بهسان
معنی کلمه بهسان در فرهنگ اسم ها
معنی: چون خوب، به مانند نیک، ( به، سان ( پسوند شباهت ) )
معنی کلمه بهسان در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه بهسان
شخصیت ابوالحسن صبا دارای ارزش استثنایی است. او مدافع ارزشهای مدنی است. نه تنها در کشور خود بلکه در سراسر جهان. کوشش آقای صبا در پاسداری از اصالت هنر موسیقی در ایران بهسانِ تلاش آن کسانی است که آثار یونانی یا پیکرههای غولآسای اسوان را نجات دادند و همین نکتهاست که صبا را به عنوان مردی مدافع ارزشهای انسانی معرفی میکند.
مولوی در این بیت عقل را بهسان انسانی تصور کرده که دارای دیده و چشم است. به همین ترتیب طرب را.
خز آگوتی نوعی رنگدانه وحشی برای بسیاری از پستانداران اهلی است. این یک ویژگی بسیار شناختهشده برای چندین جانور، از جمله بسیاری از سگهای سگ وحشی، گربهسانان وحشی، خرگوشهای وحشی، و جوندگان وحشی مانند آگوتی همنام است.
شاعر و نویسنده سفرنامهٔ آمریکایی، بایارد تیلور (۱۸۷۸–۱۸۲۵) وقتی بیمارستانی در سوریه را که گربهها آزادانه در آن گشت میزدند مشاهده نمود، متحیر شد. مؤسسهای که گربهسانان خانگی در آن پناه میگرفتند و تغذیه میشدند، به کمک وقف همراه با دستمزد سرایداران، دامپزشکی و غذای گربه تأمین میشد.
درو ز کجنظری عکس نیزه گرافتد بهسان حلقه نهد سر به هم سُنَین و بُنَین
بهسان مرغک آذر فروز از منقار همی به بال و پر خویش برفشاند آذر
منقل مربع کعبهسان، آشفته در وی رومیان لبیک گویان در میان، تن محرم آسا داشته
دخت خوارزمشاه نازپری کش خرامی بهسان کبک دری
نه درکشمر بود سروی بهسان قامت و قدش نه چون رویش بود نقشی بهکشمیر و دیار اندر
گهی بهسان نگاری شود اسراسرا برگ گهی بهسان درختی شود عقیقش بار
بیشتر حیوانات مربوط به منطقه زیر گرمسیری در افغانستان زندگی میکنند. پستانداران بزرگ در گذشته بسیار فراوان بودند. اما اکنون تعداد آنها بسیار کم شده و از میان آنها ببر منقرض شدهاست. پستاندارانی چون گرگ، روباه، کفتار راهراه، شغال، آهو و چندین گربهسان وحشی از جمله پلنگ و پلنگ برفی در افغانستان حضور دارند. چندین گونه از بز کوهی مثل مارخور (که بخاطر شاخهای درهمپیچیده و بلندش معروف است) و گوسفندهای وحشی اوریال و غرم در هندوکش و پامیر دیده میشوند و خرس قهوهای هم در مناطق کوهستانی و جنگلی حضور دارد.
زلف ایشان بهسان چوگان است دل مسکین من چو گردان گوی
دستهٔ دوم همانند سایر سکههای عصر ساسانی، دارای تصویر نیمتنهٔ اردشیر با کلاه یا تاجی برسر در حال نگریستن به سوی راست است؛ بر پشت دستهٔ دوم از سکههای اردشیر، —بهسان همهٔ سکههای عصر ساسانی— نمایی از آتشدانِ آتشکده بهچشم میخورد. بر روی دستهٔ دوم از سکهها، عبارت «مزداپرست، خدایگان اردشیر شاهنشاهِ ایران که چهره از یزدان میدارد»[پ ۲۱] نگاشته شده است که نمایانگر باورهای مذهبی اردشیر میباشد.
بهسان کمان در کمینگاه خُلقش نیفتد گره در کمند حواجب
برآمد از کنام شرق شیری آتشین مخلب گریزان انجمش از پیش روبهسان گرازآسا
شبهسان حقهای کفتید و بپراکند درهایش شبآسا زنگیی خندید و بدرخشید دندانش