جهی
معنی کلمه جهی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه جهی در دانشنامه عمومی
جملاتی از کاربرد کلمه جهی
در آبگیر، سحرگاه بط به ماهی گفت که روز گشت و شنا کردن و جهیدن نیست
وانک لنگ و لوک آن سو میجهی از همه لنگی و لوکی میرهی
ای برادر به گرد سیم برآی بر نیاید جهیز تو به سخن
به سمرقند اگر چند کنون جهد کنی به سلامت نجهی از پسر سلمانی
۱۰۱. عامل مگر از خدای تعالی بترسد که امانت نگاه دارد والا به وجهی خیانت کند که پادشاه نداند.
بکرم روز مهر بنشاند خلقش از آتش جهیم شرار
سم ناشده تر جهی ز هر جوی ور خود باشد به عرض قلزم
هر که او دل برخ ماهرخی خواهد داد باری آنروی دلفروز که وجهیست حسن
بار دیگر ز پندهای خوشش بجهیم از جهان و پنج و شش
نه بر وجهی که باشد رونق او در آخر کرد ذکر آب و صابون