن تقطیع موسیقی قدیم . ۲ - صوت ، خوانندگی ، آواز.
معنی کلمه تلالا در فرهنگ عمید
بانگ، آواز، صوت.
معنی کلمه تلالا در فرهنگ فارسی
بانگ، آواز، صوت، خوانندگی، صدای خوانندگی ( اسم ) ۱ - رکن تقطیع موسیقی قدیم . ۲ - صوت خوانندگی آواز .
معنی کلمه تلالا در ویکی واژه
رکن تقطیع موسیقی قدیم. صوت، خوانندگی، آواز.
جملاتی از کاربرد کلمه تلالا
عوارض، گرچه نادر است و شامل ترومبوز سیاهرگی، اختلالات بینایی، واکنش آلرژیک، ترومبوفلبیت، نکروز پوست و هایپرپیگمانتاسیون یا قرمزی ناحیه درمان است.
چندان بمان که ماه نو آید عیان ز شرق وز سوی غرب صبح تلالا برافکند
عروس الهوی بدر تلالا فی الدجی علیها دماء العاشقین خمار
من رای درا تلالا نوره وسط الفؤاد بیننا و بینه قبل التجلی الف واد
الحمدلله الذی نور وجه حبیبه بتجلیات الجمال فتلالامنه نوراً، و ابصر فیه غایات الکمال ففرح به سروراً، فصدره علی یده و صافاه و آدم لم یکن شیئاًمذکورا و لا القلم کاتباً و لااللوح مسطوراً، فهو مخزن کنزالوجود و مفتاح خزاین الجود و قبلة الواجد و الموجود و صاحب لواء الحمد و المقام المحمود، الذی لسان مرتبته یقول:
اختلالات کلیوی جنین که منجر به افزایش تولید ادرار در دوران بارداری میشود.
ما نخستین روز که پیوند آمیز و آویز استوار کردیم بز و میش بیگانه و خویش دارای کیش و ریش خداوند پس و پیش هر چه بود هر که بود در بسته یک رسته به بست و گشاد و سپرد و نهاد تو بازماندیم. با یک شهر نرینه زود جفت مادینه در سفت و خفت بی کابین و سپار و سپوز مفت، دیگر چه گوئی و چه جوئی. امیدوارم بار خدای پاداش و کیفر ما و او را دیر و یا زود در آستین نهد و میانه من واین گروه شباره داوری های راستین فرماید. چون چشمک باز دیرینه روز خاتون وار و خواجه سار مهرسوز و کینه توز نبود و مهر و آویزی به یاسای دزدی در و آئین زن بمزدی بر فراخ روده و سینه سوز نداشت گفتم تواند شد به دیگر کالا که والاتر از این بود و چون پائین خویش بالا گرفت هست و بود فرماید و بی ترانه تلالا و فسانه علالا دل و دست بدین چشمک که مرا چشم است و جهان را پشم نیالاید این بچه پر آرزو و زال تا سه هیچ سیر هم این شد که دیدی و آن گفت که شنیدی، شعر:
الشمس قد تلالا من غیر احتجاب و النصر قد توالی من غیر اجتهاد
این دو اختلال، تک دورهای یا مکرر به عنوان «اختلالات افسردگی»، در دسته «اختلالات خلقی» طبقهبندی میشوند.
خودایمنی دستهای از اختلالات دستگاه ایمنی است که در آن برخی از سلولها و مولکولهای درون بدن، بیگانه تلقی شده و به اشتباه مورد حملهٔ دستگاه ایمنی بدن قرار میگیرند. به این ترتیب علیه سلولهای خودی پاسخ ایمنی ایجاد میشود و دستگاه ایمنی به مبارزه با آنها میپردازد.
چو من از باده توحید مستم بگو ای مطرب خوش خوان تلالا
روشنی در عرصه عالم که از شب تیره بود از تلالاهای صبح عالم آرا افکنند
ز جام شوق او مستیم و خوشحال تتن تن، تن تتن، تن تن، تلالا
افدی قمرا لاح علینا و تلالا ما احسنه رب تبارک و تعالی
آنتی گلوکوکورتیکوئیدها میتوانند داروهای ضد افسردگی مؤثر برای زیر مجموعه ای از اختلالات خلقی خاص باشند، اما استفاده از آنها به دلیل عوارض جانبی محدود شدهاست.