تقیه

معنی کلمه تقیه در لغت نامه دهخدا

( تقیة ) تقیة. [ ت َ قی ی َ ] ( ع مص ) پرهیز کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ). || پرهیزکاری. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ). پنهان کردن مذهب خویش. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). و رجوع به خاندان نوبختی ص 59 و 66 و 75 شود. آوردن بزبان از روی صلاح وقت چیزی را که در دل غیر آن باشد. ( ناظم الاطباء ). خودداری از اظهار عقیده و مذهب خویش در مواردی که ضرر مالی یا جانی یا عرضی متوجه شخصی باشد. ( فرهنگ فارسی معین ). پنهان کردن مذهب خود یا احتیاط در مقابل کسی که مذهب دیگری دارد. ( از دزی ج 1 ص 149 ). || ( اصطلاح فقه ) تقیة اسم است ازاتقی یتقی اتقائاً و تاء آن بدل از واو است چنانکه در تهمه و تخمه. و مراد از آن تحفظ از ضرر غیر است بوسیله موافقت کردن با او در قول یا فعل مخالف حق.

معنی کلمه تقیه در فرهنگ معین

(تَ یِّ ) [ ع . تقیة ] (مص ل . ) ۱ - پرهیز کردن . ۲ - خودداری از آشکار کردن مذهب خویش برای حفظ جان .

معنی کلمه تقیه در فرهنگ عمید

۱. (فقه ) خودداری از اظهار عقیده و مذهب، یا تظاهر برخلاف عقیده.
۲. (فقه ) خود را هم مذهب دیگران نشان دادن برای حفظ جان.
۳. [قدیمی] پرهیزکاری.
۴. [قدیمی] پرهیز کردن.

معنی کلمه تقیه در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) پرهیز کردن خودداری کردن . ۲ - ( اسم ) پرهیزگاری خود داری . ۳ - خودداری از اظهار عقیده و مذهب خویش در مواردی که ضرر مالی یا جانی یا عرضی متوجه شخص باشد .

معنی کلمه تقیه در دانشنامه آزاد فارسی

تَقیّه
اصطلاحی در کلام و فقه اسلامی به معنای پنهان کردن حق و مخفی نگاه داشتن اعتقاد به آن در برابر مخالفان به منظور اجتناب از ضرر. تقیه کننده، برخلاف منافق، در باطن به حق اعتقاد دارد. این واژه به صورت فعل در آل عمران، ۲۸ به کار رفته است. به نظر شیعیان تقیه جایز و گاه واجب و در مواردی نیز حرام است. آنان برای صحت تقیه از قرآن (بقره، ۱۷۳؛ ۱۸۵؛ ۱۹۵؛ آل عمران، ۲۸؛ نحل، ۱۱۵؛ انعام، ۱۴۵؛ حج، ۷۸) و حدیث و ادلۀ عقل و سیرۀ عقلا دلیل می آورند. فقها تقیه را اگر برای حفظ جان باشد واجب و اگر برای حفظ مال باشد مباح می دانند. همچنین اگر تقیه برای جلب محبت مخالفان و مدارا با ایشان باشد مستحب است و اگر به مرگ بی گناهی بینجامد حرام است. تکالیفی که به صورت تقیه ای به جا آورده شده مجزی است و قضا ندارد. عقود جاری شده به صورت تقیه ای نیز اگر تدارک مجددشان مقدور نباشد، کفایت می کنند. امامان شیعه، شیعیان را به این کار تشویق کرده اند و گاه خود نیز در روایات، تقیه پیش گرفته اند. براساس فقه شیعی عباداتی که به تقیه و به صورت نادرست و مطابق با مذهب مخالف به جا آورده شود قضا ندارد. اما در احکام وضعی در صورتی درست است که امکان تدارک آن پس از رفع اضطرار تقیه ای ممکن نباشد.

معنی کلمه تقیه در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] تَقیه ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر قلبی خود به دلایلی خاص است. ادله قرآنی، روایی و عقلی بر جواز تقیه دلالت دارند.
بحث تقیه در قرون نخستین هجری از مباحث متداول کلامی و فقهی بوده است. در ماجرای محنت در عصر مأمون، بنا به نقل مورخان، برخی دانشمندان اسلامی به سبب تهدید و ارعاب خلیفه، مجبور به پذیرفتن ظاهری نظریه خلقِ قرآن شدند که می توان آن را مصداق تقیه دانست.
شیعیان بیش از سایر پیروان مذاهب اسلامی به التزام به روش تقیه شهرت یافته اند. علت این گرایش را فشارهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... بر شیعیان و وجود عناصر باطنی در برخی فرقه های شیعی، دانسته اند. برخی نویسندگان اهل سنّت، تقیه را از نقاط ضعف شیعیان دانسته اند و علمای شیعه به این انتقادات پاسخ داده اند.
