حفیظ. [ ح َ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از حفظ. حافظ. ( اقرب الموارد ). نگاهبان. ( مهذب الاسماء ) ( صراح ). نگهبان. نگهدار. ( مهذب الاسماء ). نگاهدارنده. رقیب. || موکل. موکل بر چیزی. || یادگیرنده. از بر کننده. || چراننده گوسفندان و شتران. || کتاب حفیظ؛ لوح محفوظ. حفیظ. [ ح َ ] ( اِخ ) نامی است از نامهای خدای تعالی ، یعنی آنکه از علم او چیزی غائب نیست. ( آنندراج ). حفیظ. [ ح َ ] ( اِخ ) شاعری از مردم اصفهان. او بزمان عالم گیر بسیاحت هند رفته است و بیت ذیل از اوست : کی از فنای تن ز تو کس دور می شود شمع از گداختن همگی نور میشود.( از قاموس الاعلام ترکی ).
معنی کلمه حفیظ در فرهنگ معین
(حَ ) [ ع . ] (ص . ) نگاهبان ، نگاهدار.
معنی کلمه حفیظ در فرهنگ عمید
۱. نگه دارنده، نگهبان، مراقبت کننده. ۲. از نام های خداوند.
معنی کلمه حفیظ در فرهنگ فارسی
نگاهدارنده، نگهبان، مراقبت کننده، نام خداوند ( صفت ) نگاهبان نگاهدار مراقب : (( خدا حفیظ و علیم است . ) ) شاعری از مردم اصفهان
معنی کلمه حفیظ در فرهنگ اسم ها
اسم: حفیظ (پسر) (عربی) (تلفظ: hafiz) (فارسی: حَفیظ) (انگلیسی: hafiz) معنی: حافظ نگهبان، هوشمند و یادگیرنده
معنی کلمه حفیظ در دانشنامه عمومی
حفیظ (اسماء الله الحسنی). حفیظ ( به عربی: الحفیظ ) از اسمای حسنای خدا و با «محافظ» در معنا نزدیک و مفید مبالغه است. واژه حفیظ ۸۰ بار در قرآن کریم به کار رفته است که تنها در سه مورد ( هود / ۱۱، ۵۷؛ سبأ / ۳۴، ۲۱؛ شوری / ۴۲، ۶ ) صفت خداست. براساس روایات، «حفیظ» و «حافظ» دو اسم از ۹۹ اسمی هستند که احصاء و حفظ آن ها مایه درآمدن به بهشت است.
معنی کلمه حفیظ در دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ قرآن است حفیظ از مادّه «حفظ» و از صفات خداوند است. خداوند حفیظ است یعنی چیزی هر چند به اندازه مثقال ذرّه ای در آسمان و زمین باشد از حفظ او مخفی نیست و او حافظ اعمال خیر و شرّ بندگان و حافظ آسمانها و زمین است. این صفت درباره خدا درآیات زیر آمده است: [ویکی الکتاب] معنی حَفِیظٍ: همیشه نگهبان-همیشه حافظ(حفظ:ضبط کردن صورت آن چیزی است که برای ما معلوم شده است ، بطوری که هیچ دگرگونی و تغییری در آن پیدا نشود) ریشه کلمه: حفظ (۴۴ بار) نگاهداری. مراقبت. هیچ کس نیست مگر بر او نگهبانی هست حفیظ: به معنی حافظ و مبالغه است . * برای انسان از پس و پیش تعقیب کنندگانی هست او را از امر خدا حفظ میکنند. ظاهراً مراد از «امر اللّه» تصادفات و بلاها است اگر از معقبات مراد ملائکه باشد قهراً به اعتبار جماعت است و تأنیث لقطی است یعنی جماعت معقّبات در «تلو» گذشت که صفت ملائکه با الف و تا جمع بسته نمیشود . با توجّه به آیه قبل که حاکی از علم و اطلاع خدا از اعمال بندگان است میشود گفت که این تعقیب کنندگان نویسندگان اعمال و در عین حال حافظ انسان اند نظیر آیه . * ممکن است مراد از «رسلنا» همان «حفظة» بوده باشند در این صورت با ملاحظه آیه «وَاِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ...»که گذشت معنی و هم کاتباند و هم آنها هستند که وقت رسیدن مرگ، انسان را قبض میکنند. و این منافی «یَتَوّفاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ»نیست زیرا خدا توفّی را هم به خود و هم به رسل و هم به ملک الموت داده است مثل خدا باغ را آبیاری کرد، من کردم، باغبان کرد.
معنی کلمه حفیظ در ویکی واژه
نگاهبان، نگاهدار.
جملاتی از کاربرد کلمه حفیظ
به زیر سایه کمفرصتان پناه مبر نگرددت دم شمشیر آبدار حفیظ
به پاس جلوه معشوق عشوه در کار است کسی به گل نتواند شدن چون خار حفیظ
گفت آری او حفیظست و غنی هستی ما را ز طفلی و منی
قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ، ای ما تاکل من لحومهم و دمائهم و عظمهم لا یعزب عن علمنا شیء. قال السدی هو الموت یقول قد علمنا من یموت منهم و من یبقی وَ عِنْدَنا ای و مع هذا عندنا کِتابٌ کتب فیه ذلک و هو اللوح المحفوظ مکتوب فیه موتهم و مکثهم فی القبور و مبعثهم یوم القیمة و الحفیظ بمعنی المحفوظ و قیل الحفیظ بمعنی الحافظ ای حافظ لعدّتهم و اسمائهم، قال الحسن هذا وعد من اللَّه لنبیّه بنصرته و اظهار دینه علی سائر الادیان، فقال: قد علمنا ما تنقص منهم بان یقتلوا او یموتوا او ینتقلوا عن دینهم، وَ عِنْدَنا کِتابٌ حَفِیظٌ فیه نصرک علیهم فلا تضیقن صدرک. و قیل قد علمنا ما تنقص الارض، ای ما یبلی منهم و ما یبقی. لانّ العصعص لا تأکله الارض کما جاء فی الحدیث کلّ ابن آدم یبلی الا عجب الذنب و فیه یرکّب و ابدان الانبیاء و الشهداء ایضا لا تبلی وَ عِنْدَنا کِتابٌ حَفِیظٌ محفوظ من الشیاطین و من ان یتغیر.
به گریه کوش که آتش نسوزدت قصاب مگر همان شودت چشم اشگبار حفیظ
به هم رسان گل داغی وز آتش ایمن باش چرا که نخل چمن را است برگ و بار حفیظ
خدای ملک و ملک سیر بخش فلک و فلک حفیظ سفل و علو پادشاه ارض و سما
إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً ای حفیظا لأعمالکم، یسألکم عنها فیما امرکم به، و نهاکم عنه. در قرآن هر جا که کان است به اللَّه پیوسته، معنی آنست که لم یزل، همیشه چنان بود که هست.
عرش و کرسی و زمین و آسمان برقرار آمد ز اسم الحفیظ
به دوست دشمنی دهر، اعتبار مکن نگشته است به کس دهر کجمدار حفیظ