ترسو. [ ت َ ] ( ص نسبی ) ( از: «ترس » + «َو»، ظاهراً علامت کثرت ) جبان و صاحب جبن و کم جرئت. ( ناظم الاطباء ). پرترس. بسیارترس. در تداول عوام ، بزدل آنکه از هر چیزی کوچک و مختصر ترسد. ترسو. [ ت ُ ] ( اِخ ) دهی در کلارستاق. رجوع به مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 108 و ترجمه وحید ص 146 شود.
معنی کلمه ترسو در فرهنگ معین
(تَ ) (ص . ) ترسنده ، کم جرأت ، کم دل .
معنی کلمه ترسو در فرهنگ عمید
کسی که از هر چیزی بترسد و بیهوده دچار ترس و بیم شود، کم جرئت، کم دل.
معنی کلمه ترسو در فرهنگ فارسی
کم جرات، کم دل، کسی که ازهرچیزی بترسدوبیم دارد ( صفت ) ترسنده خایف.کم جراتکم دل. دهی در کلارستاق .
جملاتی از کاربرد کلمه ترسو
اسمیت زمانی که در همپشایر زندگی میکرد، گروه هیتمایزر را همراه با همکلاسیاش «نیل گاست» تشکیل داد.:۵ پس از فارغالتحصیل شدن از همپشایر، گروه، درامر و بیسیست خود را، تونی لش و برندت پیترسون را اضافه کردند و در سال ۱۹۹۲ در اطراف پرتلند شروع به اجرا کردند. گروه آلبومهای هوای مرده (۱۹۹۳)، پلیسها و شتابگرها (۱۹۹۴) و یلو نامبر ۵ را از «فرانتیر ریکاردز» عرضه کردند و بعد از آن همراه با ویرجین ریکادرز برای آلبومی که در واقع آخرین آلبوم آنها بود، مایک سیتی سانز (۱۹۹۶) قراردادی امضا کردند.
چون رسید آن وعدهگاه و روز شد آفتاب از شرق اخترسوز شد
جوجه گفتا که مادرم ترسوست به خیالش که گربه هم لولوست
مرکز این شهرستان شهر اوسترسوند میباشد.
آماندا فیلیپاکی در ۱۰ اکتبر ۱۹۶۷ در پاریس به دنیا آمد. مادرش ساندرا پترسون، مانکن و پدرش دانیل مدیر یک گروه انتشاراتی-رسانهای بود. وی نوشتن را از سیزده سالگی شروع کرد و در دوران نوجوانی ۳ رمان نوشت که هیچگاه چاپ نشد. در ۱۷ سالگی ساکن نیویورک شد و به کالج همیلتون رفت و در رشته ادبیات خلاق فارغالتحصیل شد. در ۲۰ سالگی شروع به نوشتن مقاله و یادداشت برای مجله رولینگ استون شد و در سال ۱۹۹۰ در مقطع کارشناسی ارشد داستاننویسی دانشگاه کلمبیا شروع به ادامه تحصیل کرد. پایاننامه کارشناسی ارشد آماندا بعدها دستمایه اولین رمانش یعنی مردان برهنه شد.
سخت مکار است و ترسو این جناب دل بر او زبن روی نتوانیم بست
میرزا ترسونزاده جماعت و شهرکی در کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ شهر نو ناحیههای تابع جمهوری قرار دارد. جمعیت این جماعت ۴۸۹۴ است.
در ایران، مجموعه تلویزیونی انیمهٔ الفی اتکینز، از کارتونهای پرطرفدار دههٔ ۶۰ بود. ۲۶ جلد از کتابهای الفی اتکینز نیز به فارسی ترجمه شدهاست. ۴ جلد نخست از سوی انتشارات «هنرسرای اندیشه» در سال ۱۳۸۸ منتشر شد. در سال ۱۳۹۰ امتیاز چاپ مجدد این ۴ جلد و سایر کتابهای این مجموعه به نشر «آفرینشگر» واگذار شد. «شب بخیر الفی اتکینز»، «الفی اتکینز و دوست خیالیاش»، «تو ترسویی الفی اتکینز؟»، «بابایت چکار میکند الفی اتکینز؟»، «چه کسی الفی را نجات میدهد؟»، «خیلی زرنگی الفی اتکینز!»، «خوشحال باش الفی اتکینز!» و «زود باش الفی اتکینز!» عنوان ۸ کتابیست که در آغاز با ترجمهٔ علی توکلی و نیلوفر نواری به فارسی منتشر شدند.