[ویکی اهل البیت] «تقیّه» اسم مصدر اتّقاء است که در آن تاء بدل واو آمده، مانند «تهمة». این کلمه در لغت به معنای پرهیز از خطر می باشد.
«تقیه» در اصطلاح شرع یعنی خودداری از اظهار عقیده و مذهب خویش در مواردی که ضرر مالی یا جانی یا عرضی(آبرو) متوجه شخص باشد؛ و به تعبیر دیگر: رهانیدن خویش از خطری که از ناحیه دیگری به انسان متوجه است، با گفتار یا کردار، بر خلاف وظیفه اولیه شرعیه.
قرآن کریم در این باره می فرماید: «لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شیء الاّ أن تتّقوا منهم تقیةً و یحذّرکم الله نفسه و الی الله المصیر»; اهل ایمان را نشاید که مؤمنان را واگذارند و کافران را به دوستی گزینند و هر که چنین کند رابطه اش با خدا گسیخته است جز اینکه بخواهد از این رهگذر، شرّ آنها را از خود دفع سازد. (سوره آل عمران: 28)
تقریباً عموم مذاهب اسلامی بر جواز تقیه در شرایط خاص خود اتفاق نظر دارند و تنها از برخی گروههای مُحَکِّمه در منابع فرقه شناسی گزارش شده است که تقیه را در هیچ شرایطی جایز نمی شمردند. در نقطۀ مقابل، شیعه به وجوب تقیه در برخی شرایط تصریح نموده اند و تأکید بسیاری بر عمل به آن در این شرایط دارند؛ در حالی که تنها جواز آن از اهل سنت گزارش شده است
مسئله تقیه و رعایت آن در مذهب شیعه رائج و معمول بوده، زیرا پیشوایان این مذهب، یعنی امامان و اوصیاء معصوم رسول الله (صلی الله علیه و اله) در عصر حکّام بنی امیه و بنی عباس ـ که از نظر شیعه زمامداران باطل و غاصبان مقام خلافت می باشند ـ می زیسته اند، و با توجه به موقعیت اجتماعی امامان و اعتقادی که بخش عظیمی از مردم به اولویت آنها به مقام زمامداری مسلمین داشته اند، زمامداران وقت، آنها را برای مقام خویش خطر قطعی می پنداشته و از نفوذ آنها سخت در هراس بوده اند؛ لذا پیوسته آنها را زیر نظر می داشته، و آنان در کنار چنان حکّامی در محدودیت شدید می زیسته اند. از این رو بسا می شده ـ به منظور حفظ جان خود و جان پیروانشان ـ مسئله ای را بر خلاف واقع و بر وفق نظر علماء مورد تأیید حکومت وقت، بیان می داشته اند. و گاه می شده که خود امام در مورد حکمی از احکام بر خلاف علم خود و به مقتضای تقیه عمل می کرده، چنانکه اگر حاکم وقت، روزی را که از نظر امام، روز آخر ماه رمضان بود، عید فطر اعلام می کرد، امام نیز به ناچار آن روز را افطار می نمود.
مرحوم طبرسی ذیل آیه: «و اذا رأیت الذین یخوضون فی آیاتنا فاعرض عنهم...فلا تقعد بعد الذکری مع القوم الظالمین)(انعام:68)، نوشته است که جبائی (از مفسرین اهل سنت) گفته: «این آیه دلالت دارد بر بطلان قول شیعه که تقیه را بر پیغمبر و امام جایز می دانند».
سپس مرحوم طبرسی در پاسخ می گوید: «شیعه در موردی تقیه را بر امام جایز می داند که آن حکم، قبلاً بیان شده باشد و حجت بر مکلف تمام باشد، و اما اگر تنها راه دسترسی مکلف به حکم همین مورد باشد، امام را نرسد که در آن مورد تقیه کند».
[ویکی حج] «تقیه»، در اصطلاح عبارت است از: صیانت خویش از صدمه دیگری با ابراز همسویی با او در گفتار یا رفتار مخالف حق؛ و به تعبیر دیگر، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به آن در برابر مخالفان به منظور تحفّظ از زیان دینی و دنیایی.
یکى از مسائلى که در تمامی جمعیت های بشری و در بین همه ادیان الهی و مکتب حیات بخش اسلام به عنوان یکى از اصول مسلم پذیرفته شده است، «اصل تقیه» می باشد؛ زیرا انسجام و اتحاد هر جامعه بشری در برابر دشمن مشترک، از ضرورت هاى اجتناب ناپذیر است که تقیه، در حفظ و گسترش آن نقش بسزایی دارد.
