بینا

معنی کلمه بینا در لغت نامه دهخدا

بینا. ( نف ) ( از: بین ، ریشه مضارع «دیدن = بینیدن + َا، پسوند فاعلی ) صفت دائمی. بیننده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( رشیدی ). مقابل نابینا. مردم چشمدار. مردم بیننده. ( یادداشت مؤلف ). دارای نیروی بینایی. بصیر. ( ترجمان القرآن ) ( ناظم الاطباء ) :
شبی دیرند و ظلمت را مهیا
چو نابینا در او دو چشم بینا.رودکی.بلندیش بینا همی دیر دید
سر کوه چون تیغ شمشیر دید.فردوسی.ستاره ست رخشان ز چرخ بلند
که بینا شمارش نداند که چند.فردوسی.یکی باره ای کرد گرداندرش
که بینا بدیده ندیدی برش.فردوسی.چه خواهد کور جز دو چشم بینا.( ویس و رامین ).ز دانائیست پنهان جان چنانک از چشم بینایی
ز نادانست پنهان جان چنانک از گوش کر الحان.ناصرخسرو.تا چشم و گوش یافته ای بنگر
تا بر شنوده است گوا بینا.ناصرخسرو.چنانکه دو مرددر چاهی افتند یکی بینا یکی نابینا. ( کلیله و دمنه ).
پشت بر دیوار زندان روی بر بام فلک
چون فلک شد پرشکوفه نرگس بینای من.خاقانی.روضه ترکیب ترا حور ازوست
نرگس بینای ترا نور ازوست.نظامی.هرچه را خوب و کش و زیبا کنند
از برای دیده بینا کنند.مولوی.چون تو بینائی پی خر رو که جست
چند پالان دوزی ای پالان پرست.مولوی.- بینا شدن ؛ دیدن و نگریستن. ( ناظم الاطباء ) : پس یوسف پیراهن را از تن بیرون کرد و به برادران داد و گفت بر چشم پدر نهید تا بقدرت خدا بینا شود. ( قصص الانبیاء ص 84 ).
هر که را از فضل یزدان چشم او بینا شود
گرچه باشد زیر دریا بر سر جوزا شود.ناصرخسرو.چونکه بینا شد ببوی جامه یوسف را پدرْش
زان سپس کز چشم نابینا ببود از بس محن.ناصرخسرو.چرا داماد خود را علاج نکنی گفت میترسم که بینا شود و دخترم را طلاق گوید. ( گلستان ).
- بینا کردن ؛ قادر بدیدن کردن. ( ترجمان القرآن ). تبصرة. ( زوزنی ): تبصیر؛ بینا کردن. ( زوزنی ) ( ترجمان القرآن ) :
صد چو عالم در نظر پیدا کند
چونکه چشمت را بخود بینا کند.مولوی.که حاصل کند نیکبختی بزور
بسرمه که بینا کند چشم کور.

معنی کلمه بینا در فرهنگ معین

[ په . ] (ص فا. ) ۱ - بیننده ، بصیر. ۲ - آگاه ، هوشیار.

معنی کلمه بینا در فرهنگ عمید

۱. بیننده.
۲. کسی که هر دو چشمش سالم باشد.
۳. [مجاز] آگاه، بصیر.

معنی کلمه بینا در فرهنگ فارسی

بیننده، کسی که هردوچشمش سالم باشد، آگاه، بصیر
( صفت ) ۱ - بیننده بصیر . ۲ - دیده ور تیز نظر ۳ - آگاه هوشیار .
همان بین است که باشباع فتحه الف پیدا گردیده گویند و بینا نحن کذا . یا بینا و بینما از حروف ابتدائ است و نزد اصمعی مابعد بینما مجرور باشد باضافت اگر بجای آن بین راست آید و نزد غیر اصمعی ما بعد هر دو نیز مرفوع آید بابتدائیت و خبریت .

معنی کلمه بینا در فرهنگ اسم ها

اسم: بینا (دختر) (فارسی) (تلفظ: binā) (فارسی: بينا) (انگلیسی: bina)
معنی: بصیر، بیننده، آگاه، هوشیار، ( به مجاز )، آن که توانایی پیش بینی و سنجش درستِ امور را دارد، آن که می تواند ببیند

معنی کلمه بینا در دانشنامه آزاد فارسی

(یا: افق بینا) نشریۀ دینی، فرهنگی و خبری کلیمیان ایران. ماهنامۀ بینا در فروردین ۱۳۷۸ش با صاحب امتیازی انجمن کلیمیان ایران چاپ و ارگان این انجمن شد. این نشریه زیر نظر شورای سردبیری و مدیرمسئول چاپ و منتشر می شود. بینا بیانگر افکار و اخبار درونی جامعۀ کلیمیان ایران است و علاوه بر خبررسانی به جنبه های هنری، ادبی و علمی نیز می پردازد.

