معنی کلمه آجیده در لغت نامه دهخدا ( آجیده ) آجیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ، اِ ) آجده. آژده. نگنده. و گیوه آجیده آن است که کف آن رااز برون سوی با ریسمان محکم ، خانه خانه بافته باشند. || نوعی از بخیه کوتاهتر از کوک و شلال. - آجیده سوهان ؛ درشتیها و ناهمواریهای روی سوهان.
معنی کلمه آجیده در فرهنگ معین ( آجیده ) (دِ )۱ - (ص مف . ) خلانیده ، سوزن فرو برده . ۲ - ( اِ. ) بخیه ، ناهمواری های سطح چیزی .
معنی کلمه آجیده در فرهنگ عمید ( آجیده ) ۱. فروکرده شده.۲. بخیه.۳. ناهمواری های سطح چیزی مثل ناهمواری سوهان.
معنی کلمه آجیده در فرهنگ فارسی ( آجیده ) ۱ - خلانیدن سوزن فرو برده. ۲ - ( اسم ) نوعی دوخت جامه و پای پوش که فاصل. فرو بردن سوزنها از بخیه قدری بیشتر باشد.آژده
معنی کلمه آجیده در ویکی واژه نوعی گیوه، تهیه شده به صورت آجیده.بخیه، ناهمواریهایی سطح چیزی.دوخته شده با نخ کلفت و بخیههای بزرگ و معمولا منظم.خلانیده، سوزن فرو برده.
جملاتی از کاربرد کلمه آجیده مرا چون در آجیده میلک نهند ببخت من انگشت کاری کنند صبا را گر بیاموزند محکم کاری حفظش بدارد موج را بر آب چون آجیده بر سوهان چون دست همتم بود آجیده نیمچه عرض نکتدهاش پریشان فراخ و تنگ «آجین» در لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین: آژده-آجیده ذکر شدهاست.