بی‌قراری

معنی کلمه بی‌قراری در لغت نامه دهخدا

بی قراری. [ ق َ ] ( حامص مرکب ) بی ثباتی. حالت و کیفیت بی قرار. ناپایداری. ( از ناظم الاطباء ). مقابل ثبات و سکون. || بی آرامی و قَلَق و وحشت و اضطراب. ( ناظم الاطباء ). تململ. برم. تبعص. تبعصص. ضجر. بی طاقتی. بی تابی. ( یادداشت مؤلف ) ( از منتهی الارب ): جواظ، ضجر، اجنثان ؛ بی خوابی و بی قراری. ( منتهی الارب ). ناشکیبایی. بی صبری : پس اگر بی قراری و حرارت بر حال خویش باشد یا زیادت می شودبباید دانست که ماده قویست. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
کردند ز روی بی قراری
بر خود بهزار گونه زاری.نظامی.ملک را گرم دید از بی قراری
مکن گفتا بدینسان گرم کاری.نظامی.چونست حال بستان ای باد نوبهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بی قراری.سعدی.جفای چنین کس بباید شنود
که نتواند از بی قراری غنود.سعدی.شب از بی قراری نیارست خفت
برو پارسائی گذر کرد و گفت.سعدی.

معنی کلمه بی‌قراری در فرهنگ فارسی

۱ - بی ثباتی ناپایداری . ۲ - ناشکیبایی بیصبری .

معنی کلمه بی‌قراری در فرهنگستان زبان و ادب

{restlessness} [روان شناسی] حالتی که در آن فرد در زمانی محدود فعالیت هایی ظاهراً بی هدف انجام می دهد

معنی کلمه بی‌قراری در ویکی واژه

حالتی که در آن فرد در زمانی محدود فعالیت‌هایی ظاهراً بی‌هدف انجام می‌دهد.

جملاتی از کاربرد کلمه بی‌قراری

بی‌قراری لازم افتاده است قرب حسن را شبنم این باغ بیش از چشم بلبل می‌پرد
آداب بی‌قراری نام رمانی از یعقوب یادعلی است. این رمان که برندهٔ جایزهٔ بهترین رمان سال ۱۳۸۳ بنیاد گلشیری شده‌است موجب بازداشت نویسنده به اتهام توهین به قوم لر شد.
چون بسی بی‌قرار شد درویش گفت به ز بی‌قراری خویش
اختلال اضطراب فراگیر بیشتر از آنچه که با عوامل استرس زای زندگی واقعی مرتبط است، احساس نگرانی یا عصبی می کند. این بیماری در زنان شایع‌تر از مردان است و شامل علائمی مانند مشکل در کنترل نگرانی‌ها یا احساس عصبی بودن، یا احساس بی‌قراری و مشکل در آرامش است.[8]
همه شب ز بی‌قراری ز بسی فغان و زاری چو ندیده بودی او را به فلک شدی خروشت
اشکم ز بی‌قراری زد بر دَرِ چکیدن افتادن‌ است آخر اطفال را دویدن
چیست گردون سرنگون ناپایدار بی‌قراری دایما بر یک قرار
بی‌قراری خاصه در شلاق افلاسی چنین چون تواند داد شلتاقی چنین با خود قرار
بی‌قراری حرکتی یک احساس ذهنی است که با نیاز قابل توجه به حرکت دائم تظاهر می‌کند، ممکن است به‌عنوان عوارض خارج هرمی در درمان درازمدت با داروهای آنتی‌سایکوتیک مشاهده شود. ممکن است با آژیتاسیون سایکوتیک اشتباه شود.
از علایم آن می‌توان تپش قلب، بی‌قراری، خستگی، بی‌خوابی، تنگی نفس، اختلال در تمرکز و حافظه را نام برد.
اختیاری نیست صائب بی‌قراری‌های ما ذره چون خورشید بیند می‌کند ناکام رقص
صیدی که بی‌قراری وحشت کشیده است در چشم دام، داد شکرخواب می‌دهد
عامل تنش زا می‌تواند بسیار جزئی باشد مانند یک ضرر مالی کوچک ولی فرد دچار مشکلاتی می‌شود مانند مشکلات خواب، بی‌قراری، تحریک پذیری، عصبی بودن، خستگی، اضطراب، از دست دادن تمرکز و منزوی شدن، عصبی بودن شدید، نگرانی و ناتوانی از حضور در سر کار، مدرسه یا بودن در کنار دیگران. در تشخیص باید دقت کرد فرد بیماری روانی دیگری نداشته باشد.
افراد مبتلا می‌گویند نیاز دارند رفتار به‌طور فزاینده ای مخاطره آمیز تر انجام دهند تا ارضای یکسانی تجربه کنند. و نشانه‌های مشابه با ترک را تجربه می‌کنند که به موجب آن مابین دوره‌ها دچار بی خوابی، بی‌قراری و تحریک پذیری می‌شوند.
چون این ابیات را خواندم، گویا آبی بر آتش من زدند و شدّت حرارت قَلَق [= پریشانی و بی‌قراری] مرا نشاندند.
ز بی‌قراری زلفت جز این نمی‌گویم که حال محتشم بی‌قرار از آن پیداست
قربانیان تجاوز ممکن است اغلب بلافاصله پس از حمله دچار مشکلات اضطراب و ترس شوند. بر اساس یک مطالعه در مورد واکنش‌های پس از تجاوز که توسط مجله آمریکایی ارتوپسیکیاتری، صورت گرفت، ۹۶ درصد از زنان گفتند که چند ساعت پس از حمله از ترس، می‌لرزند. پس از گذشت مدتی، علائم قبلی کاهش یافته و سطح افسردگی، خستگی و بی‌قراری افزایش می‌یابد.
اولین علامت انسفالوپاتی کبدی تغییر الگوی خواب است سپس با پیشرفت بیماری به ترتیب بیمار دچار اختلال شخصیت و خلق و خو، بی‌قراری و در نهایت کاهش سطح هوشیاری می‌شود.
قرار دل در آن دیدم که گیرم جای در زلفش قراری یافت دل در بی‌قراری جابه‌جا کردم