در تقیه بر خلاف نفاق ـ که موضوع آن پنهان کردن شرک و باطل و تظاهر به حق است ـ مؤمن به دلیل بیم از رسیدن ضرر به او از اظهار حقیقت خودداری می کند. تقیه در حقیقت از یک سو، سپر دفاعی برای مؤمن جهت مصون ماندن از تعرّض دشمن و تحفّظ از خطرهای جانی و مالی است و از دیگر سو موجب پیشگیری از اختلاف و خون ریزی و حفظ مذهب و مصالح اجتماعی است.
[ویکی فقه] تقیه (ابهام زدایی). تقیه ممکن است در معانی ذیل و یا در مقالات ذیل به کار رفته باشد: • تقیه (فقه)، ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر و اعتقاد قلبی• تقیه از نگاه شیعه، معنای تقیه و شرایط تقیه از منظر شیعه• تقیه در عمل، تقیه در عمل به عمل نکردن مطابق احکام و یا عقاید مذهب حق به سبب ترس از مخالفان• تقیه در فتوا، تقیه در فتوا به کتمان حکم واقعی و ابراز حکم موافق مخالفان• اجماع تقیه ای، بیان رأیِ شنیده شده از امام (علیه السلام) - در زمان حضور - در قالب اجماع ، به سبب تقیه• احکام تقیه ای، احکام ثانوی واقعی در حالت خوف از دشمن• اخبار تقیه، روایات صادر شده در مقام تقیّه و بیان کننده حکم تقیّه• اهداف تقیه، تقیه به معنای ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر و اعتقاد قلبی• پاسخ شبهات تقیه، تقیه به معنای ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر و اعتقاد قلبی
...
[ویکی فقه] تقیه (ادله). تقیه مخفی کردن حق و مخفی نگاه داشتن اعتقاد به حق و پرده پوشی از مخالفان است؛ و اینکه در مقابل ایشان چیزی را که به دین یا دنیای تو ضرر می رساند انجام ندهی.ادله قرآنی، روایی و عقلی بر جواز تقیه دلالت دارند.شیعه و اکثر اهل سنت تقیه را لازم ولی در مقابل برخی اهل سنت آن را نامشروع می دانند. علمای مسلمان در بخش ادله روایی به دیدگاه رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، صحابه، تابعین و بزرگان اهل سنت که به لزوم تقیه اسرار دارند اشاره کرده اند.
علما و فقهای شیعه در تعریف تقیه، عبارات متفاوتی دارند؛ اما از نظر مضمون تقریباً همه به یک مطلب اشاره دارند.
← شیخ مفید
علاوه بر دلیل عقلی که برای مشروعیت تقیه اقامه می شود، از دلایل نقلی از جمله: آیاتی از قرآن کریم، احادیث نبوی که شیعه و سنی آن را نقل کرده اند، اجماع فقها و... می توان سود برد که به طور اختصار در این باره بحث خواهیم کرد.
← ادله عقلی
۱. ↑ مفید، محمد بن محمد، تصحیح اعتقادات الامامیة، ج۱، ص۱۳۷.
...
[ویکی فقه] تقیه (دیدگاه اهل سنت). علمای مسلمان در تعریف تقیه، عبارات متفاوتی دارند اما از نظر مضمون تقریباً همه به یک مطلب اشاره دارند و آن مخفی کردن حق از دیگران و یا اظهار خلاف آن، برای در امان ماندن از شرّ دشمنان و یا به جهت مصلحتی که ارزشش بیشتر از اظهار حق باشد. البته برخی اهل سنت به جای کلمه تقیه گاهی از کلمه «اکراه» و گاهی «مدارا با مردم» استفاده کرده اند. یکی از وقایعی که پیرامون آن می شود نظریات علمای اهل سنت را بررسی کرد فتنه ای است که تاریخ نویسان اهل سنت از آن به «محنة خلق القرآن» یاد می کنند. در این موضوع علمای اهل سنت تقیه کردن مردم را تأیید و به آن مشروعیت بخشیده اند.
