ترنج
معنی کلمه ترنج در لغت نامه دهخدا

ترنج

معنی کلمه ترنج در لغت نامه دهخدا

ترنج. [ ت َ رَ ] ( اِ ) تنج باشد. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ). بمعنی فراهم نشاندن. ( برهان ). فراهم نشانده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تنجیدن و ترنجیدن و ترنجیده شود. || معبر تنگ و راه دشوار. ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به تنجیدن ، ترنجیدن و ترنجیده شود.
ترنج. [ ت ُ رُ ] ( اِ ) چین و شکنج باشد... ( فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ). چین و شکنج و امر بدین معنی. ( فرهنگ رشیدی ). || سخت درهم فشرده و درهم کشیده باشد و امر به این معنی هم هست. ( برهان ). محکم بستن میان و تنگ برکشیدن کمربند و امر بدین معنی نیز است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). خشک ودرهم کشیده و درهم فشرده و چین دار. ( ناظم الاطباء ). || سخت و درشت. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ترنجیدن و ترنجیده شود. || بوته کلان که بر هر چهار گوشه چادر و دوشاله و بعضی از جاهای قبا و غیره از گلابتون و ابریشم الوان نقش کنند. ( غیاث اللغات ). || نقش گل بزرگی مدور یا چند گوش که در میان قالی بافند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
ترنج. [ ت ُ رُ / رَ ] ( اِ ) میوه ای است معروف که پوست آنرا مربا سازند و بعربی تفاح مائی خوانند. ( برهان ). میوه ای است معروف و مشهور. همانا که بواسطه کثرت چین و شکنج باشد که در پوست آن است که به این اسم موسوم است. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ). میوه ای است معروف و مشهور از نارنج بزرگتر و همانا برای کثرت چین و شکنجی که بر روی آن است بدین اسم موسوم شده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). میوه ای از جنس مرکبات و بسیار معطر که دبال و دباله و متک نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). میوه ای است معروف به تازیش متکاء خوانند. ( شرفنامه منیری ). میوه ای است از جنس لیمو و آنرا اُترج هم نامند و عامه آنرا کباد خوانند. ( از المنجد ). ترش آن مسکن شهوت زنان و جالی لون و دافع کلف و داشتن پوست آن در جامه ها مانع کرم است. ( منتهی الارب ). در لغت فرس اسدی هورن ص 76 بادرنگ را ترنج معنی کرده ولی امروز بادرنگ جز ترنج است. ترنج متک نیست. متک جنس سپرغمهای بریدنی است چون خربزه و امرود و سیب و جز آن و ترنج نوعی از آن است. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : و از بلخ ترنج و نارنج و نیشکر و نیلوفر خیزد. ( حدود العالم ).
سکندربیامد ترنجی بدست
ز ایوان سالار چین نیم مست.

معنی کلمه ترنج در فرهنگ معین

(تُ رُ یا رَ )(اِ. ) ۱ - چین و شکن . ۲ - سخت در هم فشرده .
( ~. ) (اِ. ) نقشی است در میانة قالی یا قالیچه که آمیزه ای است از گل و برگ و شاخه های اسلیمی .
(تُ رَ ) (اِ. ) ۱ - بالنگ . ۲ - میوة درخت بالنگ .

معنی کلمه ترنج در فرهنگ عمید

= ترنجیدن
۱. (زیست شناسی ) = بالنگ: رسم ترنج است که در روزگار / پیش دهد میوه پس آرد بهار (نظامی۱: ۷ ).
۲. نوعی نقش ونگار که از ترکیب گل، برگ، و طرح های اسلیمی ساخته می شود و بیشتر در نقشۀ قالی، قالیچه، پردۀ قلمکار، کاشی، و تذهیب کاری در وسط نقش های دیگر قرار می گیرد و گاهی در چهارگوشۀ آن طرح های سه گوشه به شکل لچک ساخته می شود.

