تصوری

معنی کلمه تصوری در لغت نامه دهخدا

تصوری. [ ت َ ص َوْ وُ ] ( ص نسبی ) منسوب به تصور. خیالی. وهمی. ( ناظم الاطباء ). || مقابل تصدیقی. رجوع به تصور ( اصطلاح منطق ) شود.

معنی کلمه تصوری در فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به تصور.۱ - آنچه مبتنی بر تصور باشد . ۲ - خیالی فرضی .
منسوب به تصور مقابل تصدیقی

جملاتی از کاربرد کلمه تصوری

- در این مرحله، کودکان با استفاده از مهارت‌هایی مانند شنیدن، دیدن، لمس کردن و رسیدن، تصوری از جهان پیدا می‌کنند. این به آنها اجازه می‌دهد تا درک کنند که چیزها وجود دارند و به توسعه سریع کمک می‌کند.
ادبیات داستانی یا داستان تخیلی سبکی است در ادبیات و به داستان‌هایی گفته می‌شود که بخشی از آن یا همه آن به صورت حکایتی یا نقلی و به شیوه خیالی و تصوری نوشته می‌شود. اگر چه سبک تخیلی توصیف یک اثر ادبی است اما این اصطلاح و سبک برای آثار موسیقی، فیلم، مستند و تئاتر نیز استفاده می‌شود؛ مثلاً فیلم ارباب حلقه‌ها و داستان آلیس در سرزمین عجایب به‌ترتیب یک فیلم تخیلی و یک داستان تخیلی به‌شمار می‌روند. بر عکس سبک تخیلی سبک غیر تخیلی است که به موضوعات حقیقی مثل داستان‌های تاریخی و زندگی‌نامه می‌پردازد.[نیازمند منبع]
زرخت کهنه امید ثبات نو کردن تصوریست که عقلش نمیکند تصدیق
مزایای جانبی دیگری از جمله عدم نیاز به بررسی هماهنگی مشخصات ترانسفورمر جریانی و رله نیز حاصل می‌گردد. البته این موضوع نیاز به مجهز نمودن تجهیزات اندازه‌گیری فشار قوی به تجهیزات شبکه دارد که در حال حاضر یا آینده نزدیک، برای کاربرد آن نمی‌توان تصوری داشت
سزد نمیدهی از کبر جواب سئوال که بر توظن دهان هم تصوریست محال
در ابتدای قرن بیستم این واژه بیشتر برای مکاتب هنری چون کوبیسم و فوتوریسم به کار می‌رفت چرا که در این گونه مکاتب طبیعت در صورت‌های ساده یا مبالغه شده تنها تصوری از موضوع طبیعی اصلی بیان می‌شد. در نقاشی‌های این گونه سبک‌ها هدف عموما ضبط و روایت حقیقت اشیاء بود نه لزوما شکل ظاهری آنها. به گفتهٔ مورخان هنر مدرن، کاندینسکی نخستین نقاشی است که حدود سال ۱۹۱۰ نخستین نقاشی کاملاً غیر بازنما را عرضه کرده‌است و از آن پس هنر انتزاعی مدرن در بسیاری از جنبش‌ها و مکاتب هنری مختلف پرورانده شده‌است.
مانی تصوری [چو تو] خواهد کشد بدل او را خیال عکس تو شرمنده می کند
و این طایفه افاضل حکما باشند؛ و قومی که در رتبت از ایشان فروتر باشند از معرفت عقلی صرف عاجز مانند، و غایت ادراک ایشان تصوری بود به قوت وهم، که در اوهام حکما مثل آن موجود بوده باشد لکن تنزیه ازان واجب دانند؛ پس چون این قوم را به حقیقت معرفت طریقی نبود در اجرای احکام این صورت بر مبدأ و معاد رخصت یابند، ولیکن به تنزیه آن از احکام صورتی که در خیال ایشان متمثل بود، و در مرتبه از مرتبه صورت وهمی فروتر و به جسمانیات نزدیک تر، مکلف باشند، و نفی و سلب آن از صورت وهمی از لوازم شمرند، و مع ذلک با آنکه معرفت طبقه اول از معارف ایشان کاملتر بود معترف و مقر باشند، و این طایفه را اهل ایمان خوانند.
نه تصوریست دیگر به دل حزین طغرل که به جز هوای عشقت ز همه نموده عارم
تصوری به صبوری خیال می بندم زهی تصور باطل زهی خیال محال
این کتاب اصلا شبیه غم نامه نیست بلکه شبیه فتح نامه است، به نظرم حمید و داوود امیری کارسینوما را با مرگ شکست دادند و مسخره اش کردند. چه کسی می تواند وقتی سرطان تمام وجودش را گرفته است، غمگین نباشد؟ ولی چرا یک نفر تا آن لحظه آخر مقاومت می کند؟ داوود دوست من تا دو روز آخر داشت ورزش می کرد. راستش با دیدن این دو نفر یاد بابک خرمدین هم افتادم که به دار شد، آنقدر آنجا ماند که تمام پرندگان بدن او را خوردند. سوال این است که آیا بابک خرمدین شکست خورد یا خلیفه عباسی که او را به دار کرد؟ به نظرم خلیفه عباسی شکست خورد. کارسینوما شبیه خلیفه شد و صدر شبیه خرمدین. من هیچ وقت فکر نمی کنم حمیدرضا صدر مرده است، برای داوود هم چنین تصوری دارم. هر کجا می روم نشانه های این عزیزان را می بینم.