آنچه از کلمات علمای اهل سنت استفاده می شود، این است که ایشان بر مشروعیت تقیه اذعان دارند و در هنگام ضرورت از آن استفاده کرده اند؛ این نکته از کلمات علمای اهل سنت در تعریف تقیه به روشنی قابل رأیت است:
← محمد بن جریر طبری
آنچه از کلمات علمای اهل سنت استفاده می شود، این است که آنها نیز همانند پیروان اهل بیت بر مشروعیت تقیه اذعان دارند و در هنگام ضرورت از آن استفاده کرده اند؛ البته برخی چون نخواسته اند که اعتقاد شیعیان را در مشروعیت تقیه تأیید کنند، اسم آن را عوض و به جای تقیه گاهی از کلمه «اکراه» و گاهی «مدارا با مردم» استفاده کرده اند.علاوه بر آنچه که از قول فخر رازی، ابن خازن، عینی، آلوسی، تاج الدین حنفی، عبد الرحمن سعدی و... در شأن نزول آیات تقیه گذشت، بسیاری دیگر از علمای اهل سنت در کتاب های حدیثی و تفسیری خود، بر مشروعیت تقیه تصریح کرده اند.هر چند که عبارت های ابن بطال، ابن کثیر دمشقی و قرطبی، ارزش و صراحت بیشتری در مشروعیت تقیه دارد؛ اما به ترتیب سال وفات علمای اهل سنت، عبارت هایشان نقل می کنیم:
← قتادة بن دعامه
در تاریخ وقایعی از سیره عملی علمای اهل سنت آمده است که از مسلمان تقیه کرده اند:
← ابوحنیفه
...
[ویکی فقه] تقیه (دیدگاه صحابه). تقیه به معنای مخفی کردن حق و مخفی نگاه داشتن اعتقاد به حق و پرده پوشی از مخالفان است؛ و اینکه در مقابل ایشان چیزی را که به دین یا دنیای انسان ضرر می رساند انجام ندهد. اکثر مسلمین تقیه را لازم ولی در مقابل برخی اهل سنت آن را نامشروع می دانند.در مقابل موافقین مشروعیت تقیه ادله متعددی من جمله سیره عملی صحابه پیامبر و وقایع تاریخی مستندی را که مشعر بر مشرعیت تقیه است ذکر کرده اند.
تقیه به معنای دست برداشتن کامل از عقیده نیست؛ بلکه نوعی دیگر از مبارزه برای مکاتب و گروه هایی است که خطر انقراض را احساس می کنند و در حقیقت تغییر شکل مبارزه از شیوه مستقیم به حالت غیر مستقیم و از رویاروئی آشکارا به مبارزه مخفیانه است؛ زیرا در این برهه، تنها این روش است که آنها را از خطر نابودی کامل حفظ می کند.
تقیه صحابی پیامبر از مسیلمه کذاب
روایت فخر الدین رازی در تفسیرش در باره تقیه صحابی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) از مسیلمه کذاب:«قال الحسن اخذ مسیلمة الکذاب رجلین من اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم فقال لاحدهما: اتشهد ان محمدا رسول الله؟ قال: نعم نعم نعم، فقال: افتشهد انی رسول الله؟ قال: نعم، وکان مسیلمة یزعم انه رسول بنی حنیفة، ومحمد رسول قریش، فترکه ودعا الآخر فقال اتشهد ان محمدا رسول الله؟ قال: نعم، قال: افتشهد انی رسول الله؟ فقال: انی اصم ثلاثا، فقدمه وقتله فبلغ ذلک رسول الله صلی الله علیه وسلم، فقال: اما هذا المقتول فمضی علی یقینه وصدقه فهنیئا له، واما الآخر فقبل رخصة الله فلا تبعة علیه.»
فخر رازی شافعی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر او مفاتیح الغیب، ج۸، ص۱۹۳.
ابن حزم اندلسی در المحلی می نویسد:«وقد رُوِّینَا من طَرِیقِ شُعْبَةَ قال نا ابو حَیَّانَ یحیی بن سَعْدٍ التَّیْمِیُّ عن ابیه قال قال لی الْحَارِثُ بن سُوَیْدٌ سَمِعْت عَبْدَ اللَّهِ بن مَسْعُودٍ یقول ما من ذِی سُلْطَانٍ یُرِیدُ اَنْ یُکَلِّفَنِی کَلاَمًا یَدْرَاُ عَنِّی سَوْطًا او سَوْطَیْنِ اِلاَّ کُنْت مُتَکَلِّمًا بِهِ؛
ابن حزم ظاهری، علی بن احمد، المحلی، ج۷، ص۲۱۲.
...