معنی کلمه ترنج در فرهنگ فارسی

بالنگ، بادرنگ، چین وشکن، چین دار، درشت ودرهم
( اسم )۱- چین و شکن.۲- سخت در هم فشرده در هم کشیده . ۴- خشک شده درشت گردیده.
تنج باشد . بمعنی فراهم نشاندن .

معنی کلمه ترنج در فرهنگ اسم ها

اسم: ترنج (دختر) (فارسی) (طبیعت) (تلفظ: tora (o) nj) (فارسی: ترنج) (انگلیسی: toranj)
معنی: نام گیاهی ( بالنگ )، مرکّب از طرح های اسلیمی و گل و بوته ای در میان قالی و قالیچه، ( در گیاهی ) بالنگ، طرحی ( در قدیم ) مرکّب از طرح های اسلیمی و گل و بوته ای که معمولاً در وسط نقش قالی، تذهیب، و مانند آنها به کار می رود، گویی از مواد معطر، طرحی ( در قدیم ) مرکب از طرح های اسلیمی و گل و بوته ای که معمولاً در وسط نقش قالی، گُویی از مواد معطر، میوه ای از خانواده مرکبات که از مرکبات دیگر درشت تر است

معنی کلمه ترنج در دانشنامه عمومی

ترنج (آلبوم). ترنج، اولین آلبوم رسمی محسن نامجو است. آلبوم ترنج مدت ها در دفتر شعر و موسیقی وزارت ارشاد در انتظار مجوز مانده بود و در نهایت مجوز انتشار آن توسط مرکز موسیقیِ راپورت صادر شد.
ضبط این آلبوم با گروه ماد و در استودیو رهگذر انجام شده است.
• ترنج - براساس شعرهایی از حافظ و خواجوی کرمانی
• رو سر بنه به بالین - شعر از مولوی و باباطاهر
• تلخی نکند - شعر از مولوی
• واوا لیلی - شعر از بابا طاهر
• ترسم که - شعر از حافظ
• دل می رود - شعر از حافظ
• جُره باز - شعر از بابا طاهر
• در میان جان ( ونگ ونگ ) - شعر از عطار
• زلف - شعر از حافظ
قطعهٔ تصویری رو سربنه به بالین نیز در نسخهٔ رسمی آلبوم قرار دارد که تنها توسط رایانه قابل مشاهده است.
ترنج (شهر). تُرَنج ( به لاتین: Turunç ) شهری در ترکیه است که در اژه ( ابهام زدایی ) واقع شده است.
معنی کلمه ترنج در فرهنگ معین

