فریاد
معنی کلمه فریاد در لغت نامه دهخدا

فریاد

معنی کلمه فریاد در لغت نامه دهخدا

فریاد. [ ف َرْ ] ( اِ ) در زبان پهلوی فری یات به معنی دوست و تکیه و اتکاء و نیز فرهات به معنی یاری ، در فارسی باستان ظاهراً فرزاتی مرکب از پیشاوند فرا و دا که به معنی پیش بردن است ، در افغانی و ترکی فِریاد و رویهم به معنی یاری خواستن با آواز بلند و شکایت با آوای رساست. ( از حاشیه برهان چ معین ). آواز بلندی که در دادخواهی و استعانت برآرند. ( ناظم الاطباء ) :
چنین داد پاسخ که من روز و شب
همی برگشایم به فریاد لب.فردوسی.لاجرم بر در ایوان ملک مدح و ثناست
پیش از این بود شبانروزی فریاد و فغان.فرخی.ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد.باباطاهر.- به فریاد ؛ برای کمک و برای یاری :
بدو دست یازم که او یار بس
ز گیتی نخواهم به فریاد کس.فردوسی.- || فریادکنان و نالان :
همچو آب از آتش و آتش ز باد
دل بجوش و تن به فریاد است باز.خاقانی.یکی پشه شکایت کرد از باد
بنزدیک سلیمان شد به فریاد.عطار.نه بلبل در قفس نالد ز صیاد
که از فریاد خود باشد به فریاد.وحشی.- به فریاد آمدن ؛ فریاد کردن :
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد.حافظ.- به فریادآمده ؛ فریادکنان. ناله کنان : مردمان از آن به فریاد آمده. ( تاریخ بیهقی ).
- به فریاد رسیدن ؛ فریاد رسیدن. بفریاد کسی گوش دادن. به نجات کسی شتافتن :
عشقت رسد به فریاد گر خودبسان حافظ
قرآن ز بر بخوانی با چارده روایت.حافظ.جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال عدل به فریاد دادخواه رسید.حافظ.- به فریاد شدن ؛ فریاد کشیدن. فریاد کردن :
بفریاد شد گازر از کار اوی
همی تیره شد روز بازار اوی.فردوسی.ترکیب ها:
- فریاد آمدن . فریاد افتادن. فریاد افکندن. فریاد اوفتادن. فریاد برآمدن. فریاد برآوردن. فریاد جستن. فریاد خاستن. فریاد خواستن. فریادخوان. فریادخواه. فریادخواهی. فریاد داشتن. فریادرس. فریادرسی. فریاد رسیدن. فریاد زدن. فریادزنان. فریاد شنیدن. فریاد کردن. فریاد کشیدن. فریادکنان. فریادنامه. فریادی. فریاد یافتن. رجوع به این مدخل ها شود.

معنی کلمه فریاد در فرهنگ معین

(فَ ) (اِ. ) بانگ ، آواز بلند.

معنی کلمه فریاد در فرهنگ عمید

۱. بانگ، آواز بلند.
۲. [قدیمی، مجاز]. پناه.
* فریاد برآوردن: (مصدر لازم ) ‹فریاد برداشتن› آواز بلند برآوردن، بانگ کردن، فریاد کردن.
* فریاد خواستن: (مصدر لازم ) [قدیمی، مجاز] یاری خواستن، داد خواستن.
* فریاد رسیدن: (مصدر متعدی ) [مجاز] به فریاد رسیدن، به داد کسی رسیدن، مدد کردن.

معنی کلمه فریاد در فرهنگ فارسی

بانگ، آوازبلند
( اسم ) ۱ - یاری خواستن با آواز بلند فغان ۲ - شکایت با آوای رسا ۳ - بانگ رسا آواز بلند . یا به فریاد کسی رسیدن . استغاثه کسی را اجابت کردن درمانده ای را یاری دادن .

معنی کلمه فریاد در فرهنگ اسم ها

اسم: فریاد (پسر، دختر) (فارسی) (تلفظ: faryad) (فارسی: فریاد) (انگلیسی: faryad)
معنی: صدا و آواز بلند و رسا، یاری خواستن با صدای بلند، بانگ، رسا، آواز بلند

