بکاس

معنی کلمه بکاس در لغت نامه دهخدا

بکاس. [ ب َک ْ کا ] ( اِخ ) قلعه ای است استوار نزدیک انطاکیه. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). و رجوع به ابن بطوطه ص 65 شود.

معنی کلمه بکاس در فرهنگ فارسی

قلعه ایست استوار نزدیک انطاکیه ٠

معنی کلمه بکاس در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَّعِینٍ: آب جاری بر روی زمین (در عبارت"وَءَاوَیْنَاهُمَا إِلَیٰ رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِینٍ:هر دو را به سرزمینی بلند که جایی هموار و چشمه سار بود منزل دادیم ")-زلال (کلمه معین در نوشیدنیها به معنای آن نوشیدنی است که از پشت ظرف دیده شود ، مانند آب و شرا...
ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)کئس (۶ بار)
«کَأْس» (بر وزن رأس) نزد اهل لغت، به ظرفی گفته می شود که پر و لبریز باشد، و اگر خالی باشد، معمولاً به آن «قدح» می گویند. «راغب» در «مفردات» می گوید: اَلْکَأْسُ الاِنَاءُ بِمَا فِیْهِ مِنَ الشَّرابِ: «کأس به معنای ظرفی است که پر از نوشیدنی باشد». و گاه به خود جام یا محتوای آن نیز اطلاق می شود.
راغب می‏گوید: کأس ظرف است با شراب «اَلْاِناءُ بِما فیهِ مِنَ الشَّرابِ» و در ظرف تنها و شراب تنها نیز به کار رود طبرسی نیز ذیل آیه . ظرف توأم با شراب گفته و از اخفش نقل کرده: مراد از هر کأس در قرآن خمر است (خمر بهشتی). در صحاح از ابن اعرابی نقل شده: ظرف را کأس نگویند مگر اینکه در آن شراب باشد. این لفظ شش بار در قرآن مجید آمده است و مراد از آن کاسه‏های پر از شراب بهشتی است . نیکوکاران از کاسه‏ای یا شرابی می‏خورند که آمیخته آن کافور بخصوصی است.

معنی کلمه بکاس در ویکی واژه

این اصطلاح دو کلمه‌ای شامل بک-آس که بخش نخست به زبان آذری سخت یا شاق است. آس، پایه کلمات بسیاری در زبان‌های فارسی، عربی، آذری، انگلیسی بوده، و منشاء هر زبان باستانی که باشد دیگر زبان‌ها به صورت وام‌واژه از آن استفاده کرده‌اند.

جملاتی از کاربرد کلمه بکاس

رسید نوبت سرما و فصل‌گرما رفت بکاست صبر من و سردی هوا بفزود
ابکاسه روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان مسجدسلیمان در استان خوزستان ایران است.
خداوند هرچ از جمالش بکاست ببالای فضل و کمالش بهشت
مَنْ کانَ یُرِیدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها هر که زندگانی این جهان میخواهد و آرایش آن نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِیها بایشان گزاریم تمام مزد کردار ایشان هم درین جهان وَ هُمْ فِیها لا یُبْخَسُونَ (۱۵) و مزد کردار ایشان درین جهان چیزی بکاسته نیامد.
تنم بکاست از آنگه که عشق ورزبدم بلی بکاهد مردم ز عشق ورزبدن
به دانش توان رفت بر راه راست کند راه گم، هرکه دانش بکاست
ابکاسه (فسا)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان فسا در استان فارس ایران است.
ناگاه صبر از من بکاست در جان و دل افتاد خواست شهری برین محضر گواست این را ندارم مختصر
گرانی آمدش از من بدل مگر ، که چنین بکاست رسم من و سوی من نکرد نظر
در یکی دو سال پیش از مشروطیت، «احمدخان دریابیگی» حکمران معارف‌پرور و مترجم کتاب «دوکامرون»، اثر نویسندهٔ معروف ایتالیایی «ژان بکاس» را از متن ترجمهٔ فرانسهٔ آن به فارسی ترجمه و ابتدا در روزنامهٔ «مظفری» چاپ بوشهر به صورت داستان مسلسل منتشر کرد و سپس در سال۱۳۲۵ هـ. ق در مطبعه مبارکهٔ «مظفری» بوشهر به طبع رساند.
هر چه در علم و فضل من بفزود همچنانم ز جاه و مال بکاست
و لا تسق بکاسات صغار فهذا یوم احسان و ایثار
هر چه اقبال بیندیشید آمد همه راست جان بدخواهان از هیبت و از هول بکاست