[ویکی فقه] تقیه (دیدگاه فریقین). علمای مسلمان در تعریف تقیه، عبارات متفاوتی دارند؛ اما از نظر مضمون تقریباً همه به یک مطلب اشاره دارند و این نکته در همه آنها مشترک است که: تقیه، یعنی مخفی کردن حق از دیگران و یا اظهار خلاف آن، برای در امان ماندن از شرّ دشمنان و یا به جهت مصلحتی که ارزشش بیشتر از اظهار حق باشد. الیته برخی اهل سنت به جای کلمه تقیه گاهی از کلمه «اکراه» و گاهی «مدارا با مردم» استفاده کرده اند.علمای مسلمان حکم عقل را نیز تأیید بر این مسأله می دانند که اگر بین عمل به وظیفه فردی، با شوکت و عزت و قدرت اسلام تقابل و تزاحم باشد، یا بین حفظ جان و عملی واجب یا حرام تقابل صورت گیرد، در این هنگام وظیفه فردی ساقط می شود؛ واینجا عقلا جای تقیه است. بنابراین خواستگاه اصلی تقیه و مهمترین دلیل بر مشروعیت آن، حکم عقل و سیره عملی عقلای عالم اعم از مسلمان و غیر مسلمان است.همچنین مفسرین شیعه و سنی به آیات زیادی بر اثبات مشروعیت تقیه استدلال کرده اند من جمله آیه ۲۸ سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۰۶ سوره نحل وآیه ۲۸ سوره غافر که به خوبی مشعر بر مشروعیت تقیه اند.با این همه برخی تقیه مسلمان از کافر را پذیرفته اند اما برتقیه مسلمان از مسلمان اشکال می کنند که در پاسخ آنها گفته اند که تمام ادله مشروعیت تقیه شامل این قسم هم می شود و جایی برای این تفریع نیست.
تقیه به معنای دست برداشتن کامل از عقیده نیست؛ بلکه نوعی دیگر از مبارزه برای مکاتب و گروه های است که خطر انقراض را احساس می کنند و در حقیقت تغییر شکل مبارزه از شیوه مستقیم به حالت غیر مستقیم و از رویاروئی آشکارا به مبارزه مخفیانه است؛ زیرا در این برهه، تنها این روش است که آنها را از خطر نابودی کامل حفظ می کند.از آنجایی که پیروان اهل بیت (علیهم السّلام) همواره در اقلیت و حکومت ها در اختیار دشمنان آنان بوده، از این روشن مبارزه که آغازگرش خود امیر مؤمنان (علیه السّلام) بوده استفاده بیشتری کرده اند و به جرأت می توان گفت که تقیه نقش تعیین کننده ای در حفظ و بالندگی مکتب شیعه به ویژه در زمان حکومت های بنی امیه و بنی عباس داشته است.
← دیدگاه ابن تیمیه
تقیه، مصدر باب «اتقی یتقی» به معنای صیانت، خودنگه داری و محافظت از خویش است.فیروز آبادی (متوفای۸۱۷هـ) می گوید:«اتقیت الشی ء، وتقیته اتقیه...: حذرته؛
فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۱ ص۱۳۴۴، ناشر:مؤسسة الرسالة – بیروت.
همآنگونه که در معنای لغوی تقیه تفاوت چندانی در تعریف آن دیده نمی شد، در معنای اصطلاحی آن نیز اختلاف فاحشی به چشم نمی آید و تقریباً تمامی علمای شیعه و سنی از عبارت های مشابهی برای شناساندن آن استفاده کرده اند.در این قسمت ابتدا نظر اندیشمندان شیعه و سپس سنی را نقل می کنیم.
تعریف تقیه از دیدگاه شیعه
...
[ویکی فقه] تقیه (شبهات). تقیه یعنی مخفی کردن حق از دیگران و یا اظهار خلاف آن، برای در امان ماندن از شرّ دشمنان و یا به جهت مصلحتی که ارزشش بیشتر از اظهار حق باشد. از طرف وهابیت اشکالاتی بر تقیه و مسلک شیعه وارد شده است و در مقابل علمای شیعه ادله متعددی از آیات شریفه قرآن کریم و وقایع تاریخی زمان پیامبر اکرم و صحابه بر مشرعیت تقیه بیان کرده اند.
در لغت از «تقی یتقی» به معنای پرهیز کردن و جانب احتیاط را رعایت کردن می آید
بستانی، فواد افرام، منجد الطلاب، ص۶۸۹، مترجم محمد، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۰.
محمدبن عبدالوهاب که موسس رسمی وهابیت به شمار می رود در این رابطه با صراحت اعلام می کند که :«از واجبات مذهب شیعیان تقیه است و نسبت می دهند به جعفر صادق (رضی الله عنه) که گفت: تقیه دین من و دین آباء من است و عده ای «ان اکرمکم عند الله اتقاکم»؛
حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.
وهابی ها برای این مطلب به سه دلیل تمسک کرده اند:۱. آلوسی می گوید: برخی از اهل سنت به آیه شریفه «فلا تخشوهم و اخشونی» برای حرام بودن تقیه ای که شیعیان بدان قائلند تمسک نموده اند که تحقیق این مطلب در جای خود خواهد آمد.
آلوسی بغدادی، محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج۱، ص۴۱۶، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
...
