پنهان کردن

معنی کلمه پنهان کردن در لغت نامه دهخدا

پنهان کردن. [ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پنهان ساختن. نهان کردن. نهفتن. پوشیدن. تزمیل. اخفاء. دَس . تدسیة. اسرار. راز کردن. مخفی داشتن. اختفاء. کتمان. مکتوم داشتن. کتم. اکنان. ( منتهی الارب ). طمر. ( دهار ). اجنان. تدمیس. وَدس. ( تاج المصادر بیهقی ). بنهفتن. دَسو. ( تاج المصادر بیهقی ). خب ء. ( دهار ). اختباء. خفی. خبن. کن. لطّ. دَخمرة. اجباء. اِهلاج. دَرْمسة. دَهسمة. دغدغة. جمجمة. تدبی ٔ. خبو. خباء، خبع. تخبی ٔ. تختم. اضمار. اخداع. جأو. کشح. ( منتهی الارب ) :
ایا بلایه اگر کار کردن پنهان بود
کنون توانی باری خشوک پنهان کرد.رودکی یا منجیک.گو نامور دست بر دست زد
چو پنهان کند گفت هنگام بد.فردوسی.از آن به نباشد که پنهان کنم
ز گردنکشان نام او بفکنم.فردوسی.چنان کرد روشن جهان آفرین
که پنهان نکرد اژدها را زمین.فردوسی.اگر چند پنهان کند مرد راز
پدید آردش روزگار دراز.اسدی یا فردوسی.چو دانا توانا بدو دادگر
ازایرا نکرد ایچ پنهان هنر.فردوسی.مالی که حاصل شد بیشتر پنهان کرد و اندک مایه چیزی بدرگاه عالی فرستاده. ( تاریخ بیهقی ص 409 ).
به آشکار تن اندر که کردجان پنهان
بنزد او دار این آشکار و پنهان را.ناصرخسرو.این نشانیهاست مردم را که اینها میدهند
سوی گوهرها گهی در خاک و گه پنهان کنند.ناصرخسرو.در تقویم... چنین کسان سعی پیوستن همچنان باشد که کسی... شکر در زیر آب پنهان کند. ( کلیله و دمنه ).
مرا دردی است اندردل که گر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد.؟

معنی کلمه پنهان کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) پوشیدن نهفتن نهان کردن پنهان ساختن پنهان داشتن راز کردن اسرار اخفائ کنم کتمان . یا رو پنهان کردن . خود را از داین یا محصل و مامور دیوانی و امثال آن نهفتن . یا روی در پرد. تراب پنهان کردن . مردن .

