ستوه

معنی کلمه ستوه در لغت نامه دهخدا

ستوه. [ س ُ ] ( ص ) پهلوی «ستو» ( بی زور )، پازند «ستوه » ، ایرانی باستان «اوس تاوه » ، از «تو» ( توانستن ، قادر بودن )، ستوه فارسی مرکب است از «اوس - توه - ثه » ، قیاس کنید با کوتاه ( آنکه زورش کم است ). رجوع کنید به استوه. ضد آن : نستوه ( خستگی ناپذیر ). مخفف آن «سته ». ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). ملول و عاجز شده و بتنگ آمده و افسرده. ( برهان ). ملول و سنگین بار و عاجز و خسته و دلتنگ ، و سته مخفف ستوه است. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). سته. ( اوبهی ). خسته و عاجز مانده. ( صحاح الفرس ). تنگ آمده و ملول و عاجز مانده ( غیاث ) : همه با رافع یکی شدند که از ستمهای علی بن عیسی و کارداران او ستوه بودند. ( ترجمه تاریخ طبری بلعمی ).
یکی جای کرد اندر البرز کوه
که دیو اندر آن رنجها بد ستوه.فردوسی.ز زخم سمش گاو ماهی ستوه
بجستن چو برق و بهیکل چو کوه.فردوسی.چلیپاپرستان رومی گروه
چنانند از او وز سپاهش ستوه.اسدی.خروشید بر یک دل از غم ستوه
که بازارگانیم ما یک گروه.اسدی.و برینسان تاختنی برد که مرغ در هوا ستوه شدی. ( فارسنامه ابن البلخی ص 79 ).
علم داری بحلم باش چو کوه
مشو از نائبات چرخ ستوه.سنایی.رود روز و شب در بیابان و کوه
ز صحبت گریزان ز مردم ستوه.سعدی. || ( اِمص ) دلتنگی. ( لغت فرس اسدی ). که بصورت بستوه آید :
چنین بود هر دو سپه هم گروه
نه زآن سو ستوه و نه زین سو شکوه.فردوسی.
ستوه. [ س ُ ] ( اِخ ) نام جادویی که ارجاسب برای تفحص احوال به ایران گسیل داشت. ( مزدیسنا و... تألیف معین چ 1 ص 360 ) :
یکی جادویی بود نامش ستوه
گذارنده راه و نهفته پژوه.فردوسی.

معنی کلمه ستوه در فرهنگ معین

(سُ ) [ په . ] نک استوه .

معنی کلمه ستوه در فرهنگ عمید

۱. خسته، درمانده: خداوند فرمان و رای و شکوه / ز غوغای مردم نگردد ستوه (سعدی۱: ۵۱ ).
۲. افسرده، ملول.
۳. [مقابلِ نستوه] به تنگ آمده، بستوه، بسته.
* به ستوه آمدن: (مصدر لازم )
۱. به تنگ آمدن، ملول شدن.
۲. خسته و درمانده و بیچاره شدن.
* به ستوه آوردن: (مصدر متعدی )
۱. به تنگ آوردن.
۲. درمانده و بیچاره کردن.

معنی کلمه ستوه در فرهنگ فارسی

خسته ودرمانده، افسرده، ملول، به تنگ آمده، نستوه
نام جادویی که ارجاسب برای تفحص احوال به ایران گسیل داشت .

معنی کلمه ستوه در ویکی واژه

بیزار و خسته شدن از کسی یا چیزی. یکی جادوی بود نامش ستوه.....گذارنده راه و نهفته پژوه (شاهنامه)
نک استوه.
خسته و درمانده، افسرده و رنجور، به‌تنگ آمده.