معنی کلمه بینا در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی بَصِیرٌ: همیشه بینا
معنی یَأْتِ بَصِیراً: بینا می شود (جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است)
معنی مُّبْصِرُونَ: روشنگران - نور دهندگان - بینا کنندگان (جمع اسم فاعل از مصدر ابصار)
معنی مُبْصِراً: روشنگر - نور دهنده - درخشنده - واضح و روشن - آنچه سبب بینایی می شود - بینا کننده (اسم فاعل از مصدر ابصار)
معنی مُبْصِرَةً: روشنگر - نور دهنده - درخشنده - واضح و روشن - آنچه سبب بینایی می شود - بینا کننده (اسم فاعل از مصدر ابصار)
معنی مَسِیحُ: لقب حضرت عیسی بن مریم علی نبینا و علیه السلام (مسیح به معنای ممسوح (مسح شده)است و اگر آن جناب را به این نام نامیدند ، به این مناسبت بوده که آن جناب ممسوح به یمن و برکت و یاممسوح به تطهیر از گناهان بوده و یا با روغن زیتون تبرک شده ممسوح گشته ، چون ان...
ریشه کلمه:
بین (۵۲۳ بار)

معنی کلمه بینا در ویکی واژه

بیننده، بصیر.
آگاه، هوشیار.

جملاتی از کاربرد کلمه بینا

هر که را خر ساخت شهوت نیم خردل گو به عقل خود به فهم خرده بینان نیم خردل هم خر است
گزیدند پس موبدی تیزویر سخن گوی و بینادل و یادگیر
شمع را تا سرنوشت صبح روشن شد گداخت دیده ای داری به کار خویش بینایی مکن
به گویایی نشد کس محرم دوست قناعت کن به بینایی و مخروش
آبشار اخلمد از آبشارهای استان خراسان رضوی، شمال شرقی ایران در شهرستان چناران در ۸۰ کیلومتری شمال غرب مشهد و ۲۴ کیلومتری چناران در دامنه‌های رشته‌کوه بینالود و در دو کیلومتری روستای اخلمد قرار دارد. این آبشار از دو آبشار بلند کنار هم تشکیل شده‌است که هر کدام بالای ۴۰ متر ارتفاع دارند.
بدانست بینادل رای راد که دورند خاقان وخاتون ز داد
دیدار تیره‌روزی نابینا عبرت بس است مردم بینا را
آلیسیا در نوزده سالگی به بیماری چشم مبتلا شد و پس از آن دچار اختلالات شدید بینایی گردید. مشکلات بینایی او به جایی رسید که قادر به دیدن شرکای رقص خود نبود و فقط از روی مکان قرارگیری آنها و نورهای روی صحنه می‌توانست حرکات خود را هماهنگ کند. اما زیبائی و دقت حرکات وی به گونه‌ای بود که بینندگان نمایش باله متوجه نابینائی وی نمی‌شدند. آلونسو تا سن ۷۰ سالگی رقصید و با کمک چند هنرمند موسسه رقص خود را گرداند.
دل تو منظر اعلاست حق را ولکین سخت نابینا‌ست حق را
سالیوان در تمام طول عمر خود دارای مشکلات جدی بینایی بود اما با این در ۱۹۳۵ از هر دو چشم به‌طور کامل نابینا شد. او در ۲۰ اکتبر ۱۹۳۶، پس از رفتن به کما، در فارست هیلز نیویورک در سن ۷۰ سالگی چشم از جهان فروبست. در هنگام مرگش هلن کلر دست او را گرفته بود. پس از اینکه کلر در سال ۱۹۶۸ درگذشت، خاکستر او را در کلیسای ملی واشینگتن در کنار خاکستر سالیوان گذاشتند.
گویای بی‌تلفظ و بینای بی‌بصر دانای بی‌تفکّر و دارای بی‌ملال
آن که در آیینه روی تو روی حق ندید نام او را در حقیقت عشق نابینا نهاد
ز نوک کلکش چشم مخالف آن بیناد که این نماید بیشی و آن کند نیشی
امری شیرازی بعد از نابینا شدن به دستور شاه طهماسب صفوی زندانی شد و مدت طولانی در زندان و در وضعیت بسیار بدی بسر می‌برد، در این مدت برای دوستان درباری اش پیام می‌فرستاد تا نزد شاه وساطت کنند و برایش عفو بگیرند.
میراسماعیل صدقی‌آسا حسینی معروف به «وزیری نابینایان»، (زادهٔ ۱۳۲۹، درگذشتهٔ ۱۳۹۶) نوازنده و آهنگساز زاده یزد بود که از اوان کودکی به نوازندگی پرداخت و در نوازندگی و آهنگسازی مشهور شد.
در اوت ۲۰۲۲ اشتون کوچر از ابتلای خود به نوع ویژه‌ای از بیماری واسکولیت دستگاه ایمنی خبر داد که مدتی باعث از بین رفتن بینایی، شنوایی و تعادل او در ایستادن شده بود.