معنی کلمه پنهان کردن در ویکی واژه

nascondere

جملاتی از کاربرد کلمه پنهان کردن

قسم اول: را «حقد و کینه» گویند، که عبارت است از پنهان کردن عداوت شخصی در دل.
آن تورات که روشنایی دلهاست، و راه نمونی بنی اسرائیل «تَجْعَلُونَهُ قَراطِیسَ» ای تکتبونها فی دفاتر مقطعة حتی لا تکون مجموعة، لتخفوا منها ما شئتم، و لا یشعر بها العوام، فذلک قوله: «تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثِیراً» میگوید تورات را در دفترها و قطعها پرکنده می‌نویسید، تا آنچه خود خواهید از آن پنهان کنید، چنان که آیت رجم و صفت و نعت محمد (ص) پنهان کردند، مکّی و ابو عمر «و یجعلونه قراطیس یبدونها و یخفون» هر سه بیاء خوانند اخبار از غائب، چنانست که رب العزة مصطفی را صلی اللَّه علیه و سلم خبر میکند از ایشان که عظمت اللَّه نشناختند، و بر خدا دلیری کردند، که کتاب را منکر شدند، و آن گه در تورات تحریف آوردند، که لختی از آن بپوشیدند.
زود سیری های دولت را اگر خواهی دلیل از سلیمان روی پنهان کردن خاتم بس است
خشم را در پرده های خلق پنهان کردن است آتش سوزنده را بر خود گلستان ساختن
چشم خمار: کنایه از پنهان کردن تقصیرات و کاستی‌های سالک است بر روی سالک از جانب حضرت دوست.
این موضوع، اغلب با پنهان کردن برخی از ویژگی‌های پیشرفته یا به ندرت مورد استفاده و انتقال آن به یک صفحه ثانویه انجام می‌شود.
مایه عزت، ز مردم روی پنهان کردن است از نظر خود را نهفتن، جسم را جان کردن است
باز موسی کلیم (ع) که عزّ وی بعصا بود ببین تا اسرائیلیان با وی چه کردند، موسی در خواب شد ایشان عصا را بدزدیدند و آن را بدو نیم کردند و در زیر زمین پنهان کردند، موسی (ع) از خواب در آمد عصا ندید گفت بار خدایا عصاء من کو؟ ندا آمد که یا موسی عصا را بدو نیم کردند و در زیر زمین پنهان کردند، گفت بار خدایا کجا پنهان کردند و که پنهان کرد؟ فرمان آمد که ای موسی من نگویم که من پرده بندگان ندرم، لکن ای موسی همانجا که ایستاده‌ای آواز ده تا من عصا را سمع دهم و نطق دهم تا بشنود و جواب دهد، موسی عصا را بر خواند، آن زمین بفرمان اللَّه تعالی شکافته شد و عصا بلبّیک جواب داد و از زمین هم چنان بدو نیم کرده بر آمد تا موسی شکسته بدید آن گه در آن حال درست شد و پیوسته گشت. اینجا لطیفه‌ای نیکو بشنو: چنانستی که‌ اللَّه تعالی گفتی اگر من عصا بموسی درست نمودمی وی عیب شکستگی در وی ندیدی شکسته نمودم آن گه درست کردم تا قدرت و منّت من بیند، همینست حال بنده گناهکار، این دبیران که بر وی رقیب گردانیده‌ام نه بآنست که تا فردا او را رسوا کنم لکن تا فردا نامه نبشته بوی نمایم و دانند که بر ما هیچ نرفته است و هیچ بما فرو نشده، کار شکسته وی بوی نمایم تا عیب خود و کردار خود بیند و سزای خود بشناسد، آن گه من بسزای خود شکسته وی درست گردانم و فضل خود بوی نمایم تا منّت همه از من بیند.
فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ نداند هیچ کس، ما أُخْفِیَ لَهُمْ که آن چه چیزست که پنهان کردند و پوشیده ایشان را. مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ از روشنایی چشم، جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۷) پاداش آنچه میکردند.
انتزاع یکی از روش‌های معمول در ادبیات است. شاعران از انتزاع برای پنهان کردن منظور خود استفاده می‌کنند. وقتی شاعری انتزاع در شعر خود به کار می‌برد، به دلیل ابهامی که در شعر به وجود می‌آید، منظور اصلی شاعر بر خواننده شعر مشخص نمی‌شود و در این حالت شعر دارای چند معنی و تفسیر خواهد شد. بیشتر شعرا برای سرودن اشعار سیاسی از انتزاع استفاده می‌کنند.
یک نابرابری جنسیتی در پنهان کردن رفتار وجود دارد. مطالعات نشان می‌دهد که زنان به میزان بیشتری نسبت به مردان احساسات منفی را پنهان می‌کنند. به گفته روان‌شناس ترزا دیویس، این موضوع ممکن است به دلیل انتظارات اجتماعی بیشتر برای انطباق نقش جنسیتی باشد که باعث می‌شود زنان از دوران کودکی مهارت جامعه پذیری را به میزان بیشتری نسبت به مردان در خود رشد دهند.
ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ پس من ایشان را آشکارا کردم وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً (۸) و پنهان کردم ایشان را پنهان کردنی.
رب العالمین گفت بهای اندک می‌ستانند، بکتمان نعت محمد در توریة وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا این هاء با کتمان شود، یعنی بآن پنهان کردن اثبات نبوت محمد ع در توریة، که می‌فروشند بهای اندک می‌خرند.
پس از تیرباران باب، پیروانش که به «بابی» مشهور بودند بر طبق بیانات باب در کتاب بیان به دنبال مظهر ظهور بعدی که در این کتاب به «ظهور من یظهره الله» اشاره شده‌است، می‌گشتند. بهاءالله در سال ۱۸۶۳ و بعد از یک دهه تبعید در عراق و در آستانه مهاجرتش به استامبول خود را من یظهره‌الله موعود کتاب بیان معرفی کرد. اکثر بابیان به او ایمان آورده و بهائی نامیده شدند. گروه اندکی که به طرفداری از میرزا یحیی ازل بابی باقی ماندند ازلی نام گرفتند. ازلیان با تقیه و پنهان کردن هویت دینی خود عملاً در جامعه اسلامی حل شدند. تعداد این‌ها اکنون اندک است.
پس از تیرباران سید علی‌محمد باب در سال ۱۸۵۰، پیروانش که به «بابی»، مشهور بودند، بر پایهٔ گفتهٔ باب در کتاب بیان، در پی موعود آیین بابی-که در کتاب بیان با عنوان «من یظهره الله» از او شده‌است-می‌گشتند. در سال ۱۸۶۳ بهاءالله، برادر بزرگ‌تر میرزا یحیی نوری، خود را «من‌یظهره‌الله»، موعود کتاب بیان، معرفی کرد؛ بیشتر بابیان به او باورمند شده و بهائی نامیده شدند؛ با این حال، گروه اندکی که به پیروی از میرزا یحیی نوری (معروف به صبح ازل) بابی ماندند، ازلی نام گرفتند. ازلیان با پنهان کردن هویت دینی خود، عملاً در جامعه اسلامی، حل شدند.