[ویکی فقه] تقیه (فقه). ـــ ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر و اعتقاد قلبی را تقیّه گویند. در کتابهای مربوط به قواعد فقهی از تقیّه به عنوان یک قاعده نام برده شده و برخی فقها رساله ای مستقل تحت عنوان «التقیّه» تألیف کرده اند. علاوه بر آن از تقیّه در بابهایی نظیر طهارت، صوم و حج به مناسبت سخن رفته است. ـــ تقیه به کتمان حق یا ترک عمل به احکام شرعی واقعی به دلیل ترس از مخالفان اطلاق می شود.
ـــ تَقیه، اصطلاحی دینی به معنای ابراز داشتن عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر قلبی خود به دلایلی خاص می باشد. ـــ تقیه اصطلاحی فقهی است. کلمه «تقیه» از «اتّقی یتّقی» گرفته شده و به معنای پرهیز کردن و پرهیزکاری است. در اصطلاح، برای تقیه تعریف های متعددی بیان شده که برخی از آنها عبارت است از:۱. تعریف « شیخ مفید :» «التقیة کتمان الحق و ستر الاعتقاد فیه و مکاتمة المخالفین و ترک مظاهرتهم بما یعقب ضررا فی الدین و الدنیا».۲. تعریف « شیخ انصاری :» «المراد (منها) هنا التحفظ عن ضرر الغیر بموافقته فی قول او فعل مخالف للحقّ».۳. تعریف «شهرستانی:» «التقیة اخفاء امر دینی لخوف الضرر من اظهاره». بنابر آن چه گذشت، تقیه به معنای ترک عمل به برخی از احکام شرع به طور موقت یا کتمان برخی از فتاوی یا باورهای دینی در شرایط خاص، مانند ترس از حاکمان ظالم و یا مدارا نمودن با دیگر فرقه های اسلامی و یا افکار عمومی، می باشد، به شرط این که برای آن غرض عقلایی حفظ مصالح مهم دینی و دنیوی وجود داشته باشد و یا حفظ جان، مال و آبروی مسلمانان به آن وابسته باشد.
تقیه در لغت
تقیّه در لغت عبارت است از نگاه داشتن، پرهیز کردن و پنهان نمودن.
تقیه در اصطلاح
در اصطلاح شرع، صیانت خویش از صدمۀ دیگری با ابراز همسویی با او در گفتار یا رفتار مخالف حق؛ و به تعبیر برخی، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به آن در برابر مخالفان به منظور تحفّظ از زیان دینی و دنیایی می باشد.
اقسام تقیه
...
[ویکی فقه] تقیه (قرآن). ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر و اعتقاد قلبی را تقیّه گویند.
تقیه از ماده «وقایه» در لغت به معنای حفظ و نگهداری چیزی از اذیت و آزار دیگران می باشد.
← معنای اصطلاحی
۱. ↑ مفردات،راغب، ص۸۸۱، «وقی».
فرهنگ قرآن،مرکز فرهنگ و معارف قرآن،برگرفته از مقاله «تقیه»
...

معنی کلمه تقیه در ویکی واژه

تغیه
پرهیز کردن.
خودداری از آشکار کردن مذهب خویش برای حفظ جان.
بوی تیغ، بوی خون، بوی شمشیر، احتمال قتل‌. تغیه ممکن است از دو کلمه تِغ - ئیه شکل گرفته باشد و تِغ همان تیغ‌تیز یا شمشیر است؛ که احتمال درآمدن آن از غلاف، توسط مامور خلیفه بستگی به اعتراف بعدی مظنون دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه تقیه

جعفر شهیدی، مورخ شیعه، از جابر بن عبدالله انصاری، عامِر بن واثِله و سعید بن مسیب به‌عنوان یاران زین‌العابدین و از سعید بن جبیر، محمد بن جبیر، ابوخالد کابلی، قاسم بن عُوْن، اسماعیل بن عبدالله جعفر به‌عنوان شاگردان او نام می‌برد. به نوشته جعفریان، در یاریِ سعید بن مسیب با سجاد شک و تردیدهایی وجود دارد به این دلیل که سعید بر طبق فتوای عامه حکم می‌داده است. در رجال کشی این کارش تقیه و برای نجات از شمشیر حجاج ذکر شده است.
یکی از مواردی که شیعیان در اثبات صحیح بودن تقیه به آن استناد می‌جویند، ماجرای مؤمن آل فرعون است که در قرآن ذکر شده وی ایمان خود را مکتوم می‌داشته است.
