نقش

نقش

معنی کلمه نقش در لغت نامه دهخدا

نقش. [ ن َ ] ( ع مص ) نگاشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نگارش. ( یادداشت مؤلف ). نقش کردن. ( زوزنی ). || کندن نگین. ( یادداشت مؤلف ): نقش فص الخاتم ؛ حفره. ( اقرب الموارد ). رجوع به نقش نگین شود. || نگار کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از تاج المصادر بیهقی ). نگار کردن چیزی را به دو رنگ یا چند رنگ. ( از ناظم الاطباء ) ( ازمتن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). و زینت کردن آن را. ( از اقرب الموارد ). رنگ کردن چیزی به رنگی یا رنگهائی. تنقیش. معرب نگاشتن است. ( یادداشت مؤلف ). || نشان و اثر گذاشتن در روی زمین ، و این معنی اصلی کلمه است. ( از متن اللغة ). || گاییدن.( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ). || به خار زدن خوشه خرما را تا زود رطب گردد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). با خار به خوشه خرما زدن تا رطب گردد. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). خار زدن خوشه خرما را تا زود رطب گردد. ( ازناظم الاطباء ). || ( به صیغه مجهول ): پدیدآمدن در خوشه خرما چند نقطه از رطب شدن. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال : نقش العذق ؛ اذا ظهر به نکت من الارطاب. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ). || نهایت آشکار کردن چیزی را. ( منتهی الارب )( آنندراج ). به نهایت آشکار کردن. ( از ناظم الاطباء ).استقصا کردن در کشف چیزی. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || پاکیزه کردن خوابگاه گوسپند را از خار و خس و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ازناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || برکندن موی به منقاش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). به منقاش برکندن. ( از تاج المصادر بیهقی ). || بیرون کردن خار را از پای. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). بیرون آوردن خار را با منقاش. ( از ناظم الاطباء ). خار از تن برکندن. ( از تاج المصادر بیهقی ). خار از تن بیرون کردن. ( از زوزنی ). || ( اِ ) صمغ اندک و نابسته. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || خرمای خشک در انبان نهاده و آب بر آن پاشیده. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رطب ربیط. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ).
نقش. [ ن َ ] ( ع اِ ) صورت. ( آنندراج ) ( از بهار عجم ) ( ناظم الاطباء ). تصویر. رسم. ترسیم. شبیه صورت و شکل. توخش. ( ناظم الاطباء ). شبیه. تمثال :

معنی کلمه نقش در فرهنگ معین

(نَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) شکل کسی یا چیزی را کشیدن . ۲ - (اِ. ) صورت ، شکل ، تصویر. ۳ - مسئولیتی که هنرپیشه یا بازیگر در صحنة نمایش به عهده دارد. ۴ - نام یکی از انواع تصنیف ها در گذشته .

معنی کلمه نقش در فرهنگ عمید

۱. تصویر، شکل.
۲. (سینما، تئاتر ) [مجاز] شخصیت کسی در فیلم، تئاتر و مانند آن، کاراکتر.
۳. (ادبی ) حالت نحوی کلمه در جمله.
۴. [مجاز] اثری که روی زمین یا چیزی باقی مانده باشد: نقش پایش روی زمین بود.
۵. کارکرد، عمل کرد: او در موفقیت من نقش بزرگی داشت.
* نقش بستن: (مصدر لازم )
۱. صورت گرفتن.
۲. مصور گشتن.
۳. (مصدر متعدی ) تصویر کردن.

