تقدیری
معنی کلمه تقدیری در فرهنگ فارسی
معنی کلمه تقدیری در دانشنامه اسلامی
تقدیری بودن چیزی عبارت است از اینکه آثار آن به دلیل قصور در مقتضی یا فقدان شرط و یا وجود مانع به فعلیت نرسیده و یا محسوس نگشته باشد.
ملاک نجاست آب
با تغیّر یکی از اوصاف سهگانه آب (رنگ، بو و مزه) به سبب نجاست، آب نجس میشود. در اینکه ملاک تغیّر، حسّی است یا تغیّر تقدیری نیز کفایت میکند اختلاف است.
ملاک صدق قرائت اذکار نماز
ملاک صدق قرائت در ذکرهای نماز، شنیدن قرائت توسط خود نمازگزار است؛ تحقیقاً یا تقدیراً. مراد از شنیدن تقدیری این است که اگر مثلاً محیط، آرام و بدون سر و صدا بود (مانعی وجود نداشت) یا نمازگزار ناشنوا نبود (واجد شرط بود) صدای خود را میشنید.
جملاتی از کاربرد کلمه تقدیری
نه زبن حسودان در آرزوی تحسینی نه زین عوانان در انتظار تقدیری
ولیکن کو مسلمانی که بیند نقاب از روی تقدیری گشادند
چو تقدیری بجز تقدیر حق نیست همان تقدیر حق زین عبد جاریست
دیگر جاهای دیدنی اردکان عبارتاند از خانه تقدیریها-خانه خاتمی -خانه سروری درمحله چرخاب -دربند صدرالفضلا -محلات قدیمی زینالدین / بازارنو / کوشکنو /کملاق /علی بیک و چرخاب - مجموعه آب انبارهای شهراحمدآباد - قنات عیشآباد احمدآباد -جنگلهای کویری حسن ابادانارکی-منارجنبان خرانق -منطقه حفاظت شده سیاه کوه در حاشیه روستای حسنآباد انارکی- امامزاده سید نورالدین-امامزاده سید هاشم شریف اباد—حوض عباس و…
همه مجبور حکم تقدیریم کرد و ناکرد اختیاری نیست
و از استادم بو نصر شنودم، گفت: چون ازین خلوت فارغ گشتیم، وزیر مرا گفت «میبینی این استبدادها و تدبیرهای خطا که این خداوند پیش گرفته است؟ ترسم که خراسان از دست ما بشود که هیچ دلایل اقبال نمیبینم.» جواب دادم که «خواجه مدّتی دراز است که از ما غائب بوده است، این خداوند نه آن است که او دیده بود، و بهیچ حال سخن نمیتواند شنود. و ایزد، عزّ ذکره، را تقدیریست درین کارها که آدمی بسر آن نتواند شد و جز خاموشی و صبر روی نیست. امّا حقّ نعمت را آنچه دانیم باز باید نمود، اگر شنوده آید و اگر نیاید.»
مکش سر وز سر تقدیر مگدر که صید تیر تقدیریم یکسر
آبانبار حاجی نوت (چمن) مربوط به دوره پهلوی اول است و در اردکان، خیابان حائری، جنب خانه تقدیری واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۹۱۲۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
ملک گفت: هیچ کس بر نفع و ضر در حق کسی بی خواست باری عز اسمه قادر نتواند بود و اندک و بسیار و خرد و بزرگ آن به تقدیری سابق و حکمی مبرم باز بسته است، چنانکه مفاتحت پسر من و مکافات تو به قضای آسمانی و مشیت ایزدی نفاذ یافت، و ایشان علت آن غرض و شرط آن حکم بودند، ما را به مقادیر آسمانی مواخذت منمای، که اگر این هجر اتفاق افتد به تقسیم خاطر و التفات ضمیر کشد، و شادمانگی و مسرت از کامرانی و بسطت آنگاه مهنا گردد که اتباع و پیوستگان را ازان نصیبی باشد.