معنی کلمه ترنج در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:بادرنگ

معنی کلمه ترنج در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تُرَنج، از نقش های کهن اسلامی و ایرانی، بیشتر برای تزیین جلد و صفحات کتاب ها بویژه قرآن کریم، و نیز تزیین قالی و اشیای دیگر بکار می رود.
ترنج معمولاً لوزی یا بادامی شکل و گاه چهارگوش یا بیضی یا گرد، همچون خورشید یا ستاره یا گل های چند پر، است. این نقش غالباً در وسط زمینه قرار می گرفته و داخل آن با برگ و گل و طرح های اسلیمی یا تصاویری از حیوان و انسان پُر می شده است. در جلد قرآن ها و کتب مذهبی معمولاً داخل ترنج را با آیات قرآن و احادیث پیامبر اکرم تزیین می کرده اند. گاهی بر بالا و پایین ترنج، «سرْترنج» می افزایند که شامل دو طرح قرینه کوچکتر است. اگر طرح دو سرترنج متقارن نباشد، طرح پایین را «ته ترنج» می نامند. معمولاً در چهار گوشه طرح های ترنج دار نقشی از یک چهارم ترنج به نام «لَچَک» دیده می شود که در این صورت به این مجموعه «لچک ترنج» گفته می شود.
نحوه پیدایش
از نحوه پیدایی این نقش و شکل اولیه آن اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی آن را صورت تغییر یافته ای از نقش خورشید و برخی آن را همان نقش حوض می دانند که به تدریج و با تغییر معماری حوض، طرح ترنج نیز به اشکال لوزی، شش گوشه و هشت گوشه بدل شده است. در حدیثی از پیامبر اکرم، مؤمنِ قرآن خوان به «اُتْرُجَّة» (ترنج) تشبیه شده است و احتمالاً نقشمایه اصلی این نگاره در دوره اسلامی با الهام گرفتن از این حدیث ، میوه ترنج بوده است. لینگز از ترنج با نام «شُجَیره» یاد کرده و آن را نماد «شجره طیبه» می داند که به صورت های گوناگون در حاشیه صفحاتی از قرآن های قدیمی دیده می شود. ترسیم نقش ترنج در حاشیه صفحات قرآن کریم یا در وسط سجاده ها و نیز در اماکن مقدّس، مانند مسجد شیخ لطف اللّه در اصفهان و مسجد قوام الدین در مصر و مساجد عثمانی از جمله مسجد سلطان احمد، نشان می دهد که احتمالاً ترنج در نزد مسلمانان جنبه مذهبی داشته است
استفاده گسترده از این نقش
از حدود قرن سوم تا پنجم، ترنج در اغلب کشورهای اسلامی از طرح های اصلی تذهیب شد و بر حاشیه صفحات قرآن، ترسیم ترنجی درشت و پیچ درپیچ با گلبرگ ها یا سرترنج های مفصّل و بیرون زده از حاشیه رواج یافت. بر روی جلد قرآنی متعلق به ۲۹۲، ترنجی به شکل دایره و شمسه مانند کشیده شده است که از نمونه های کهن نقش ترنج به شمار می آید. این قرآن در کتابخانه چستربیتی، دابلین نگهداری می شود. ایرانیان از زمان باستان میوه ترنج (بادرنگ) را می شناخته اند و احتمالاً از دیرباز نقش آن را می کشیده اند. در حجاری ها و فلزکاری ها، نقش ترنج بر روی لباس برخی از پادشاهان ایرانی پیش از اسلام وجود داشته، اما ظاهراً ترسیم این نقش در دوره اسلامی رایج شده است. در ایران ، از دوره تیموریان (ح ۷۷۱ـ ۹۱۶) به بعد، نقش ترنج بر روی جلد کتاب ها به وفور ترسیم گردیده است. در این دوره، ترسیم ترنج با پیرامون کنگره دار در وسط جلدها رواج یافت. بتدریج تزیین داخل ترنج پیچیده تر شد و تزیین لچک ها نیز، به پیروی از ترنج میانی، کنگره دار شد. در دوره صفوی (ح ۹۰۶ـ ۱۱۳۵) و قاجار (۱۲۰۰ـ۱۳۴۴) تذهیب کاران تصاویر متنوع و زیبایی از ترنج پدید آوردند که لبه اضلاع آن کنگره دار بود و در وسط جلدهای روغنی نقش می شد. در این دوره، معمولاً نقش داخلی ترنج ها با نقش لچک ها یکسان بود و اغلب داخل آن ها با نقش گل و مرغ در متن طلایی تزیین می شد. از قرن دهم مُهرهای تخم مرغی شکل ساخته شد که در جلدسازی اسلامی از آن بسیار استفاده می کردند و سفیانی در قرن دهم در رساله ای به نام صناعة تسفیر الکتب و حلّ الذهب آن ها را «مُهر ترنج» نامیده است. ترسیم طرح ترنج بر روی جلد کتاب ها در دیگر سرزمین های اسلامی، به ویژه در هند و مصر و عثمانی، به تقلید از ایرانیان معمول بود، از جمله در سیواس از ۶۰۸ به بعد، در قونیه از ۶۷۹ به بعد، در بغداد از ۶۸۵ به بعد، در قاهره از ۷۹۵ به بعد، در هرات از ۸۲۳ به بعد و در استانبول از ۹۱۴ به بعد این کار رواج یافت. کاربرد این طرح در مناطق و دوره های گوناگون رواج گسترده آن را تأیید می کند. در عثمانی ترسیم این نقش با رنگ ها و اشکال خاص تا قرن سیزدهم رواج بسیار داشت.
کاربرد بر قالی
...