جملاتی از کاربرد کلمه ستوه

استوه یکی از روستاهای استان مرکزی و شهرستان خنداب می‌باشد.
ز قلب سپاه اندر آمد چو کوه از او گشت جهن دلاور ستوه
که گردند از آن ره سواران ستوه پیاده به آید بدان رزم کوه
به سنگی کند با زمین پست کوه سپاه جهان گردد از وی ستوه
در سال ۳۱۶، اسفار شیرویه الموت را از محمد بن مسافر گرفت و سپس وی را در شمیران محاصره کرد. او مرداویج را برای مذاکره فرستاد؛ اما حین مذاکره، محمد بن مسافر مرداویج را به شورش علیه اسفار تحریک کرد و وعدهٔ حمایت به او داد. مرداویج این پیشنهاد را پذیرفت و اتحاد محمد بن مسافر با مرداویج و ماکان کاکی، اسفار را شکست داد و اسفار کشته شد. از زمان مرگ اسفار شیرویه تا سال ۳۳۰، محمد به تحکیم قدرت خود در طارم و مناطق اطراف مشغول بود. او فرمانروایی عاقل و کاردان ولی در عین حال بی‌رحم و بداخلاق بود و همین مسئله اطرافیانش را به ستوه آورد و موجب شد در سال ۳۳۰ پسرانش او را زندانی کنند و قدرت را در دست بگیرند.
از ساعت ۹ صبح تمامی خیابان‌های منتهی به بیت حسینعلی منتظری و آرامگاه فاطمه معصومه مملو از جمعیت شده بود. سیل جمعیت به حدی بود که پس از گذشت حدود سی دقیقه از خروج جنازه از خانه منتظری فقط ۲۰۰ متر پیشروی کرده بود. جمعیت عزادار با حمل نمادهایی سبز شعارهایی مانند «الله اکبر، لا اله الا الله»، «یا حجت بن الحسن ریشه ظلم را بکن»، «سید حسن خمینی تسلیت تسلیت»، «صانعی تسلیت تسلیت، موسوی کروبی تسلیت تسلیت»، «عزا عزاست امروز روز عزاست امروز ملت سبز ایران صاحب عزاست امروز، عزا عزاست امروز روز عزاست امروز فقیه نستوه ما پیش خداست امروز» سر دادند. به گزارش حاضران، «حضور نیروهای امنیتی» بسیار چشم گیر است.
محمد صادقی تهرانی در پیام تسلیتی به مناسبت درگذشت حسینعلی منتظری، ضمن یادآوری دوستی دیرین خود با وی، از او به‌عنوان مبارز نستوه و مظلوم، یاد کرده و نیز حصرش توسط نظام جمهوری اسلامی ایران را استبدادی اعلام کرد.
گوزنی درافتاده از تیغ کوه شده از کف ژنده پیلی ستوه
یکی اژدها بر سر تیغ کوه شده مردم روم زو در ستوه
از آن پس زندگی سولژنیتسین بیش از پیش تحت نظر سرویس‌های اطلاعاتی شوروی قرار گرفت. به همین دلیل او بخشی از مدارک خود را در خانه یکی از دوستانش گذاشت و در ۱۹۶۹ زمانی که از آزار و اذیت حکومت به ستوه آمد، در خانه یکی از دوستانش ساکن شد. با این حال، فشار بر این نویسنده معترض ادامه داشت. در سال ۱۹۷۱ از یک حمله جان سالم به در برد و نزدیک بود یکی از همکارانش نیز در یک تصادف کشته شود.
این اتاق‌های کوچک در قسمت پشتی دارای پستویی هستند که روبه روی پستوهای پایین ساخته شده‌است. افزون بر این اتاق‌ها در هر ضلع در دو طرف شاهنشین راهروهای کوچکی وجود دارد که راه ارتباطی با محوطه می‌باشد هیچ ارتباطی با اتاق‌های اصلی ندارد. به نظر می‌رسد در راهروها اتاق‌های کوچکی ساخته شده که توسط پلکانی به راه رو پایین متصل می‌شود. این فضا بیشتر جهت استراحت غلامان بوده‌است.
جدا فیلسوفند دیگر گروه جهان از ستیهندگیشان ستوه
ز بس کوههٔ گاو و ماهی چو کوه شده در زمین گاو و ماهی ستوه
فکندی یک کودکی را بکوه که شاید زدستش نگردی ستوه
خروشید هر یک دل از غم ستوه که بازارگانیم ما یک گروه
بر پایه پژوهش آنوبانینی در این آتشکده، آتش در پستوهای میانه جایگاه گرد سنگی روشن بوده‌است که در شب از دور دیده می‌شده‌است. در سال‌های گذشته نیز در دامنه خاوری کوه تخت رستم یک جایگاه باستانی در گستره نزدیک به ۱۰ هکتار شناسایی شده‌است.
گوزنان و شیران ستوه آمدند سراسر میان گروه آمدند