( عرضاً ) عرضاً. [ ع َ ضَن ْ ] ( ع ق ) از پهنا و از پهنی. ( ناظم الاطباء ). به عرض. به پهنا. مقابل طولا : و از دیگر جانب تا مصر طولا و عرضا به ضبط ما آراسته گردد. ( تاریخ بیهقی ص 73 ). || افقی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). عرضاً. [ ع َ رَ ضَن ْ ] ( ع ق ) اتفاقاً.به طور ناگهانی. غفلةً. بدون عمد. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه عرضا در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] ریشه کلمه: عرض (۷۸ بار) (بر وزن فلس) ظهور و اظهار چنانکه در صحاح و اقرب هست. در مجمع از زجّاج نقل شده که اصل آن به معنی ناحیه شیء است و عرض خلاف طول از آن میباشد عرض: (بر وزن فرس) در قرآن به متاع دنیا اطلاق شده مثل در مجمع فرموده: بر هر چیز ناپایدار عرض گویند و گفتهاند: «الدنیا عرض حاضر» قول راغب نیز چنین است. گوئی از این جهت متکلمون به عرض در مقابل جوهر عرض گفتهاند که ثبات ندارد به نظرم متاع دنیا را از آن عرض گفتهاند که خود نمائی میکند اعراض: روگردانی. این در واقع برای آن است که شخص معرض خلاف جانب امر را در پیش میگیرد در اقرب گوید: حق آن است که همزه آن برای صیرورت باشد. . آن روز جهنّم را بر کفّار به طرز مخصوصی آشکار میکنیم. ، در حال صف بر پروردگار آشکار میشوند یا نشان داده میشوند. تعریض: ضد تصریح و آن به کنایه سخن گفتن است در مجمع فرموده: مراد از آن خواستگاری از زن به اشاره است زنی که در عدّه وفات است. گوئی با گوشه سخن خواستگاری میکند. * ، مراد از عرض در این دو آیه ظاهراً وسعت است و آن یکی از معانی شایع عرض است چنانکه در مجمع و قاموس و اقرب گفته. المیزان فرموده: مراد از عرض وسعت و آن استعمال شایع است. ظاهراً «اَلسَّماء» در آیه اول برای جنس است علی هذا آن مطابق با «السَّموات» در آیه دوم میباشد. و چون در آیه اول «کَعَرْض» با کاف تشبیه آمده ظاهراً آن در آیه دوم نیز در نظر است یعنی «عَرْضُها کَعَرْضِ السَّموات وَ الْاَرْضِ». آیا مراد از این تشبیه نشان دادن وسعت بهشت است و یا حقیقتاً همه جا در قیامت بهشت خواهد بود؟ آیا مراد از سموات و ارض همه جهان است و یا فقط منظومه شمسی است؟ به نظرم مراد نشان دادن وسعت بهشت است نه اینکه آن تمام عالم را خواهد گرفت (والله اعلم) به نظر بعضی آیه دوم درباره سابقین و مقرّبین است و آیه اول در خصوص عامه مؤمنان، و بهشت گروه عامه از بهشت گروه مقرّبین اوسع است که فرموده «عَرْضُهَا السَّمواتُ وَ الْاَرْضُ» و درباره گروه سابقین آمده «عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ». در ذیل آیه اوّل آمده. «اُعِدَّتْ لِلَّذینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ» و این مطلق اهل ایمان را میرساند ولی ذیل آیه دوم و ما بعدش اوصافی آمده از قبیل «یُنْفِقُونَ فِی السَّراءِ والضَّراءِ...» و آن با مقرّبین سازگار است. والله العالم. در مجمع فرموده: از رسول خدا «صلّی اللّه علیه و آله و سلم» روایت شده که گفتند. هر گاه آسمانها و زمین وسعت بهشت باشد پس جهنّم در کجا خواهد بود؟ فرمود «سُبْحانَ اللّهِ اِذا جاءَ النَّهارُ فَاَیْنَ اللَّیْلُ» این حدیث در تفسیر ابن کثیر نیز به چند طریق نقل شده که هر قل امپراطور روم به آن حضرت نوشت: تو مرا به بهشتی که وسعت آن آسمانها و زمین است دعوت میکنی پس آتش کجاست؟ حضرت فرمودند: «سُبْحانَ اللّهِ فَاَیْنَ اللّیْلُ اِذا جاءَ النَّهارُ» المیزان آن را از مجمع و درّ المنثور نقل کرده و در توجیه حدیث ضمن بیان مفصّلی فرموده به گمانم روایت ناظر به آن است که در قیامت مثل دنیا تزاحم نیست سموات و ارض در عین اینکه ظرف بهشتاند ظرف آتش نیز هستند (به اختصار). نگارنده گوید: به نظر میآید مطلب چنین باشد که درباره گفتگوی اهل بهشت با اهل آتش و دیدن همدیگر آیات بسیار است قهراً از تزاحم دنیا در آخرت خبری نیست و شاید آخرت در ظرفی بهشت و در ظرفی جهنّم باشد مثل وضع جنّ و انس در دنیا و شاید مکانهای هر دو غیر از هم باشد که آیات بهشت فقط مفید وسعتاند نه اینکه آن همه جا را خواهد گرفت چنانکه در گذشته گفتیم. * . عریض به معنی وسیع و کثیر است چنانکه در «وَجَنَّةٍ عَرْضُها...» گذشت. و ظاهراً مراد از دعا در آیه تضرّع و جزع است مثل . * ضمیر. «رَأَوْهُ» شاید به عذاب موعود راجع باشد که از «بِما تَعِدُنا» در آیه قبل به نظر میآید و شاید ضمیر مبهم باشد که «عارِضاً» آن را توضیح میکند. عارض به معنی ظاهر شونده است از آیه روشن میشود که آن عارض باد بود «ریحٌ فیها عَذابٌ» گفتهاند آن تکهی ابری بود که در افق نمایان شد و باد به وسیله آن شروع به وزیدن گرفت. یعنی: چون آن را آشکار دیدند که به سوی وادیشان میآید گفتند. این باد یا ابری است که به ما باران خواهد باراند، نه بلکه آن بادی است دارای عذاب دردناک. * . عرضه آن است که در معرض چیزی واقع شود مثل: «اَلْمَرْئَةُ عُرْضَةٌ لِلنِکاحِ - اَلدّابَّةُ عُرْضَةٌ لِلسَّفَرِ - اَلْغَذاءُ عُرْضَةٌ لِلْاَکْلِ»راغب گفته است: «اَلْعُرْضَةُ ما یَجْعَلُ مَعْرَضاً لِلشَّیْءِ». ظاهراً مراد از آن در آیه این است که خدا را معرض و مورد قسم قرار بدهند در عدم انجام کارهای نیک. یعنی: خدا را معرض سوگندهای خویش قرار ندهید سوگندهائیکه یاد کردهاید تا نیکی و تقوی و اصلاح بین الناس نکنید زیرا خدا دوست ندارد نام او وسیله امتناع از نیکی باشد. در تفسیر عیاشی از امام باقر و صادق علیهما السلام درباره آیه نقل شده... آن این است که کسی سوگند یاد میکند تا با برادرش سخن نگوید و نظیر آن یا با مادرش تکلم نکند «قالَ: یَعْنی الرَّجُلُ یَحْلِفُ اَنْ لا یُکَلِّمُ اَخاهُ وَما اَشْبَه ذلِکَ اَوْ لا یُکَلِّمَ اُمَّهُ». در حدیث دیگر در مجمع و تفسیر عیّاشی از ایّوب خزّاز از امام صادق «علیه السلام» نقل شده میفرمود: به خدا قسم یاد نکنید، نه راست و نه دروغ که خدا فرماید «وَ لا تَجْعَلُوا اللّهَ عُرْضِةً لِاَیْمانِکُمْ» و چون مردی از مردی درباره اصلاح استمداد کند که میان او و شخص دیگر سازش دهد، نگوید: من قسم یاد کردهام که این کار نکنم آن است قول خدا «وَ لا تَجْعَلُوا اللّهَ عُرْضَةٌ لِاَیْمانِکُمْ اَنْ تَبَرَّوا وَتَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ النّاسِ». روایت دوم مفید دو مطلب است یکی نهی از مطلق قسم دیگری نهی از قسم خوردن که کار نیک نکند. * . این تعبیر در چند آیه دیگر آمده است شاید مراد از «تَوَلَّوا» اعراض ظاهری و از «مُعْرِضُونَ» اعراض قلبی باشد یعنی: برگشتند و عمل نکردند در حالی که در دل نیز از آن اعراض کرده و به آن بیاعتنا بودند.