معنی کلمه ترنج در ویکی واژه

بالنگ.
میوة درخت بالنگ.
چین و شکن.
سخت در هم فشرده.
نقشی است در میانة قالی یا قالیچه که آمیزه‌ای است از گل و برگ و شاخه‌های اسلیمی.

جملاتی از کاربرد کلمه ترنج

تاریخ روی قلمدان ۱۲۷۱ را نشان می‌دهد؛ اما ذکاء می‌گوید با توجه به اعطای لقب صنیع‌الملک در ۱۲۷۷ ه‍.ق، این اثر نمی‌تواند مربوط به ۱۲۷۱ باشد و احتمالاً متعلق به ۱۲۷۹ ه‍.ق بوده که دایرهٔ ۹ را برداشته و آن را تبدیل به ۱ کرده‌اند. دومین اثر روغنی یک جعبهٔ روغنی مذهب به اندازهٔ ۳۱ سانتی‌متر است که در میان ترنج وسط آن، سه نقاشی چهره دیده می‌شود و ذکاء احتمال می‌دهد متعلق به صنیع‌الملک باشد.
استرنج یک باستان‌شناس بود که به طور ناگهانی از کشور پرو، توسط دستگاه زتا-بیم به سیارهٔ خیالی ران دورنوردی کرد. او در آنجا مأموریت یافت تا محافظت از سیاره در برابر تهدیدات فرازمینی بوسیلهٔ فناوری‌های ران را بر عهده گیرد. با گذشت زمان اهمیت این سیاره و ساکنین آن، به ویژه آلانا معشوقه او، بیشتر و بیشتر می‌شد. اما در نهایت اثر دستگاه انتقال بیم از بین رفت، و به طور خودکار استرنج را به سیاره زمین و دقیقاً به مکان عزیمت وی فرستاد.
وی بیشتر به خاطر همکاریش با مارول کامیکس و دی‌سی کامیکس بخصوص در خلق انتقام‌جویان، کاپیتان آمریکا، دکتر استرنج، فانوس سبز و لیگ عدالت شناخته می‌شود.
هر دم نه به حق دسترنجی بخشی به من خراب گنجی
وی پدر بلاتریکس لسترنج، شخصیت داستان‌های هری پاتر و فرزند پولاکس بلک و ایرما کراب است. او پس از ازدواجش با درولا رویسر سه دختر به نام‌های بلاتریکس، آندومدا و نارسیسا را صاحب شد.[نیازمند منبع]
این شخصیت بیشتر به خاطر آن معروف است که منبع چشم آگاموتو - یک ابزار روشن‌بینی جادویی که دکتر استرنج از آن استفاده می‌کند- می‌باشد.
خرما و ترنج و بهی و گوز بسی هست زین سبز درختان، نه همه بید و چنار است
زان زنخِ گِردِ چو نارنج خوش غبغب سیمین چو ترنجی به کش
سرکه از دسترنج خویش و تره بهتر از نان دهخدا و بره
در علت درگذشت فاطمه معصومه، منابع به بیماری اشاره کرده‌اند اما در علت این بیماری اختلاف است؛ جعفر مرتضی عاملی علت بیماری فاطمه معصومه و تغییر حرکت کاروان به سمت قم را، مسمومیت بر اثر زهر دانسته‌است اما شیوه مسمومیت را هجوم عباسیان به کاروان بیان می‌کند. گای لسترنج نیز در کتاب جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقیبه، مسمومیت فاطمه معصومه اشاره دارد ولی محل مسمومیت را شهر قم می‌داند. به عقیده سجادی، مسمومیت فاطمه معصومه مربوط به روایتی ضعیف است که تواریخ معتبر از آن یادی نکرده‌اند. تنها کسی که بیماری منجر به مرگ او را به‌طور مشخص، عنوان کرده‌است، ساید[یادداشت ۱] است که مدعیست فاطمه معصومه بر اثر بیماری تیفوس از دنیا رفته‌است.
