معنی کلمه خانه زاد در لغت نامه دهخدا
خانه زادند و بنده در شاه
خانه داران خاندان ملوک.خاقانی.بی فرزندی که خانه زادی دارد
شک نیست که باشدش بجای فرزند.( آنندراج ). || قدیمی. ( آنندراج ) :
فغانی زین نظربازی سیه شد نامه ات تا کی
خیالت بر خط نوخیز و خال خانه زاد افتد.بابا فغانی ( از آنندراج ).- غلام خانه زاد ؛ غلامی که والدینش در خانه ارباب او نیز غلامی کرده اند، غلامی که پدر و اجدادش غلامان پدر و اجداد ارباب او بوده اند.
|| لقب گونه ای است که چاپلوسان ضمن عریضه هایی که به بزرگان می نویسند بخود میدهند، چون : «غلام خانه زاد... بعرض میرساند».