معنی کلمه نقش در فرهنگ فارسی

رنگ آمیزی کردن، شکل وصورت کسی یاچیزی راکشیدن، اثری که روی زمین یاچیزی باقی مانده باشد، شکل
۱ - (مصدر ) صورت شخص یا چیزی را کشیدن . ۲ - ( اسم ) تصویر نگار گری ترسیم : در ذکر بحور قدیم و حدیث و نقش دوایر و تقطیع ابیات سالم و مزاحف آن ... . ۳ - ( اسم ) صورت شکل رسم : چون شمع که نقش انگشتری را قبول کند . ۴ - طرح . ۵ - نوشته ( بقلم تحریر یا حک و کنده گری ) : در انگشتری نگاه کرد بخندید . گفت : ای آزاد مردان . من این نقش بخوانم ... ۶ - خال گنجفه و جز آن . ۷ - قسم نهم از اقسام چهارده گانه اصناف تصانیف مربوط بموسیقی قدیم و آن [ مطلع عملی است که در آن میان خانه و بازگشت نباشد . ممکن است یک غزل را بهمان مطلع و جدول باخر رسانند...] ۸ - تصنیف : حافظ ( شربتی ) در علم موسیقی علم بوده و نقشها و تصنیفهای او در میان مردم مشهور است . ۹ - مجموعه اعمال و اخلاق یک شخص که توسط هنر پیشه ای در صحنه نمایش داده شود رل : فلان در نقش نادرشاه خوب بازی میکند. توضیح بدین معنی مستحدث است و در ترجمه [ رل ] فرانسوی بکار میرود و بهمین جهت گروهی محدود از بکار بردن آن خودداری میکنند ولی استعمال آن بحد شیاع رسیده . ۱٠ - جنس ذات سرشت خمیره : این پسر نقش غریبی است . یا ترکیبات اسمی : نقش بحرام . کسی که قدی و قامتی و ترکیبی دارد لیکن بغایت کاهل و بیکاره است نقش حرام . یا نقش برجسته . شکلی که برجسته روی سنگ چوب و غیره نقش شده بارلیف . یا نقش بی غبار . دعا و نفرین مظلومان . یا نقش پرگار کن (بکسر رائ دوم و ضم کاف ) مخلوقات . توضیح اشاره بایه [ انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون . یا نقش پرمور . خانه زنبور شان عسل . یا نقش خاک گوهری . صورت مردم اصیل و نجیب و صالح . یا نقش زیاد ( زیاده ) . ۱ - ( نرد ) آنست که با هر نقش یک خال زیاده اعتبار کنند و بازی مذکور را [ خال زیاد ] گویند . ۲ - اسم بلا مسمی . یا نقش شوشتر . گویا بمعنی نقش دیبای شوشتری است که بانواع رنگها ملون باشد : دقیقه دانی رایش کنون بدان درج است که او بر آب روان نقش شوشتر سازد . ( مجیر . راحه الصدور ) یا نقش صدف گشا( ی ) . لب : چون نقش صدف گشای بگشاد از در سخنش بحرها زاد . ( تحفه العراقین ) یا نقش قالی. مجموعه خطوط و شکلها و طرحها که در زمینه و حاشیه یک قالی وجود دارد . یا نقش قندهار . صورت خوب و دلکش . یا ترکیبات فعلی : نقش بر آب انداختن ( زدن ). ۱ - کار بی ثبات و بیهوده کردن . ۲ - محو کردن : به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن . ( حافظ ) یا نقش بر گرفتن.تولید نقش و تصویر کردن : پس موم خواست و از آن نگین نقش برگرفت طلسمی از آن پیدا آمد . یا نقش زمین شدن . بشدت بزمین خوردن دراز بدراز بی حرکت افتادن . یا نقش کسی را بازی کردن . در قالب او بازی کردن رل او را بازی کردن: ...نقش کلئو پاترا را خوب بازی کرد. یا نقش کسی (را ) خواندن . کسی را یاد کردن یا اثر کسی جستن : بقلعه علائ الدوله محبوس ماند دیگر کسی نقش او نخواند .
صورت . تصویر . رسم . ترسیم . شبیه صورت و شکل . توخش .

