تسو
معنی کلمه تسو در لغت نامه دهخدا

تسو

معنی کلمه تسو در لغت نامه دهخدا

تسو. [ ت َ ] ( اِ ) پهلوی تسوک و معرب آن طسوج ( محل و ناحیه ) یشتها ج 2 ص 330 ح بنقل از ایرانشهر مارکوارت ص 74 ( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به تسوک شود. || مقدار و وزن چهار جو باشد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( از شرفنامه منیری ). || قیراط. ( مهذب الاسماء ). یک حصه از بیست و چهار حصه شبانه روز که عبارت از یک ساعت باشد و یک حصه از بیست و چهار حصه چوب گز استادان خیاط و همچنین یک حصه از بیست و چهار حصه سیر استادان بقال و معرب آن طسوج است. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). حصه ای از بیست و چهار حصه گز باشد. و سیر و روز و شب و غیره را نامند. و مثلا از بیست و چهار حصه گز یک حصه تسو باشد و سیر را که بیست و چهار توله است یک توله را تسو گویند و معرب آن طسوج باشد. ( جهانگیری ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). ربع دانگ. طسوج به فتح و تشدید سین معرب آن و در فرهنگ حصه ای از بیست و چهار حصه گز و سیر و روز و شب. مثلا از بیست و چهار حصه گز یک حصه تسو باشد و از بیست و چهار توله سیر یک توله و از بیست و چهار ساعت از شب و روز یک ساعت. اما این معانی در فرس دیده نشده. ( فرهنگ رشیدی ). رشیدی گفته این معانی که صاحب جهانگیری نوشته در فرس دیده نشده و مستعمل هند است و حق با اوست. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). یک بیست و چهارم حصه هر چیز. ( غیاث اللغات ) :... از مقدار یک درم که زمین است پنج دانگ و سه تسو گفته اند اهل کفر و شرک و بدعت و ضلالت اند. ( کتاب النقض ص 492 ). از أقصی بلاد روم و فرنج و... تا سد یأجوح و مأجوج و... سومنات یک تسو مسلمان است. ( کتاب النقض ص 492 ).
با کف درپاش تو هر دم ز ننگ
ابر زند بر رخ دریا تفو
گرچه به خروار مرا هست فضل
نیست ز دانگانه مرا یک تسو.کمال اسماعیل ( از فرهنگ جهانگیری ). || ربع دانگ درهم. دو حبه از درهم. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
نوحه گر کز پی تسو گرید
او نه از چشم ، کز گلو گرید.سنایی.مزد حق کو مزد آن بی مایه کو
این دهد گنجیت مزد و آن تسو.مولوی.هیچکس نسیه بنفروشد بدو
قرض ندهد هیچکس او را تسو.مولوی.خواجه ٔفردا و حالی پیش او
او نمی بیند ز گنجی جز تسو.مولوی. || در بیت زیر بمعنی دیه. حق الرضا. غرامت :
گفت صوفی پس روا داری که او

معنی کلمه تسو در فرهنگ معین

(تَ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - وزنی است برابر وزن چهار جو. ۲ - یک بخش از ۲۴ بخش شبانه روز، که یک ساعت باشد. ۳ - یک بخش کوچک از هر چیزی .

معنی کلمه تسو در فرهنگ عمید

۱. یک قسمت از ۲۴ قسمت شبانه روز، یک ساعت.
۲. یک قسمت از ۲۴ قسمت چوب گز بزازان.
۳. یک قسمت کوچک از چیزی.

معنی کلمه تسو در فرهنگ فارسی

یک قسم از۲۴ساعت شبانه روزکه یک ساعت باشد، یک حصه از۲۴حصه گزوبه معنی یک حبه یاحصه کوچک ازچیزی، معرب آن طسوج است
( اسم ) ۱- وزنی است معادل وزن چهار جو. ۲- یک بخش از ۲۴ بخش شبانروز یک ساعت . ۳- یک حصه از ۲۴ حص. چوب گز خیاطان . ۴- یک حصهاز ۲۴ حص. سیر بقالان ( در قدیم ).

معنی کلمه تسو در دانشنامه عمومی

تسو (آروناچال پرادش). تسو ( به انگلیسی: Tezu ) یک منطقهٔ مسکونی در هند است که در Lohit district واقع شده است. تسو ۱۸٬۱۸۴ نفر جمعیت دارد و ۱۸۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

معنی کلمه تسو در ویکی واژه

وزنی است برابر وزن چهار جو.
یک بخش از ۲۴ بخش شبانه روز، که یک ساعت باشد.
یک بخش کوچک از هر چیزی.