جملاتی از کاربرد کلمه عرضا
الصدر جوهر فرد دام مغتبطا و للجواهر طبع یقبل العرضا
استخوان خاصره استخوانی است عرضاً مسطح و محیط غیر منظم چهار ضلعی دارد بنابراین دارای یک سطح درونی و یک سطح بیرونی و چهار کنار (قدامی، خلفی، فوقانی، تحتانی) و چهار زاویه (قدامی فوقانی - خلفی فوقانی - قدامی تحتانی - خلفی تحتانی) است.
«ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً» ای سار عرضا.
تو باطن پاک دارد از هر خیانت که عرضاً عرضه کردم در امانت
و قال اللَّه اللَّه فی اصحابی اللَّه اللَّه فی اصحابی! لا تتخذوهم عرضا من بعدی فمن احبّهم فبحبّی احبّهم، و من ابغضهم
تحریرات دارالخلافه را که بحضور بردیم از بیم رمز و سنگلاخ بپاکت های مختوم بلاک که تالی اجل محتوم و هلاک بود نزدیک نرفتند، فتح مغلقات و حل معضلات آن را موقوف بفرط دقت و کمال مشقت دیده لن تنالوه الا بشق الانفس گفتند و معرضا عنها و معرضا بنا، سراغی از خطوط شما گرفتند؛ فرمودند: الفاظ و عبارات وقایع نگار مثل آب زلال صافی است که حاجب ماوراء نیست و مضامین و معانی بسان حبائب غوانی، روی گشاده و حاضر و آماده، بی پرده و حجاب مانند ماه و آفتاب، همچون زشتان شهر و پلشتان دهر که مهموس و مجدر باشند و محبوس و مخدر مانند، بهانه عفاف آرند و بآرزوی زفاف میرند.
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ این در شأن هشام بن المغیرة المخزومی آمد، اذا ناله مکروه و ضرر دعانا، ای دعا اللَّه لازالته و لم یدع غیره. قوله دَعانا لِجَنْبِهِ یعنی مضطجعا أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً یرید فی جمیع الاحوال فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ ازلنا ما به. مَرَّ ای استمر علی کفره معرضا عن الشکر کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلی ضُرٍّ مَسَّهُ لنسیانه ما دعا اللَّه فیه و ما صنع اللَّه به، کَذلِکَ ای کما زیّن لهذا الکافر الدعاء عند البلاء و الاعراض، زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ عملهم و الاسراف فی النفس یکون بعبادة الوثن و فی المال فی السائبة و البحیرة و معنی الکلام اسرفوا فی عبادتهم و اسرفوا فی نفقاتهم.
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً ای اخلص قصدک الی اللَّه و احفظ عهدک مع اللَّه و افرد عملک فی سکناتک و حرکاتک و جمیع تصرفاتک للَّه حنیفا مستقیما فی دینه، مائلا الیه، معرضا عن غیره.
چهارم این که این تعرض آنان که شلیک گلوله با اسلحه گرم بوده بدون شک یک تهدید جانی بسیار جدی برای اسد تقیزاده و دو محیط بان دیگر بودهاست. اسد نه تنها به حکم دفاع از جان خود بلکه به حکم وظیفه در دفاع از جان همکارانش میبایست پاسخ آتش متعرضان را با شلیک گلوله میداده.
ثم لما فرغ منی الکیس و الکاس و جآء رجآء الناس بالیاس تذکرت شعر جریر و قلت معرضا بهم معرضا عنهم.