معنی کلمه نقش در فرهنگستان زبان و ادب

{post} [ورزش] وظیفۀ معین هر بازیکن در بازی های گروهی
{role} [سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] بخشی از نمایشنامه یا فیلم نامه که مربوط به یک شخصیت نمایشی است و بازیگری آن را اجرا می کند

معنی کلمه نقش در دانشنامه عمومی

نقش (فیلم). نقش ( انگلیسی: The Role ) یک فیلم در ژانر به کارگردانی کونستانتین لوپوشانسکی است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد.
این فیلم در سی و پنجمین جشنواره بین المللی مسکو در سال ۲۰۱۳ شرکت کرده است.
نقش (فیلم ۱۹۷۷). نقش ( به هندی: Bhumika ) فیلمی محصول سال ۱۹۷۷ و به کارگردانی شیام بنگال است. در این فیلم بازیگرانی همچون اسمیتا پاتیل، آمل پالکار، آنانت نانگ، آمریش پوری، نصیرالدین شاه، کولبوشان کارباندا، موهان آگاشه ایفای نقش کرده اند.

معنی کلمه نقش در دانشنامه آزاد فارسی

نقش (جامعه شناسی). نَقش (جامعه شناسی)(role)
در علوم اجتماعی، نقش یا نقش هایی که فرد در جامعه بازی می کند، چه برای کمک به عملکرد نظام اجتماعی و چه به منزلۀ وظیفۀ اجتماعی در قبال دیگران. ایفای نقش به روش هایی اطلاق می شود که کودک نقش بزرگ سالان را در بازی های کودکانه به خود می گیرد. هر فرد شماری از نقش ها را در جامعه بازی می کند؛ مثلاً یک زن ممکن است در یک زمان کارمند، مادر، و همسر باشد. جامعه شناسان نقش های رسمی، مثل پزشک یا سیاستمدار، را از نقش های غیررسمی، مثل مادر یا شوهر که بر ارتباطات شخصی استوارند، متمایز می دانند. نقش های اجتماعی مستلزمِ برآورده شدنِ چشم داشت های دوطرفه است؛ پزشک فقط در شرایطی نقش خود را به درستی ایفا می کند که بیمارانش چنین کنند، پدر نیز برای ایفای نقش اش به پشتیبانی فرزندان نیاز دارد. جامعه شناسان نقش های انتسابی را، که از بدو تولد همراهِ افراد است، نیز از نقش های اکتسابی، که درخلال زندگی فراگرفته می شوند، متمایز می دانند. ستیزۀ نقش ها در شرایطی بروز می کند که دو یا چند نقشِ ناسازگار به فرد محول شود.
نقش (دستور زبان). در اصطلاح دستور زبان، حالت یا وظیفۀ نحوی کلمه در جمله. نقش های کلمات به اصلی و وابسته تقسیم می شوند: الف) نقش های اصلی مستقیماً با فعل جمله مرتبط اند، مثلِ اسم و صفتِ «بهار» و «بهاری» در موارد زیر: ۱. فاعل (نهاد): «بهار آمد»؛ ۲. مفعول: «بهار را به خوبی پشتِ سر گذاشتیم»؛ ۳. متمم: «کم کم از بهار فاصله می گیریم»؛ ۴. مسندالیه (نهاد): «بهار زیباترین فصل سال است»؛ ۵. مسند: «ماه آینده بهار است»؛ ۶. قید: «من بهار به دنیا آمده ام»؛ ۷. منادا: «ای بهار زندگی»؛ ۸. تمیز: «پاییز رنگارنگ را بهاری دیگر به حساب می آوریم». ب) نقش های وابسته: در جمله به طور غیرمستقیم به فعل مرتبط می شوند: ۱. مضاف الیه: «فصلِ بهار»؛ ۲. صفت: «ابر بهاری»؛ ۳. بدل: «در این فصل سال، بهار، درختان به برگ وبار می نشینند».
نقش (موسیقی). نَقش (موسیقی)
از اصطلاحات تصنیف سازی در موسیقی قدیم ایران. عبدالقادر مراغی در جامع الالحان در این باره آورده است: «... و مُصَنِّف چندانک خواهد نقوش اضافت کند بر آن شاید و اگر نکند زیان ندارد...». در متن های قدیم نقش در معانی گوناگون به کار رفته است؛ هم به معنای نوعی تصنیف و نیز افزودن بیت اضافی بر ابیات دیگر. در جامع الالحان آمده است: «... و خانۀ پیشرو عبارت از آنک نقشی چند در آهنگ دیگر یا همان آهنگ سازند چنانک تلفظ ارکان غیرِ تلفظِ خانۀ اول باشد...». در کتاب حافظ و موسیقی نوشته حسینعلی ملاح، نیز دربارۀ نقش چنین آمده است: «نقش در قرن هفتم با شعر همراه بوده و در قرن ۹ هجری یک قطعۀ موسیقی بوده که در پایان «پیشرو» اجرا می شده و بالطبع بی کلام بوده ولی در صد سال اخیر مجدداً کلام به آن افزوده شده است».