در برخی رسانه‌ها خبری مبنی بر کلیدهای پلاستیکی طلایی رنگی که بین رزمندگان توزیع می‌شده که نمادی بوده از ورود به بهشت برای داوطلبانی که در جریان نبرد کشته می‌شدند پخش شده بود. این مسئله مورد مناقشه پژوهشگران جنگ است. این مسئله در کتاب و فیلم پرسپولیس از مرجان ساتراپی نیز مطرح شده و تصوری عمومی از تشویق داوطلبان برای رفتن به جبهه و «شهادت» می‌دهد. به نظر حسین دهباشی:
هذیان که گفت دشمن به درون دل شنیدم پی من تصوری را که بکرد هم بدیدم
اگرچه هرچ رو نمودی آنچنان بودی پیغامبر با آن چنان نظر تیز منوّر و منوِر فریاد نکردی که اَرِنِی الْاَشْیَاءَ کَمَاهِیَ خوب می‌نمایی و در حقیقت آن زشت است زشت می‌نمایی و در حقیقت آن نغز است پس به ما هر چیز را چنان نما که هست تا در دام نیفتیم و پیوسته گمراه نباشیم. اکنون رأی تو اگرچه خوب‌ست و روشن‌ست از رأی او بهتر نباشد؛ او چنین می‌گفت، اکنون تو نیز به هر تصوری و هر رأیی اعتماد مکن تضرع می‌کن و ترسان می‌باش. مرا غرض این بود و او این آیت را و این تفسیر را به ارادت و رای خود کرد که ما این ساعت که لشکرها می‌بریم نمی‌باید که بر آن اعتماد کنیم و اگر شکسته شویم در آن خوف و بیچارگی هم از او امید نباید برید سخن را به وفق مراد خود برد و مرا غرض این بود که گفتیم.
روز و شب کوشی و همه مه و سال خود شمارش تصوریست محال
تاریخ حماسی روزگار پیش از زرتشت، در این مجموعه به دو بخش تقسیم شده‌است: در بخش نخست با اساطیری روبرو می‌شویم که صبغه تاریخ به خود گرفته‌است و در بخش دوم با داستان‌های مرتبط با کیانیان پرداخته شده‌است. کریستین‌سن داستان کیانیان را در اوستا، تاریخ ایران شرقی می‌داند که با تصوری افسانه‌ای پرداخته شده‌است.
اگر مراد نصیحت‌کنان ما این است که ترک دوست بگویم تصوریست محال
تاریخ حماسی روزگار پیش از زرتشت، در این مجموعه به دو بخش تقسیم شده‌است: در بخش نخست با اساطیری روبرو می‌شویم که صبغه تاریخ به خود گرفته‌است و در بخش دوم به داستان‌های مرتبط با کیانیان پرداخته شده‌است. کریستن‌سن داستان کیانیان را در اوستا، تاریخ ایران شرقی می‌داند که با تصوری افسانه‌ای پرداخته شده‌است.
اسپخو به ویژه از یسوعیان به دلیل آموزش اخلاق نه به عنوان یک علم بلکه به عنوان راهنمایی برای خوش‌اخلاقی وهمچنین برای پذیرش احتمالات به عنوان راهنمای اخلاقی، انتقاد می‌کرد. وی از سیستم سست‌پروری برای آموزش کشیش‌ها در کیتو شکایت داشت و می‌گفت که این باعث ایجاد عادت‌های تنبلی در هنرجویان می‌شود. در نتیجه، کشیش‌ها هیچ تصوری واقعی از وظایف خود در قبال جامعه و خدا نداشتند و تمایل کمی به مطالعه نشان می‌دادند. او در ال نووو لوسیانو دی کیتو ابراز تأسف کرد که تعداد زیادی هستند که وانمود می‌کنند پزشک هستند اما حقه بازند. در لاسینیا بلانکاردینا، او ضمن حمله به روحانیونی که به عنوان پزشک و بدون آموزش پزشکی کافی مشغول کار بودند، به حمله خود به این حقه بازان ادامه داد.
با این حال، اگر سرعت تولید فوتون به گونه‌ای کاهش یابد که در هر لحظه فقط یک فوتون وارد دستگاه شود، درک فوتون در حال حرکت در یک مسیر غیرممکن می‌شود، زیرا زمانی که خروجی‌های مسیر به گونه‌ای هدایت شوند که بر روی یک آشکارساز مشترک ظاهر شوند، پدیده تداخل ظاهر می شود. این شبیه به تصوری است که از یک فوتون در یک دستگاه دو شکاف داریم: با وجود اینکه یک فوتون است، هنوز به نحوی با دو شکاف تعامل دارد.