و حاجتمندی مردم بدین آلتهاء علمی و عملهاء تمیزی از بهر غذاء خویش ما را گواست بر آنکاندر وی جوهری علم پذیرست و مر او رابازگشت بعالم علم است، چنانک پدید آمدنشاندرین عالم بغذاهاء تدبیری و پرورشهاء تقدیری است، تا بداند که این سرای رهگذرست مر اورا، و ستوروار نباشدش زیستن، و علم طلب باید کردن تا بعالم علوی بنعمتها ابدی رسد. و چو ستور را نفسی علم پذیر نبود، از بهرغذا مر او را نه بحال طفلی و نه باوقات تمامی جسم بتکلف و آلتهاء علمی حاجت نبود. و مردم را نفس علم پذیر آمد کز قیاس عقلی واجب آمد که حال اواندر پرورش و ساختن غذاها بخلاف حال ستوران باشد، چنین که هست. و این اختلافاندر اصل این دو جانورست، اعنیاندر نفس بهیمی و نفس ناطقه، کزو یکی شریف (است) و دیگر وضیع، و یکی نفیس است و دیگر خسیس، ویکی عالم است و دیگر (جاهل) مقیم. پس بحکم این اختلافها که نمودیم که هست میان نفس ناطقه و میان نفس بهیمی، واجب آید کآن جوهر شریف که نفس انسانی است باقی باشد، و آن جوهر وضیع که خسیس و جاهل مقیم است فانی باشد.
اشعار شمالی به دو دستهٔ ادائیک و اسکالدیک تقسیم میشود. نظم اشعار ادای شاعرانه ناشناس است و به زبانی نسبتاً ساده سروده شدهاند. زمینهٔ آنها حماسی یا برگرفته از افسانههای پهلوانان بوده و بند در تعداد خطوط همان شعر متفاوت است. در طرف دیگر اشعار اسکالدیک معمولاً به شاعران نامدار نسبت داده میشود که بسیاری از آنها اشعار مورد تقدیری برای فرمانرواها و پادشاهان سرودهاند. اشعار اسکالدیک پیروی قوانین سختگیرانهای است و همچنین میتواند ساختار بسیار پیچیدهای داشته باشد. زبان مورد استفاده در آنها اغلب دشوار و شامل نظریههای غنی بود و به مانند چالشی میماند.
به پشت سر نگاه نکن از زبان راوی سوم شخص و در بخشهایی کوتاه، راوی اول شخص روایت شدهاست. در این رمان احساسات نویسنده در آغاز به کار نوشتن داستان همراه با تکههای کمرنگی از واکنشهای درونی او نسبت به وقایع داستانی، در بخشهایی از کتاب، بیان شدهاست. این داستان ضمن آنکه با زبانی ساده و امروزی نوشته شدهاست از مضامین پیچیدهای در ارتباط با دنیای درونی قهرمانان نشان دارد که در سطر به سطر کتاب و نسبت قهرمانان داستان با یکدیگر نمود یافتهاند. نویسنده در این رمان سعی داشته تا ضمن آنکه نقش تلاش انسان را در تعیین سرنوشتش بازگو میکند از تقدیری بودن برخی وقایع بنویسد.
وی با شرکت در رقابتهای هنری موفق به دریافت جوایز و الواح تقدیری متعددی از جمله برگزیده سومین دوسالانه نگارگری شدهاست.
او بر پیکر هاشم تقدیری سبزواری، حسینعلی منتظری، جلال الدین طاهری اصفهانی، سید عزالدین حسینی زنجانی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، سید صادق فقیه سبزواری، محیالدین حائری شیرازی، سید مجتبی موسوی لاری، سید ابوالفضل میرمحمدی و یوسف صانعی نماز میت اقامه کردهاست.
بگفت ابروش تکبیری بزد چشمش یکی تیری دلم از تیر تقدیری شد آن لحظه گرفتارش
همچنین کتاب جستاری در اصطلاحشناسی برگزیده جشنواره نشان دهخدا شده و در جایزه قلم زرین به عنوان کتاب تقدیری شناخته شد.
هیچ تقدیری خلاف رای و تدبیر تو نیست راستگویی جنبش تقدیر در تدبیر تست