معنی کلمه نقش در ویکی واژه

ruolo
شکل کسی یا چیزی را کشیدن.
صورت، شکل، تصویر.
مسئولیتی که هنرپیشه یا بازیگر در صحنة نمایش به عهده دارد.
نام یکی از انواع تصنیف‌ها در گذشته.

جملاتی از کاربرد کلمه نقش

زنقش خوبرویان می رود کوه گران از جا مگر تمکین شیرین بند پای بیستون گردد
اگر دجال شکلی سنگ زد بر کعبهٔ جاهش هم‌اکنون ز آفت گردون بگردد نقش ایامش
هر چه بود آئینه روی تو بود نقش خود را دیدی و مفتون شدی
نقش ولای او چو رقم گشت بر دلت از دفتر فضیلت حیدر خطی بخوان
ادوارد دی وود جونیور کارگردان بی‌استعدادی است که در تلاش است تا قراردادی با شرکت فیلمسازی دوستش بسته و اورسون ولز بعدی هالیوود شود که حتی قدمی هم به آن نزدیک نشد او همچنین می‌خواهد باعث شهرت دوباره بلا لاگوسی بازیگر نقش دراکولا و دوست صمیمیش شود اد عادت به پوشیدن لباس‌های زنانه دارد که داستان نخستین فیلمش را هم بر همین اساس می‌نویسد
آنها که به عشق گوی بردند همه نقش دو جهان ز دل ستردند همه
اکبر گنجی به‌خاطر تلاش برای پیش‌برد آزادی، برندهٔ جایزهٔ ۵۰۰ هزار دلاری میلتون فریدمن سال ۲۰۱۰ شد. مؤسسهٔ تحقیقاتی کیتو اعلام کرد که این جایزه را به‌علت حمایت اکبر گنجی از «دموکراسی سکولار و افشای نقش حکومت مذهبی ایران در قتل مخالفان» به وی اعطا کرده‌است. محسن مخملباف کارگردانی ایرانی بعد از دریافت جایزه پاراجانوف در ارمنستان آن را به اکبر گنجی تقدیم کرد و او را بزرگ‌مردی نامید که سال‌ها زندان خانه‌اش بود.
چرا بر نقش اینجا غرّه باشی تو خورشیدی چرا در ذرّه باشی
گاگا ترانهٔ «دستم را بگیر» را برای فیلم اکشن تاپ گان: ماوریک (۲۰۲۲) ضبط کرد و در کنار هانس زیمر و هارولد فالترمایر از آهنگسازان موسیقی این فیلم بود. او در ژوئیهٔ ۲۰۲۲ تور استادیومی د کروماتیکا بال را برای تبلیغ کروماتیکا برگزار کرد که بیست اجرا داشت و از ۸۳۴٫۰۰۰ بلیت فروخته‌شده، ۱۱۲٫۴ میلیون دلار به دست آورد. او با واکین فینیکس در دنبالهٔ جوکر (۲۰۱۹) تحت عنوان جوکر: جنون دو نفر به ایفای نقش خواهد پرداخت.
نقش‌بند آمد و قلم برداشت صورت شاه و اژدها بنگاشت
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به پادماواتی، جنگ و خاک سرزمین من اشاره کرد.
بسیار اشک راندم تا دیر مست ماندم تا که برون شد آن شه چون جان ز نقش انسان
تا مغنی نشود نقشگر پرده راز شیشه را رنگرز جامه ساغر نکنی
از فیلم‌هایی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به پیوند اشاره کرد.
گر نقش نگار همی جوئی از اشک و سرشک منقش باش