معنی کلمه فریاد در دانشنامه عمومی

فریاد به صدای بلندی که در حنجره تولید می شود، گفته می شود .
• ترس
• خوشحالی
• درد
• غافلگیری
↑ مشارکت کنندگان ویکی پدیا. «Screaming». در دانشنامهٔ ویکی پدیای انگلیسی.
• ارتباط کلامی
• مقاله های دارای الگوی یادکرد - ویکی
فریاد (فیلم ۱۹۶۳). فریاد ( چکی: Křik ) یک فیلم درام به کارگردانی یارومیل ییرش است که سال ۱۹۶۳ اکران شد. این فیلم عموماً به عنوان نخستین فیلم از موج نوی چکسلواکی شناخته می شود.
فریاد (فیلم ۱۹۷۸). فریاد ( انگلیسی: The Shout ) فیلمی در ژانر ترسناک به کارگردانی یژی اسکولیموفسکی است که در سال ۱۹۷۸ منتشر شد. این فیلم در سی و یکمین جشنواره فیلم کن برنده جایزه بزرگ شده است.
• آلن بیتس
• جان هرت
• سوزانا یورک
• رابرت استیونز
• تیم کوری
• جیم برودبنت
• یوآنا شچربیتس
فریاد (فیلم ۱۹۹۱). فریاد ( به انگلیسی: Shout ) فیلمی است محصول سال ۱۹۹۱ و به کارگردانی جفری هورنادی است. در این فیلم بازیگرانی همچون جان تراولتا، جمی والترز، هدر گراهام، ریچارد جردن، لیندا فیورنتینو، اسکات کوفی، گلن کوئین، سم هنینگز، مایکل باکال و گوئینت پالترو ایفای نقش کرده اند.
فریاد (فیلم ۲۰۱۰). فریاد ( به تلوگویی: Vedam ) فیلمی محصول سال ۲۰۱۰ و به کارگردانی کریش است. در این فیلم بازیگرانی همچون آلو آرجون، آنوشکا شتی، مانچو مانوج، مانوج باجپایی، سارانیا پونوانان، ناگایا، دکشا ست، لکها واشینگتن و باراماندام ایفای نقش کرده اند.
معنی کلمه فریاد در فرهنگ معین

معنی کلمه فریاد در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فریاد، صیحه و بانگ بلند را می گویند.
از احکام مرتبط با آن در باب های طهارت، صلات، سبق و رمایه، حدود و دیات سخن گفته اند.
← در باب طهارت
۱. ↑ العروة الوثقی، ج۲، ص۱۳۱.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۵، ص۶۸۰، برگرفته از مقاله«فریاد».
...

معنی کلمه فریاد در ویکی واژه

grido
urlo
بانگ، آواز بلند.

جملاتی از کاربرد کلمه فریاد

«اکنون کارگران امتداد صدای آبان شده‌اند. این صدای همه ماست، همانها که در آبان ۹۸ در کنار یکدیگر در خیابان‌ها برای حق‌مان فریاد زدیم.
فریاد که ننماید جا در دل چون سنگش هر چند که فریادم در سنگ اثر دارد
که گشادیش در زمانه ز بند که رسیدیش در زمین فریاد
شب هجران دلم از ناله حسرت شادست چه توان کرد که فریاد رسم فریادست
از حدود ساعت ۱۰ صبح تعدادی از هواداران استقلال با تجمع مقابل خانه ملت نسبت به اتفاقات رخ داده در باشگاه دست به اعتراض زدند. این جمعیت شعار «سلطانی فر استیضاح استیضاح» را فریاد می‌زدند.
سوختم از هجر تا جانان به فریادم رسد ساختم با درد تا درمان به فریادم رسد
ز یک ره به پیوند او شاد گشت ز روی دگر پر ز فریاد گشت
کنم از شام تا سحر فریاد کس بدادم نمیرسد صد داد
در سال ۲۰۰۹، ماندِی بوکز[ت]، ناشر بریتانیایی دلریمپل، دو کتاب از او منتشرکرد. اولین با عنوان، نه با فریاد ولی با ناله، در اوت ۲۰۰۹ به‌چاپ رسید. این کتاب با کتاب دیگری به همین نام در ایالات متحده، متفاوت است. هرچند برخی از مقاله‌های نویسنده در هر دو کتاب آمده‌است. ماندی بوکز در اکتبر همان سال، نظر دوم را منتشر کرد، مجموعه دیگری از مقالات دلریمپل که این‌بار تنها به کار او در بیمارستان و زندانی در انگلیس می‌پرداخت.
چو حال خویشتن با یادش آمد ز هر یک سوی، صد فریادش آمد
بر سر کوی جفایش از دلم شب همه شب ناله و فریاد بود
همچو آب از آتش و آتش ز باد دل به جوش و تن به فریاد است باز
ز یکسو کوس کین آمد به فریاد ز دیگر سو جوابش کوه می داد