ادمونتونیا بدنی بسیار بزرگ و تانک مانندی داشتهاست و همچنین بسیار زبر و خشن با طول ۶.۶ متر و ارتفاع ۲ متر بودهاست.تعداد زیادی صفحه کوچک روی پشت و سرش وجود داشت و تعداد زیادی میخ و زائده تیز در اطراف بدن و دمش وجود داشته.چهار میخ بزرگ در دوطرف شانههایش در قسمت جلوی بدن نیز وجود داشت.در بعضی نمونهها دو میخ جدا نیز در زیر ستون فقرات بودهاست.سرش را وقتی از بالا نگاه شود شبیه گلابی است.این موجود در سال ۱۹۲۴ توسط جورج پترسون کشف شد اما تا سال ۱۹۲۸ که توسط استنبرگ نامگذاری شد٬نام گذاری نشده بود.
چو دست بر سر ترسو نهد شجاع شود بخیل حاتم طی گردد از کرامت او
به خون از نرگس ترسومه می شست ز لب جای تبسم زهر می رست
فکری پخته تر از این ها باید کرد، دنباله دنیا دراز است و زبان بدخواه به هرزگی باز، دلم می خواهد تا زنده ام خاک راه تو باشم و با مژگان غبار قدمت بروبم، و زبان احدی بر تو باز نباشد. در سمنان دو کلمه حرف زدی و دیدی پدر سوخته ها چه فساد کردند. تو بمیری یکماه چهل روز در دست و پا بودم تا نفس ها بریده شد. تو خبر نداری من ترا می خواهم نه خودم را، اگر اندک دقت کنی می یابی که ترا دوست دارم نه خود را. از محرم ها بیشتر بترس تا نامحرم ها، فساد همه از محرم است. قربان وجودت به عرض من برس وبدان که بنده واقعی تو منم، سگ توام، نگوئی مردکه ترسو چه جفنگ ها می گوید. عاشق را به نصیحت چکار؟ کار باید محکم باشد. یا به دستور العمل مرید رفتار کن یا دستورالعمل بفرما که مرید مطیع رای تو باشد. خیلی بی ادبی کردم، یارب از هر چه خطا رفت هزار استغفار.
و من قوله سبحانه ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً. و اما المحظور فهو ظن السوء باللّه و بالمؤمنین و هو قوله تعالی: إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ، قال مقاتل: هو ان یتکلم بما ظنه، فان لم یتکلم به فلا یکون اثما. و اما المندوب الیه، فقول النبی (ص): احترسوا من الناس بسوء الظن.
استیاس-۶چهار خدمه را با خود حمل میکرد، پاول جی. ویتز فرمانده پرواز، کارول جی. بابکو خلبان، دونالد اچ. پیترسون و اف. استوری ماسگرایو که هردو متخصص بودند. لباسهای فضایی که دارای طراحی جدید بودند. ماسگرایو و پیترسون هردو توانستند تا فعالیتهای فضایی خود (اولین راهپیمایی فضایی و آزمایش بخش محموله) را با موفقیت به انجام برسانند. راهپیمایی فضایی این دو ۴ ساعت و ۱۷ دقیقه به طول انجامید.
در ۲۳ مه ۲۰۰۸، فرماندار نیویورک، دیوید پاترسون، به اسلیک ریک بخشودگی کامل و بدون قید و شرط در مورد اتهامات قتل را صادر کرد. از زمان اقدام به قتل، استاندار از رفتار خود راضی بود. اسلیک ریک داوطلبانه وقت خود را برای راهنمایی بچهها در مورد خشونت ارائه دادهاست.
خوشترین مقصودی، با نوا ترسودی آن بود که گویی:« چونی ای سودایی؟»
انتقام تو نه آن اخگر اخترسوزست که در امعای شترمرغ پذیرد تحلیل
گفت چه ترسوست، جوان را ببین! صاحبِ شمشیر و نشان را ببین!
از خانهٔ پترسون و تئاتر فورد تواماً تحت عنوان مکان ملی تاریخی تئاتر فورد حفاظت و نگهداری میکنند.
سنپای درونگرای ترسو است که سعی میکند از تعاملات اجتماعی خودداری کند و دوست دارد نقاشی بکشد. پس از ملاقات با ناگاتورو و شروع به معاشرت با او و دوستانش، او به تدریج اعتماد به نفس پیدا میکند. نام دقیق وی در یک داستان جانبی مشخص میشود.جلد ۵ گرچه چند نفر از دوستان مرد وی او را نائو کون (直 く ん) صدا میزنند. چپتر ۷۴ و نام خانوادگی او هاچیوجی (八 王子) تا سال تحصیلی بعدی که سونومیا به باشگاه هنر پیوست، مشخص نشد. چپتر ۸۳ علیرغم این، ناگاتورو فقط از او به عنوان «سنپای» یاد میکند.