دم از ایمان نمی‌زنند الا اینکه باشد تقیه از ایمان
از آگاهی‌های اندکی که از اندیشه‌های آنان برجای مانده است برمی‌آید که زناشویی برای پیروان الخسایی واجب شمرده می‌شده‌است. همچنین گونه‌ای تقیه برای آنان حلال بوده‌است، بدین معنا که برای رهایی از آزار و شکنجه می‌توانسته‌اند به پرستش بتها روی آورند. فرد الخسائی می‌باید رو به سوی اورشلیم نیایش می‌کرد. قربانی کردن جانوران نزد ایشان نکوهیده بود. همچنین پیامبران و حواریون را نمی‌پذیرفتند. الخسائیه به هفت گواه برای زدوده شدن گناهان باور داشتند و بدان‌ها سوگند می‌خوردند؛ آسمان، آب، روان‌های مقدس، فرشتگان دعاگو، روغن، نمک و زمین.
آورده‌اند که سلطان یمین الدوله محمود رحمه الله روزی رسولی فرستاد به ماوراءالنهر به نزدیک بغراخان و در نامه‌ای که تحریر افتاده بود تقریر کرده این فصل که قال الله تعالی ان اکرمکم عند الله اتقیکم و ارباب حقائق و اصحاب دقائق بر آن قرار داده‌اند که این تقیه از جهل می‌فرماید که هیچ نقصانی ارواح انسان را از نقص جهل بتر نیست و از نقص نادانی باز پس‌تر نه و کلام ناآفریده گواهی همی‌دهد بر صحت این قضیت و درستی این خبر والذین اوتوا العلم درجات. پس همی‌خواهیم که ائمهٔ ماوراءالنهر و علماء زمین مشرق و افاضل حضرت خاقان از ضروریات این قدر خبر دهند که نبوت چیست؟ ولایت چیست؟ دین چیست؟ اسلام چیست؟ ایمان چیست؟ احسان چیست؟ تقوی چیست؟ امر معروف چیست؟ نهی منکر چیست؟ صراط چیست؟ میزان چیست؟ رحم چیست؟ شفقت چیست؟ عدل چیست؟ فضل چیست؟
تا نباید کرد در سیری چنین ترکِ تقیه مصلحت مارا نصیحت می‌کند نه ترس و بیمی
این کتاب فقهی سه بخش دارد: بخش اول دربارهٔ مکاسب محرمه است. انصاری در بخش دوم به احکام بیع اشاره می‌کند و بخش سوم کتاب شامل خیارات است. همچنین آخر کتاب دربارهٔ مباحث متفرقه‌ای مانند ارث، رضاع و تقیه است.
و گروهی از مشایخ را بر کلام فضل نهاده‌اند و گروهی کلام را بر سکوت. از آن جمله جنید گفت رضی اللّه عنه که: «عبارت جمله دعاوی است و آن‌جا که اثبات معانی است دعاوی هذر باشد.» و وقت باشد که به سقوط قول اندر حال اختیار معذور گردد؛ یعنی اندر حال تقیه اندر حال خوف، با وجود اختیار و قدرت بر قول و انکار قولش مر حقیقت معرفت را زیان ندارد و به هیچ وقت بنده بی معنی به مجرد دعوی معذور نباشد و حکم این حکم منافقان کنند. پس دعوی بی معنی نفاق آمد و معنی بی دعوی اخلاص؛ «لِانَّ مَنْ أَسِّسَ بُنْیانُه علی بیانٍ اسْتَغْنی فیما بَیْنَه و بینَ ربِّه مِنَ اللّسانِ»؛ یعنی چون راه بر بنده گشاده شد، از گفتار مستغنی گشت؛ از آن‌چه عبارت مراِعلام غیر را بود، و حق تعالی بی نیاز است از تعبیر احوال و غیر وی کرای آن نکند که به وی مشغول باید شد و مؤکّد شود این سخن به قول جنید که گفت: «مَنْ عَرفَ اللّهَ کلَّ لِسانُه.» آن که به دل حق را بشناخت زبانش از بیان بازماند؛ که اندر عیان، بیان حجاب نماید.
ثم اخبر ان ارفعهم منزلة عند اللَّه اتقیهم، فقال: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ فی الدنیا و هو بلال، إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ، بحسبکم و نسبکم خَبِیرٌ باعمالکم و اکرمکم عند اللَّه.
باقی شیعیان آل زهره در حلب یا دست از تشیع کشیدند یا تقیه کردند.
ایّ النّاس اکرم قال: اکرمهم عند اللَّه اتقیهم قالوا لیس عن هذا نسألک؟ قال فاکرم الناس یوسف بن نبی اللَّه بن نبی اللَّه بن خلیل اللَّه قالوا لیس عن هذا نسألک؟
سعید بن مُسَیِّب، به نقل از اختیار معرفه الرجال و تاریخ الشیعه، به خاطر تقیه، از مرگ نجات یافت.