این رشته از بخش کنگان شروع شده‌است وقلل مهّم آن عبارت‌اند از قلهٔ گله دار ۱۴۸۵ متر، در جنوب دهستان گله دار، وقلهٔ ۱۱۰۰ متری وراوی در جنوب دهستان وراوی، قلهٔ کوه ترنج به ارتفاع ۱۵۰۶ متر، در شمال کوه احمر، وقلهٔ سفید کوه به ارتفاه ۱۴۶۸ متر، در شمال ارمک و کوه گارستانه به ارتفاع ۱۱۹۰ متر در شمال شورزار مهرکان، وآخرین کوه به ارتفاع ۸۹۷ متر در شمال برکه دالان، این رشته کوه در شمال نیز به به رشته کوه زیر و در اقصی شمال نیز به رشته کوه دسک و رخ بندو در بخش کوخرد می‌پیوندد.
ترنج و سیب و به و نار و پسته و بادام گل‌و شقایق و نسرین و سنبل و سوسن
ترنج ماه از سیبش سرافراز سیه چشمان به انجیرش نظرباز
داستان اسطوره‌ای باغ بهشت باری دیگر به صورت حوضی پرآب در مرکز فرش با نام ترنج ظاهر می‌شود. حوضی که نقوش گیاهی و جانوری اطراف آن نمایانگر فضای بهشت است.
چمن پیرای صبحم کیمیای خاروخس دارم به هر شاخی ترنج آفتابی پیش رس دارم
قبل از شروع وقایع «هری پاتر» – زمانی که شخصیت لرد ولدمورت برای اولین بار به دنیای جادوگران اعلان جنگ داد – آلبوس دامبلدور، مدیر مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز و یک جادوگر برجسته و قدرتمند دنیای جادوگری، تلاش کرد تا جلوی ولدمورت را با تأسیس محفل ققنوس بگیرد. در آن زمان چندین شخصیت به محفل پیوستند. آنها به دنبال جلوگیری از تسلط ولدمورت بر دنیای جادوگری و ایجاد یک نظم جدید جهانی ظالمانه توسط او بودند. در این دوره، قبل از وقایع «هری پاتر و سنگ جادو»، محفل متحمل خسارات سنگینی شد، از جمله قتل شخصیت‌های جزئی مانند پری‌وت‌ها، بونزها و مک‌کینون‌ها. پدر و مادر نویل لانگ باتم نیز به دست بلاتریکس لسترنج تا حد جنون شکنجه شدند.
کسی کو با ترنجم کار دارد ترنج آسا قدم بر خار دارد
وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی‌ لَنْ نَصْبِرَ عَلی‌ طَعامٍ واحِدٍ حسن بصری گفت قومی برزیگران بودند از اهل گندنا و پیاز و حبوب، ایشان را بمن و سلوی فرو گرفتند، نان حوّاری و مرغ بریانی و ترنجبین. بسی برنیامد که آن طباع ایشان ایشان را بر آن داشت تا آرزوی آن غذاهای ردی کردند. بو بکر نقاش در تفسیر آورده است که ایشان را در آن روزی که به ایشان می‌رسید همه یکسان بودند، نبات زمین طلب کردند تا ایشان را زراعت و عمارت باید کرد، لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا تا همه یکسان نباشند و زیردستان را کار سازند و قومی را بچاکری و بندگی گیرند.
آخ سومین آلبوم استودیویی محسن نامجو خواننده ایرانی پس از ترنج و جبر جغرافیایی است. این آلبوم که در اکتبر ۲۰۰۹ منتشر شده نخستین آلبوم این خواننده‌است که در خارج از ایران تولید و منتشر شده‌است.
چو دهقان درین بوستان در گشاد مرنج ار ترنجی ز شاخ اوفتاد