جملاتی از کاربرد کلمه منکشف
ترا شد منکشف اسرار بیچون نکو بنگر بسیر هفت گردون
مرا شد منکشف از اهل ذاتت که بشنفتم بسی دید صفاتت
شمس حق را هستی وهمی حجاب ابر واشد منکشف شد آفتاب
خواندهام درس محبت پیش استاد جنون شد ازآن اسرار عشق او دلم را منکشف
پرده پرده پردههای پاک ذیل منکشف میکرد بر چشم کمیل
از او شد منکشف عین العیانم که بیشک من نمود جسم و جانم
هان که جذب آلوده میآید سخن منکشف میگردد آن علم لدن
نمود جمله عشّاقم نهانی مرا شد منکشف جمله معانی
حقایق منکشف آرم دمادم عیان سرّ جانان همچو خاتم
بجز جبروت مجلای سیم نیست که اینجا منکشف ارواح قدسی است