زوج البتول الطاهر التقیه معصومه المرضیته الولیه
ایشان را گفت: نه‌ام من خداوند شما؟ همه پاسخ دادند: بلی انت ربّنا. تویی خداوند ما. همه اقرار دادند، امّا قومی بطوع از میان جان، و قومی بر تقیه از بن دندان، مؤمنانرا تقریر بود، و بیگانگان را تهدید. مؤمنانرا گفت بلطف: نه من خداوند شماام؟
شاه اسماعیل دوم در آغاز سیاست مذهبی خود، لعن فرستادن به عایشه همسر پیامبر اسلام را ممنوع ساخت. وی بر این باور بود که چون عایشه همسر پیامبر می‌باشد، لعن به او لعن به پیامبر اسلام است. شاه اسماعیل دوم نظر خود را دربارهٔ پرهیز از فرستادن لعنت به مقدسان مذهبی سنیان در محافل بحث با عالمان مذهبی در میان می‌گذاشت. سیاست جدید سومین پادشاه سلسله صفوی موجب گردید بعضی از علمای مذهبی که به مذهب گذشته (تسنن) خود پایبند بودند، تقیه را کنار بگذارند و آراء خود را آشکارا ابراز کنند.
به روایت شیعه، محمد باقر ۲۰ سال معلم و ناقل حدیث بود. او اصل تقیه را مطرح کرد. باقر احادیث فراوانی در فقه و سایر علوم دینی نقل کرده است که مبانی دستورهای شیعه است. با تغییر اوضاع سیاسی و ایجاد شرایط مناسب برای توسعه فعالیت‌های دینی و زمان تبیین علوم دینی، جعفر صادق نقش مهمی در شکل‌گیری فقه شیعه داشت. جعفر صادق و باقر بنیانگذاران مکتب شرعی شیعه امامیه هستند. صادق در اطراف خود گروه قابل توجهی از علما داشت که برخی از برجسته‌ترین فقها، محدثان و متکلمان زمان بودند. در زمان او شیعه در مسائل کلامی و حقوقی پیشرفت کرد. باقر و صادق مبنای فکری تفسیر و عمل شیعه امامیه را تشریح کردند.
نه از بیمِ جان می‌کنم این تقیه که این جا نشانی‌ست در بی نشانی
در زمان حمله به فیضیه، خمینی برای حضور در مدرسه به راه افتاد، اما حاضران او را از این تصمیم منصرف کردند. خمینی همان‌جا در یک سخنرانی از شخص شاه به‌عنوان عامل اصلی جنایت و هم‌پیمان با آمریکا و اسرائیل یاد می‌کند و از سکوت علمای قم و نجف و دیگر کشورهای اسلامی گلایه می‌کند و می‌گوید: «امروز سکوت، همراهی با دستگاه جبار است.» روز سیزده فروردین، خمینی بیانیه‌ای را با عنوان «شاه‌دوستی یعنی غارتگری» منتشر کرد که در تاریخ انقلاب جایگاه ویژه‌ای دارد. در این اعلامیه، او به محاکمهٔ حکومت شاه پرداخت و «تقیه» را در آن شرایط حرام دانست.
آن گه این را تقیّة گویند. تقیه در اسلام رواست بدو شرط: بیم سَر، و سلامت دل. در خبر است که مسیلمه کذاب دو مرد را از یاران رسول خدا بگرفت، با یکی گفت که گواهی میدهی که من رسول خداام؟ گفت آری گواهی میدهم، دست از وی باز گرفت و رهایی یافت. آن دیگر سرباز زد و نگفت آنچه مراد مسیلمه بود، و او را بکشت. این قصه با مصطفی بگفتند مصطفی علیه السلام گفت: «امّا المقتول فمضی علی صدقه و یقینه و اخذ بالفضل، و امّا الآخر فاخذ برخصة اللَّه و اللَّه یغفر له»
شیعیان دوازده امامی، مجاز بودن آن را از آیه‌ای قرآنی که می‌گوید [قرآن نساء ۲۴] «و زنانی را که متعه کرده‌اید، مَهرشان را به عنوان فریضه‌ای به آنان بدهید، و بر شما گناهی نیست که پس از تعیین مبلغ مقرر، با یکدیگر توافق کنید که مدت عقد یا مَهر را کم یا زیاد کنید؛ مسلماً خداوند دانای حکیم است.» به دست می‌آورند. به همین دلیل محمد تا ۵۰ سالگی تنها یک همسر داشت. همچنین جعفر صادق، امام ششم شیعیان، ازدواج موقت را از مسائل تقیه ناپذیر عنوان کرده‌است.