آجیدن
معنی کلمه آجیدن در فرهنگ معین
معنی کلمه آجیدن در فرهنگ عمید
۲. دندانه دار ساختن سطح چیزی، مثل دندانه ها و ناهمواری های سوهان یا سطح سنگ آسیا.
معنی کلمه آجیدن در فرهنگ فارسی
آزدن
معنی کلمه آجیدن در ویکی واژه
سوزن زدن، بخیه زدن ؛ فرو بردن سوزن، درفش، نیشتر و مانند آن در چیزی.
آجدار و دندانهدار کردن چیزی، آجیده دوزی کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه آجیدن
یکی از بزرگترین آسیبهای زیان عربی بر پارسی این بود که بسیاری از کارواژههای زاینده پارسی را به فراموشی سپرد (مانند سپوختن، آجیدن، فساییدن و لوغیدن، ویزیدن، آهنجیدن، آزرمیدن، آهیختن، انباردن و…)