جملاتی از کاربرد کلمه تسو

دربا و ابر را تسودی دگر حکیم گر دیدی آن دل هنری وان کف نوال
وی از شاگردان جان لورنتسو برنینی بود و مجسمهٔ الکساندر هفتم در کلیسای جامع سیه‌نا از آثار اوست. همچنین، یکی از مجسمه‌های پل سانت‌آنجلو از کارهای اوست.
توکولسنلر اونون لشین یرتسونلار هره بر دیش انسه سیندن قیرتسونلار
استان میه از نظر تقسیمات کشوری بخشی از ناحیه کانسای به حساب می‌آید. مرکز این استان شهر تسو است.
نه دور آخر بو ملتین گناهی دوتسون سیزی گوروم مظلوملار آهی
اسمیتسون یک دهانه برخوردی در ماه‌ است.
آرامائیس ساهاکیان (به ارمنی: Արամայիս Սահակյան) (زاده ۲۴ مه ۱۹۳۶ میلادی در آرتسواشن، ارمنستان - وفات ۱۴ مارس ۲۰۱۳ میلادی در شهر ایروان)، یک شاعر، طنزپرداز، ناشر و مترجم اهل ارمنستان بود.
آرتسوانیست ۳٬۰۶۱ نفر جمعیت دارد و ۱٬۹۴۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است. در کیلومتری شمال گاوار، مرکز استان گغارکونیک واقع شده است.
آرتسویک میناسیان (Արծվիկ Գարեգինի Մինասյան؛ زادهٔ ۱ ژانویهٔ ۱۹۷۲) یک اقتصاددان، و سیاست‌مدار اهل ارمنستان که از تاریخ ۲۴ فوریه ۲۰۱۶ تا تاریخ ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۶ در دولت اول کارن کاراپتیان سمت وزیر اقتصاد ارمنستان، و سپس از تاریخ ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۶ تا تاریخ ۲۰۱۸ در دولت اول و دولت دوم کارن کاراپتیان سمت وزیر حفاظت از محیط زیست ارمنستان و از تاریخ مه ۲۰۱۸ تا تاریخ ۲۰۱۸ در دولت اول نیکول پاشینیان سمت وزیر توسعه اقتصادی و سرمایه‌گذاری ارمنستان را برعهده داشت. میناسیان همچنین نماینده دوره‌های چهارم و پنجم مجلس ملی جمهوری ارمنستان بوده‌است.
آکیمونو عملکردی کاملاً زیباشناختی دارد. به‌طور سنتی، یک آکیمونو در تماشاگه یا در بوتسودان (محراب خانوادگی) قرار می‌گیرد.
الگوی تقسیم و حل اغلب به یافتن الگوریتم‌های کارآمد کمک می‌کند. برای مثال این الگوریتم راه‌گشای روش‌های ضرب سریع کاراتسوبا، الگوریتم‌های مرتب‌سازی سریع و ادغامی، و همچنین تبدیل‌های سریع فوریر بود.
از میدان انابت میدان فتوت زاید. قوله تعالی: «انهم فتیة آمنوا بربهم». فتوت چیست؟ بجوانمردی و آزادگی زیستن. و فتوت سه قسم است: قسمی با خلق، و قسمتی با خود، و قسمتی با حق. قسم حق چیست؟ بتوانائی خود در بندگی کوشیدن. و قسم خلق آنست که ایشانرا به عیبی که از خود دانی نیفگنی. قسم خود آنست که تسویل نفس خویش و آرایش و زینت وی نپذیری. و قسم حق را سه نشانست: از جستن علم ملول نشوی، و از یاد وی نیاسایی، و صحبت با نیکان پیوندی. و قسم خلق را سه نشانست: آنچه ازیشان ندانی ظن نبری، و آنچه دانی بپوشانی، و بدان مؤمنان را شفیع باشی. و قسم خود را سه نشانست: بازجستن به عیب خویش مشغول باشی و عیب خویش بد داری، و شکر نعمت ستر بر خود بینی، و از ترس نیاسایی.
تا بدیدم روی عزرائیل را باز آوردی فن و تسویل را
ارچیناتسو رومانو ۲۸٫۳ کیلومترمربع مساحت و ۱٬۳۹۴ نفر جمعیت دارد و ۸۳۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است.
نوحه‌گر کز پس تسو گرید آن نه از چشم کز گلو گرید
گاه تفسیر گفت و گاه حدیث گاه تسویل های دیو خبیث
طور اول را صدر گویند و آن معدن گوهر اسلام است که «افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه». و هر وقت که از نور اسلام محروم ماند معدن ظلمت کفرست «ولکن من شرح بالکفر صدرا» و محل وساوس شیطان و تسویل نفس است که «یوسوس فی‌صدور الناس» او از دل محل وساوس شیطان و تسویل نفس صدر بیش نیست و آن پوست دل است در اندرون دل اینها را راه نیست زیرا که دل خزانه حق است و آسمان صفت است اینها را بر انجا راه نباشد که «وحفظنا ها من کل شیطان رجیم».
اتسوکو تاهارا (ژاپنی: 田原 悦子) یک بازیکن فوتبال اهل ژاپن است.
گفت صوفی پس روا داری که او سیلیم زد بی‌قصاص و بی‌تسو
بکش عجل سمین تن برای جبرئیل جان که با تسویل نفسانی نگنجد راز یزدانی